معماری به دغدغه مردم تبدیل شود
گروه معماری دکوراسیون: پذیرفتن این موضوع چندان سخت نیست که «نما» در میان مفاهیم مختلف ساختمان سازی از اهمیت بصری اجتماعیتری برخوردار است. نمای یک ساختمان در حقیقت وجه اجتماعی آن ساختمان و زبان دیالوگ و تعامل آن با فضای اطرافش است. ایده های یک معمار، در طراحی یک بنا تنها در نمای آن بناست که رخ مینمایاند و اگر خوب طراحیشده باشد، ما را با زبان بصری خود به درون دعوت میکند. این بعد از معماری البته در طراحی شهری نیز اهمیت دوچندانی دارد؛ زیبا شدن جلوه ظاهری و بیرونی ساختمان و درنتیجه ایجاد دورنمای مناسب برای محلی که ساختمان در آن واقع شده است، یکی از این دلایل است. از طرفی میتوان از نگاه مهندسی سازه هم دلایل قانع کننده ای برای توجه به نمای یک ساختمان عنوان کرد . در خصوص اهمیت نما در ساختمان پای صحبت های کامران صفامنش فارغ التحصیل معماری از دانشگاه تهران، طراحى و معمارى شهرى از دانشگاه برکلی (Berkeley) و کاربرد کامپیوتر در معماری از دانشگاه یوسیالای(UCAL) نشستیم. صفامنش انستیتوی پژوهشی تهران را پایه گذاری نموده، سه دهه در دانشگاه های معتبر داخلی و خارجی تدریس کرده و طرح ها، مقالات و سخنرانیهای زیادی در مراکز معتبر علمی جهان ارائه کرده است. آیا باید معیارهای کلی برای طراحی نما از بالا ابلاغ شوند و مردم آن را اجرا کنند؟ خیلی چیزها ازنظر تکنیک و ضوابط و فن و ایمنی موردبحث قرار گرفته و مردم پذیرفته اند و استفاده میکنند اگر فرهنگ سازی درستی بشود، بهتر پذیرفته خواهند شد.مهم این است که معماری به دغدغه زندگی مردم تبدیل شود تا مردم به آن اهمیت بدهند. همین سؤال های غلطی که درباره نما مطرح میشوند نشان میدهند که توجهی از طرف عامه مردم و دست اندرکاران به آنچه در زمان فعلی تولید میشود، هست و فقط باید از این توجه استقبال و آن را تصحیح کرد. آیا در حوزه طراحی نمای ساختمان ها در کشور معیارهایی داریم ؟ معیارهایی که داریم همان معیارهای شهرداری از جمله مسائل ایمنی و آتش نشانی و ... هستند. اینها معیارهای راهنمایی چگونگی نما نیستند. ما مقررات ملی ساختمان داریم. آیا مقررات ملی نما هم داریم؟ و اینکه آیا اصلاً باید مقرراتی در این حیطه داشته باشیم؟ نداریم و نباید هم داشته باشیم. اما مقرراتی در مورد درک و فهم و شناسایی در مورد نما به صورت کلی بین معماران داریم. نقش معماران اینجا مهم است. اینکه معماران چگونه الگوسازی نموده و با الگوهای مناسب بقیه را ترغیب و تشویق کنند. همین الان در شهر تهران، که مورد مطالعه من است، الگوهایی هستند که دیگر به کار گرفته نمیشوند. من اینها را یکییکی جدا کرده ام .باید دید این الگوهای جدید از کجا آمده اند چه چیزهایی هستند و چه قدر اثر مثبت دارند. نماهایی در شهر هستند که به عنوان الگوی مثبت برای دیگران میتوانند مطرح شوند. البته تعداد ساختمان های الگوی منفی خیلی بیشتر است. ما ضوابط ملی معماری داریم. یعنی معمارها با همه اختلافاتی که دارند، در حوزه عمل خودشان مواردی دارند که با هم تعامل کرده و آنها را به عنوان ارزش میشناسند. این ارزش هاست که باید مطرح شود و به بستر فرهنگ سازی تبدیل شوند. جایی که معماری به هنر نزدیک شده و هنر حساب میشود، قسمتی است که با چارچوب و مشخص کردن دستورالعمل و ضوابط نباید اتفاق بیفتد و حوزه نما، همین قسمتی است که الآن به غلط معمار را در این حد میشناسند که یک کار نما بسازد. شما خیلی محکم میگویید خوشحالید که مقررات ملی درباره نما نداریم. اما سؤال من این است که مثلاً در حوزه ایمنی، به نظرتان خوب نیست که مقرراتی برای نما داشته باشیم؟! دستورالعمل های ایمنی وجود دارند و باید هم وجود داشته باشند. بحث معماری سبز، ایمنی، سازه و پایداری در نما وجود دارند. این را به عهده معماران بگذارید و دیگران دخالتی نداشته باشند. در نما ضوابط وجود دارد. مثلاً در مورد شیشه، یکی از مشکلاتی که در مملکت داریم این است که ساختمان های بلندمرتبه مان تایع یک ضابطه تکنیکی ازنظر مسائل ایمنی و غیره نیستند. اما در اینجا داریم راجع به بحث ایمنی و تکنیک در پوسته خارجی بنا صحبت میکنیم نه راجع به نما. قسمت کمتر بحث نما، هنری و قسمت دیگرش به ساختن فضا مربوط است. فضا باید شکل بگیرد. آنجاست که معمار اثر زیادی میتواند بگذارد. قسمت کمتر در بحث هنری در نما ظاهر میشود اما غیر از خطر افتادن شیشه، نمای یک ساختمان خطر بسیار بیشتری دارد. آنجا که بحث حضورش در شهر را مطرح کردم و از زاویه طراحی منظر شهری گفتم، این خطر مطرح میشود. میزان خسارتی که نماهای شهری تهران به مردم تهران وارد کرده اند، بیشتر از افتادن شیشه است و آسیب های روانی، فکری، بصری و اثرات منفی در جامعه دارد که نمیتوانید اینها را با دستورالعمل درست کنید. به جز قسمتی که به امر فرهنگی مربوط است، آن قسمت که به امر تکنولوژیک مربوط میشود بحثی است که ما معمارها در وزارت راه و شهرسازی و حوزه های مربوط به آن مطرح و به آن عمل کرده ایم اما باید بیشتر و کامل تر عمل کنیم . حتی از آن مهم تر بحث انرژی و تعویض نما را داریم. اینکه مصالح نمایی که تعویض میشود، قابلیت بازگشت به محیط را دارد یا خیر. یا بحث تمیز کردن و نگهداری نما را داریم که میتواند جزو خواسته های عمومی و خصوصی باشد. یعنی شهرداریها و سازمان های ذیربط بتوانند از مالکین درخواست کنند که اینها را رعایت کنند و انجام دهند. اینجاست که ضوابط باید وجود داشته باشند و کمک کنند که سازمان هایی مثل شهرداری بتوانند چنین چیزی را از مردم بخواهند. اینکه شهرداری بگوید نمای شما باید چه شکلی باشد، کار بدی است، اما اینکه شهرداری اجازه بدهد هر کس هر نمایی خواست بسازد، بسیار بدتر است. در مورد ساختمان های مهم، دولتی، عمومی و بلندمرتبه شهرداری نباید هر چه آمد، بپذیرد. کمیسیون ها باید تقویت و تشویق شوند که بتوانند موارد عمومی ساختمان غیر از موارد مربوط به سازه و تأسیسات و ... در بیرون از بنا را هم تأمین کنند.اما بحث اینکه معماری امروز ما چگونه باید باشد، معماران باید کمک کنند و ما احتیاج به تعامل بین معماران علاقه مند به این قضیه داریم. مثلاً میتوان قانون گذاشت که نمای ساختمان باید با شهر و زندگی مردم مناسبت داشته باشد ولی نمیتوانید قانون بگذارید که نما چگونه باشد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :