یادگار معماری درخشان ایران ی
گروه معماری و دکوراسیون: آرامگاه حافظ در باغ مصلای شیراز، هرساله در روز 20 مهر و همزمان با بزرگداشت حافظ، میزبان دوستداران فرهنگ، هنر و شعر ایرانی است. بنایی که با معماری خاص و زیبای خود، یادگار معماری درخشان ایرانی در دوره زندیه و تلفیقی از هنرهای بینظیر تجسمی است. در سال 1314 خورشیدی به کوشش مرحوم علیاصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) و علی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه آرامگاه حافظ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس « آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله اجرا درآمد و در سال 1316 به اتمام رسید.طبق این نقشه در تالار ، چهارستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود ، از دو طرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه ،شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد. در این ساختمان عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که 56 متر طول دارد و به وسیله 20 ستون سنگی بلند نگه داشته میشود که چهارستون یک پارچه کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و 16 ستون دیگر دوتکه است که در سال 1315 شمسی ساخته و نصب گردیده است.ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار آندره گدار است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید. نمادشناسی بنا بنای آرامگاه حافظ را علاوه بر سبک و سیاق ظاهری معماریاش ، میتوان از منظری عرفانی و معنوی نیز کاوید که از نظر نمادشناسی قابل تأمل است . بنای آرامگاه در مقابل خیابانی قرارگرفته است. خیابان میتواند نمایی از اسارت در جهانی صنعتی باشد که تا زمانی که در آن زندانی هستیم نمیتوانیم به تفکرات حافظ پی ببریم ، هم چنانکه وقتی در خیابان ایستاده ایم ، آرامگاه را نمیتوانیم ببینیم. صحن جنوبی آرامگاه جلوه ای از عالم ملک و اسارت در هواهای نفسانی است . هرقدر که از در ورودی دورتر و به پله های ایوان نزدیک تر میشویم ، از قید تعلقات دنیای مادی هم رهاتر میشویم . از صحن جنوبی با گذر از دو ردیف پلکان سنگی به ایوان میرسیم که هر ردیف آن از 9 پله تشکیل شده است . 9 عدد افلاک است و در ادبیات و عرفان ایرانی بسیار مقدس.از پله ها که بالا میرویم، خود میتواند بیانگر نوعی معراج و کنده شدن از عالم ملک به قصد سیر در عالم ملکوت باشد . در این سیر ، کم کم بنای مقبره مانند خورشید درخشانی که طلوع میکند، نمایان میشود .ایوان بیانگر عالم ملکوت است . اینجاست که حجاب ها به کنار میروند و حقیقت (مقبره ) آشکار میشود . پس از آشکاری حقیقت ، فرود از پله ها نمایانگر تعظیم در برابر این آفتاب خوبان است. صحن شمالی، عالم ملکوت را تداعی میکند که در آن سرانجام به ساحت حقیقت دست مییابیم، جایی که هشت در ورود و خروج دارد و هرکسی از ظن خود یار آن میشود . هشت ستون مقبره ،هم میتواند نشانی از هشت در بهشت باشد و هم یادآور قرن هشتم هجری که حافظ در آن میزیسته است . نمای درونی سقف بارنگ هایی تزئین شده که میتواند نمودهای عرفانی داشته باشد: آبی فیروزه ای نماد بهشت ، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی ، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوه ای سوخته نماد خاک است.نمای بیرونی گنبد ، هم نمودی از آسمان است و هم به شکل کلاه قلندران و تاج درویشان . وقتی این همه مفاهیم بلندپایه در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی، درهم آمیخته میشود ، آرامگاه شخصیتی را میسازد که خود نیز نمونه کامل یک رند عارف حقیقت جوی ایرانی است ، بهیقین این مکان مقدس آرامگاه دل ها و زیارتگاه رندان جهان هست و خواهد بود.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :