menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

منتظر معجزه نباشید

عکس شماره 101 منتظر-معجزه-نباشید

اگر معماری امروز وضعیتی آشفته دارد، حاصل همین وضعیت تلخی است که در روابط انسانی به وجود آمده است. معماری به خودی خود قابل اصلاح نیست. کار معماری با بخشنامه و زور و پاسبان حل نمی شود. معماری بد، نشانه بیماری عمیقی است که در مدتی طولانی، شهر و شهروند و جامعه را دچار کرده است.

سعید فلاح فر استاد دانشگاه و پژوهشگر در گفتگو با پیام ساختمان: منتظر معجزه در معماری نباشید گروه معماری ودکوراسیون: معماری را می توان به راستی آیینه کردار و رفتار انسان ها دانست. زمانی می توان به معماری خوب و مطلوبی دست پیدا کرد که روابط انسانی خوب و مطلوبی داشته باشیم. آیا در این یک سال اخیر پیشرفتی در معماری کشور مان رخ داد؟آیا توانستیم قدمی برای اعتلای این هنر کهن در کشورمان بر داریم؟به سراغ دکتر سعید فلاح فر استاد دانشگاه و پژوهشگر رفتیم و درباره وضعیت معماری دراین یک سال اخیر، آموزش معماری در کشور، میزان استفاده از فناوری مدرن در معماری ایران نقش معماری در بازگرداندن آرامش بصری و روانی به شهروندان با وی به گفتگو نشستیم: اوضاع معماری در سال جاری را چگونه ارزیابی می کنید؟ معماری، اثرات معماری و تأثیراتی که معماری از عوامل دیگر می گیرد، احتیاج به زمان کافی و شاید کمی طولانی دارد. نمی توان انتظار داشت در یک بازه زمانی سالانه، به تحولات مهمی در معماری دست پیدا کرد. اتفاقاً این شیوه نگاه به معماری، خود برخاسته از آسیب های بنیادی در فرهنگ معماری است. معماری برآیندی است از همه داشته ها و تحولات فرهنگی، اقتصادی، علمی و... که در بستر فردی و اجتماعی بروز می کند. آیا جامعه ما در یک سال گذشته تحولی ناگهانی و جهشی در دستاوردهای فرهنگی داشته تا به تبع آن بعد از سرایت به برون دادهای معماری، منتظر رویدادی قابل بحث در معماری باشیم؟! ما جامعه ای هیجان زده و تب آلود داریم ؛ تب طلا، تب خودرو،تب مسکن و تب سیاست. در این فضای تب زده منتظر معجزه ای در فرهنگ، هنر، معماری و شهرسازی نباشید. به نظر شما آموزش معماری در کشور ما چه وضعیتی دارد و آیا تعداد دانشکده ها با نیاز جامعه تطابق دارد؟ به نظرم یکی از بدترین دوره های آموزش معماری را تجربه می کنیم. هر روز شاهد افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو و یا راه اندازی مراکز جدیدی برای آموزش معماری هستیم. به جرأت می گویم برای هر 100 نفر دانشجوی معماری، یک استاد و مدرس خوب معماری هم نداریم. بسیاری از شکست خورده های بازار بساز و بفروش، مشغول تدریس معماری شده اند. مدرسینی که محفوظات شب گذشته خود را به خورد دانشجویی می دهند که خودش بلد است کتاب بخواند و حفظ کند. نه خبری از محاسن آموزش سنتی معماری در دانشگاه ها هست و نه شیوه های جدید و سرفصل های مناسب جدیدی پیش بینی شده است. در حالی که در گذشته نه چندان دور، ضعیف ترین دانشجویان معماری، جذب بازار ساختمان سازی های نازل و ملک بازی می شدند، امروزه ـ به تلقین همین مدرسین و به تبع فضای غیراخلاقی و سودجویانه شهر ـ ورود به این بازارها به آرزو و آرمان دانشجویان معماری تبدیل شده است. فارغ التحصیلانی که بعد از چهار سال تحصیل ـ که البته برای معماری، دوره بسیار فشرده و کوتاهی است ـ نمی توانند موقعیت خود را نسبت به مهندسین عمران تشخیص بدهند. در نتیجه به قیمت مصالح ساختمانی و نرخ زمین و... حساس ترند تا زیبائی شناسی هنری و معماری. فارغ التحصیلان امروزی در کلاس هایی درس می خوانند که خبری از ادبیات فارسی، نقاشی، تئاتر، عکاسی، موسیقی، فرهنگ عمومی، فلسفه، جامعه شناسی، روانشناسی و... و یک کلام ؛ بینش و تفکر نیست. محاسبات ریاضی و فنی تمام فضای شوق و ذوق دانشجویان را اشغال کرده است. سامانه پذیرش دانشجو و کنکور هم مبتنی بر توانمندی رشته ریاضی فیزیک و محفوظاتی است که چندان به کار معماری و هنر معماری نمی آید. از طرفی کمتر مرکز آموزشی است که حداقل استانداردهای فضای فیزیکی دانشکده معماری را داشته باشد. چه کسی انتظار دارد زیر سوله های این مراکز دانشگاهی، معماری فرهیخته و آشنا به زیبائی تربیت شود؟! به نظر من اغلب دانشجویانی که در سال های اخیر تربیت شده اند، علیرغم مدارک و مدارج علمی، شایسته عنوان معمار نیستند و تکنسین های ضعیفی هستند که با اتکا به همین مدارک، جواز ورود به معماری پیدا کرده و فضای معماری را آلوده می کنند. معمار و معماری بخش عمده ای از مدیریت فرهنگی جامعه را به عهده دارد. کسی که خود در آموزه های علمی و اخلاقی و تجربی و... از هر نشانه فرهیختگی، از هر نوع بینش و تفکر شخصی، از بلنداندیشی، از صداقت و شفافیت انسانی و... تهی است، معماری که نمی داند معماری فراتر از یک فرم ظاهری و محاسبات ساختمانی است، معماری که دانش معماری را در ابعاد کلیشه ای نویفرت خلاصه کرده است و معماری که حتی به اندازه سرقت معماری هم به موضوع معماری مسلط نیست، جامعه را به کدام سمت مدیریت می کند؟ معماری براساس خودخواهی و خود دوستی بشر به وجود آمده است. برای بروز خود خویشتن، برای جاودانگی نسبت به دیگران. بنابراین معمار به دنبال ظهور اندوخته و داشته ها و به دنبال تأیید است. نسلی که در آرزوی درآمد بیشتر، پنهان می سازد و بی اعتنا از کنار همه نقدها می گذرد ـ بی اینکه به خودخواهی ذاتی اش لطمه ای بخورد، بی اینکه حتی برای نام و امضای خود هم ارزشی قائل شود ـ چطور می تواند دغدغه معماری خوب داشته باشد؟! میزان استفاده از فناوری مدرن در معماری ایران چه مقدار است؟ معماری ایرانی همیشه از فناوری های جدید، تکنیک های متنوع، مصالح گوناگون و... استقبال کرده است. تاریخ معماری ایران سرشار از تجارب بدیع معماری است. اما همواره این امکانات را به خدمت اندیشه های معمارانه خود درآورده است. مغلوب جذابیت این تازه های معماری و ساختمانی نشده و در عوض توانسته است با تسلط بر آن، پنجره های بی نظیری را به آینده باز کند، اما بیشتر ساخت و سازهای اخیر در کشور، بیش از آنکه از فناوری های جدید استفاده کنند، منفعلانه و خودباخته، تن به تحکماتش داده اند. معماری که اندیشه ندارد، مغلوب اندیشه هایی می شود که ـ چه خوب و چه بد، چه مناسب و چه نامناسب ـ برایش نوشته اند. امروزه واردات فناوری، تجهیزات، مصالح و غیره، نه براساس نیاز جامعه معماری، که مبتنی بر میزان سود تجار و ایجاد نیازهای کاذب در مخاطب وارد کشور می شود. متأسفانه علم و فرهنگ معماری روز دنیا، کالایی است کم سود که از همه موارد دیگر کمتر وارد کشور می شود. نقش معماری در بازگرداندن آرامش بصری و روانی به شهروندان چیست؟ مثل همیشه تکرار می کنم ؛ معماری آینه همه کردار و پندار ماست. اگر معماری امروز وضعیتی آشفته دارد، حاصل همین وضعیت تلخی است که در روابط انسانی به وجود آمده است. معماری به خودی خود قابل اصلاح نیست. کار معماری با بخشنامه و زور و پاسبان حل نمی شود. معماری بد، نشانه بیماری عمیقی است که در مدتی طولانی، شهر و شهروند و جامعه را دچار کرده است. البته معماری خود این چرخه را کامل می کند. بعد از آنکه بیماری ذاتی منجر به دمل های معماری برطرف شد، می شود با فضای سالم معماری، به روند بازیافت سلامت جامعه و حفظ آن کمک کرد. چه چیزی می تواند به اندازه آغوش مهربان و صمیمی معماری و شهرسازی، روح جامعه را تلطیف کند؟ چه چیزی می تواند به اندازه معماری و شهرسازی، زیبائی فراموش شده را به انسان ماشین زده قرن بیست ویکم برگرداند؟ چه چیزی می تواند همچون معماری و شهرسازی امنیت خاطر و اعتماد و هویت تولید کند؟

انتهای خبر/پیام ساختمان

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×