بادگیر ایرانی تندیس جایزه عربی
گروه معماری و دکوراسیون: بیش از سه دهه است که با وجود اختصاص بودجه های کلان برای اصلاح مفاد درسی دانشکده های معماری و انجام تحقیق و مطالعه و ایجاد مراکز و قطب های پژوهشی برای تعریف معماری ایرانی – اسلامی کمترین دستاوردی عاید نشده است.نگاهی به مطالعات و نوشتارهای استادانی که سال هاست ادعای پژوهش در زمینه معماری اسلامی را دارند نشان می دهد که به دلیل عدم تبعیت از روش های علمی، مطالعاتی و تحقیقاتی ، عدم گردآوری صحیح اطلاعات ؛ عدم همکاری پژوهشگران معماری با سایر محققان در زمینه های جامعه شناسی ، مطالعات فرهنگی ، باستان شناسی ، روان شناسی ، عرفان و فلسفه و بسنده کردن به مطالعات تاریخ گذشته کتابخانه ای و حتی داده های بیارزش دانشجویی بیشتر چیزی شبیه در رثای معماری اسلامی تحویل داده است . حال میبینیم که جایجای شهرهای ما مملو از بناهایی است که کپی بسیار ناقص ، ناهماهنگ و کاریکاتور گونه است که در مقابل معماری ایرانی قد علم کرده اند و به معماری بومی و اسلامی دهن کجی میکنند. در این مورد با ساناز افتخارزاده معمار و پژوهشگر به گفتگو نشسته ایم: ریشه مباحثی از قبیل این معماری اصیل ایرانی درسیطره معماری خارجی است در چه موضوعی نهفته است؟ شهرداری تهران و به تبع آن شهرداریهای دیگر شهرها به سرعت در حال نابود ساختن بافت ها و بناهای قدیمی تحت عنوان بافت فرسوده و جایگزین نمودن پاساژهای شیشه ای و فلزی و برج های بلند تجاری فارغ از کمترین توجه به بافت و بستر و فرهنگ و اقلیم منطقه هستند. حتی در دستاوردهای شرکت توسعه فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری تهران نیز کمتر رنگ و بویی از فرهنگ ایرانی دیده میشود و عمده بناهایی که به آنها افتخار میکنند با تقلیدی کاریکاتورگونه از آثار و تفکرات غربی طراحی شده اند . در هر کجای جهان اگر دولت یا شهرداری بخواهد رویکردی را در خصوص شهرسازی و معماری پیاده کند بیتردید آن را در سطح ساختمان های عمومی و ملی و دولتی و فرهنگی اجرا مینماید. جای تعجب است که شهرداری و حتی دولت در خصوص سفارتخانه های ایران و نهادهای دست اندرکار ساخت وساز نه تنها کمترین اعتنایی به تبلور فرهنگ و معماری اسلامی در چنین ساختمان هایی ندارند بلکه برعکس از طرح های هرچه عجیب تر و نامتعارف تر استقبال میکنند و آنگاه درصددند شهروندان را ملزم به رعایت پیاده سازی فرم هایی قالبی در نمای مسکونی کنند یا به نام اسلامی سازی مانع از طرح آشپزخانه باز یا نورگیرهای استاندارد در طرح های شخصی مسکونی شوند. بسیاری از معماران نیز با استقبال از رویکردهای اخیر شهرداری همگام با مسئولین در حال از ریشه برکندن هویت و بافت شهر تهران هستند. جایگاه معماران در همراهی با شهرداریها را چگونه ارزیابی می کنید؟ معمارانی که خود را به آب وآتش میزنند تا ساختمان ها و برج های کج و نامتعارف را با هزینه های سنگین به مردم تحمیل کنند ادعا میکنند که این کار را در تبعیت از کشورهای جهان اول انجام میدهند و برافراشتن چنین بناهایی خود نماد پیشرفت کشور است. چنین معمارانی یا برای حفظ منافع خود اقدام میکنند یا به راستی چیزی جز پروژه های بسیار خاص و معدود که در مجلات معماری و سایت های اینترنتی درج میشود از غرب نمیدانند و با یک آمدورفت به سرزمین تازه تأسیس دبی فکر کرده اند همه جهان این چنین تبدیل به کارگاه ساختمانی برای زیرورو کردن گذشته شده و ما جا مانده ایم اما در حقیقت به هیچ عنوان چنین نیست. متراژ مجوزهای ساخت وساز در تهران در یک سال به تنهایی با مجوزهای صادرشده در کل کشورهای اروپایی برابری میکند. واردات تحمیلی سبک هایی با مبدأ غربی و کپیبرداری از تفکرات فلاسفه غربی یا تصاویر اصلاح شده در مجلات به راستی چه افتخاری برای مردم و معماران ایرانی دارد ؟ کشور جهان سومی فکر میکند مدرن بودن یعنی اصل و نسب خود را دور ریختن ، منتظر میماند که مستشرقین بیایند و داشته های او را تعریف کنند و محصولات خود را به او بفروشند ، بعد افتخار میکند که آنها را ناشیانه به کار گیرد یا برای وارداتشان هزینه کند و با غرور سوار خودروی غربی شود یا واحدی در ساختمانی کج ومعوج یا با نمای رومی داشته باشد که با وجود بیبهره گی از کیفیت مناسب فضایی صرفاً متفاوت و نامتعارف است. درحالیکه تمام کشورهای جهان میکوشند برای نمایش پیشینه و اصالت خود قدیمیترین و اصیل ترین شاخصه معماری خود را به عنوان نماد ملی به جهانیان معرفی کنند ، شهرداری تمام تلاش خود را میکند تا برج آزادی را که به زیبایی تمام، نمادی از شاخصه ها و سبک های مختلف معماری ایران است و درسطح جهانی شناخته شده است با یک برج مخابراتی نوظهور که مشابه آن در نیمی از کشورهای جهان یافت میشود به طراحی و اجرای کاناداییها جایگزین کند . به نظر شما گره کور این ماجرا در چیست؟ متأسفانه متولیان عرصه ساخت وساز سود مالی را بر هر امری ترجیح میدهند و نه تنها فرهنگ که سنت نیز برایشان بیاهمیت است جالب آنکه در جوایز معماری طراحان را صرفاً به دلیل طرح بنایی متفاوت که در واقع متفاوت هم نیست بلکه تقلیدی ناشیانه با اجرایی ناشیانه تر است تشویق میکنند و مدال میدهند. درحالیکه مسئولین ما کمترین توجهی به از دست رفتن شاخصه های معماری ایران ندارند و جایزه های متعدد معماری تندیس های خود را در شکل های عجیب و بیهویت میسازند اعراب هدفمندانه بادگیر ایرانی را به عنوان تندیس جایزه معماری خود انتخاب کردند و آن را به اشکال گوناگون در معماری جدید خود به کار میبرند تا بتوانند در فرصت مقتضی آن را به نام خود ثبت جهانی کنند و در این راه معماران ایرانی نیز به آنها کمک میکنند. برای خروج از این وضعیت چه باید کرد؟ به نظر میرسد برای نجات معماری و شهرسازی و از آن بالاتر انسجام هویت ملی و مذهبی، مسئولان بلندپایه نظام باید مستقیماً وارد عمل شوند و شاید مجبور شویم دست به دامان معماران حرفه ای جهانی شویم وگرنه همکاری مسئولان شهری و معمارانی که کمترین مطالعه و آگاهی از فرهنگ و زمینه خودی یا توانایی پیاده سازی به روز آن در عمل را ندارند و معماری را محل خودنمایی شخص خود میپندارند نه تنها معماری و شهرسازی که بنیان تفکر ، ارزش ها ، هویت و انسجام ملی را از هم میپاشد درحالیکه کشورهای همسایه به سرعت در حال هویت سازی و جعل تاریخ با داشته های ما به نفع خود هستند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :