خصوصیات معماری آرامش بخش
سعید فلاح فر * ساختمان سازی و طلیعه معماری لازمه یکجانشینی جامعه انسانی بود و از ابتدا با واژه هایی مثل اسکان، سکونت، مسکن و درنتیجه سکینه آدمی پیوند داشت. بشر تلاش میکرد تا در پناه دست ساخته های خود، با احساس قدرت، خطرات طبیعی و اقلیمی را مهار کند و از این طریق به شرایط زندگی مناسب تر و آرام تری برسد. باد و توفان، باران و آفتاب و حمله وحوش مهم ترین تهدیدهای او بودند. امنیت اولین دستاورد سازه های ساختمانی بود که فرصتی مهیا کرد تا بشر با فراغت کافی به خواسته های انسانیتر و عمیق تری از معنای زندگی بپردازد. امنیت شامل دامنه وسیعی از ضمانت سلامت در مقابل بلایای طبیعی، زلزله، سختی آب وهوا، حمله حیوانات وحشی، غارت و هجوم دشمنان (که متعاقب اسکان و اندوخته های غذایی و ثروت، پیش آمده بود) و... میشد. سازوکار تدافعی غیرعامل و منعطف تر از آنچه پیش تر در طبیعت جستجو میشد، برای غلبه بر ترس و وحشت و نگرانی. این مرحله حیاتی از ساخت حصار و سقف شروع میشد و به در و پنجره، اختلاف ارتفاع، مکانیابی و... و حتی عناصر بازدارنده شهری مثل برج و بارو، خندق و دروازه، ساباط، پیچیدگی کوچه ها و گذرها، آب انبار، انبار آذوقه و... میرسید. آرامش برای زندگی اولیه برابر بود با امنیت جانی که ترکیبی بود از امنیت آب و غذایی، سرپناه و توان مقابله با دشمن. ساباط ها حمله مهاجمان سواره را دشوار میکردند و کوچه های پیچ درپیچ بافت های فشرده، در تعقیب و گریزها همیشه به نفع اهالی محلی و آشنا بودند. کمی فراغت کافی بود که آدمی به جای دلهره، دل مشغول تن آسایی شود. در این دوره ساختمان های پیشرفته تر با اتکا به عناصری مثل بادگیر، پنام، نورگیر، سایه بان و... و تنوع کاربریها، شرایط فیزیکی آرام تر و مطلوب تری فراهم میکردند. اما این برای طبع کمال جو نمیتوانست کافی باشد. روزبه روز آرامش معنای تازه و پیچیده تری پیدا میکرد. دوران تسلط مطلق کمیات ساختمان سازی به پایان رسیده بود و کم کم جا برای کیفیات معماری و آرزوهای بزرگ تر باز میشد. معماری باید امیال و نیازهای تازه را برآورده میکرد تا تاب وتب خواسته های آدمی فروکش کند. معماری باید هر چه بیشتر با سبک تازه زندگی منطبق میشد. برای آرامش راهی جز این وجود نداشت. این نیازها از طرفی نیازهای درونی بود و از طرفی نیازهای اجتماعی و بیرونی. معماری علاوه بر آمیختگی با جان و روان فردی، نوعی وجاهت و حتی مشروعیت اجتماعی به صاحب و یا سازنده اش میداد. اولین قدم تناسب ابعاد ساختمانی بود با ابعاد انسانی و کاربریهایی که از بنا انتظار میرفت. ابعادی که گاهی با غلبه بر این رویکرد طبیعی و قدیمی، به جاه طلبی و شکوهمندی منتهی میشد. بیگمان این انتخاب برای سازنده اش نوعی نیاز بود و رسیدن به آن آرامش بخش. مردمی که این قوت و توان را نداشتند یا کمتر داشتند، بخشی از آرزوهای خود را در بناهای عمومی جستجو میکردند. اگرچه ساختمان هایی مثل کلیساها و مساجد و... برای تأمین نیازهای مذهبی و معنوی بنا میشدند، اما نباید فراموش کرد که شکوه و آرایه های پرکار و پرهزینه آنها قسمتی از نداشته های مردم عادی و کم مایه را جبران و گونه ای رضایت آرام بخش عمومی فراهم میکرد. هر چه انسان در دستیابی به خواسته های اولیه زندگی فردی و اجتماعی موفق تر میشد، احساس تشخص، جاودانگی و زیبایی طلبی، فرصت حضور بیشتری در معماری پیدا میکرد. کیفیات معماری لحظه به لحظه مهم تر میشد. جزئیات نور، رنگ، تهویه، ارتباطات حجمی، دسترسیها، اشراف ها، تنوع فضایی، نما، موقعیت، همجواری ها، منظر و... باید به دقت انتخاب میشد تا کاربران بنا بیشتر احساس آرامش داشته باشند. معماری باید تا سر حد امکان در خدمت خواسته های تن و فکر و روان در میآمد. کوچک ترین انحرافی، آزردگی در پی داشت. به این ترتیب معماری برای ایجاد احساس رضایت و آرامش کامل انسان، باید نیازهای اولیه تن و بدن را در ساده ترین شکل ممکن فراهم کند، برای او امنیت جانی کامل داشته باشد، متناسب با کاربری و شیوه زندگی روز باشد، امیال آدمی (اعم از نیاز به موقعیت اجتماعی، تشخص فردی، ماندگاری و...) را برآورده نماید و به احساسات درونی شامل زیبایی جویی، آسایش و فراغ روانی، حرایم شخصی و خانوادگی و... با احترام کامل توجه کند. معماری باید همسو با باورهای فرهنگی، مذهبی، فکری، اقتصادی و همه معیارها و هنجارهای رفتاری کاربران باشد. *معمار و پژوهشگر
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :