کسی خریدار ایمنی کارگر نیست
گروه ساخت وساز: هرچند ساخت وساز رونق چندانی ندارد اما بااین وجود بازهم سازندگانی که تمکن مالی خوبی دارند و نگران رکود خریدوفروش نیستند، فعالیتشان را ادامه میدهند. کافی است کمی سرتان را بالا بگیرید تا چشمتان به جمال تاورکرین هایی که مصالح ساختمانی را در آسمان و بالای سر رهگذران نگه داشته اند، بیفتد. در این میان سهم همسایگان از ساخت وساز گردوغبار شده و سهم کارگران انواع و اقسام حوادث ساختمانی. مهندسان هم که همواره شاکیاند و عنوان میکنند که سهم خدمات مهندسی بیش از اینهاست. این وسط تنها سرمایه داران و مالکان فرصت طلبی که بدون رعایت کیفیت و ایمنی ساختمان با هدف کسب سود فعالیت میکنند ، از این کار سود میبرند. در ادامه سلسله گزارش های پیام ساختمان از پروژه های ساختمانی سطح شهر به سراغ ساختمان نیمه کاره ای رفته ایم که کارگران قربانی سودجویی مالکان شده اند: فرغون به جای مخزن بالابر در طبقه سوم روشن بود و کار میکرد اما به جای مخزن، از فرغون برای حمل مصالح به طبقات بالاتر استفاده میشد. بلوک های سیمانی در فرغون قرار میگرفت و با یک طناب نازک کارگری که مسئول بالابر بود،با روشن نمودن بالابر آن را به بالا میکشید. به دلیل اینکه فرغون استفاده دیگری دارد و در این وضعیت تغییر کاربری داده بود، مدام احتمال ریزش مصالح وجود داشت. دسته فرغون پنج، شش بار به دیوار طبقات برخورد میکرد و هر بار تکه ای از مصالح فرو میریخت و جالب اینکه مردم هم از داخل کوچه در حال عبور بودند. پرت ملات کمی آن طرف تر یکی از کارگران آب خوره ای برای تهیه ملات ماسه سیمان درست کرده بود که بازشده و حسابی کوچه را مزین کرده بود، اما انگار که اتفاقی نیفتاده بود. کـارگر همان ملات را با بیل به هم زد و برای اوســـتا برد؛ ملاتی که خالی از سیمان بود. اوستا هم هر بار که مـلات را به دیوار میزد، نصف آن پایین میریخت و هدر میرفت. وقتی داخل ساختمان شدم و دلیل استفاده از فرغون به جای مخزن را از کارگران پرسیدم عنوان کردند ؛فرغون ظرفیت بیشتری دارد و راحت تر تخلیه میشود. کارگران آینده ندارند اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، سیمان هایی بود که براثر نم کشیدن مثل سنگ شده بودند. به نظر میرسید در اثر بتن ریزی سقف آب روی آن چکه کرده بود. با خودم گفتم خدا رحم کند با این کارگران و این سیمان. دنبال صاحب کار را گرفتم اما ظاهراً در پروژه دیگری حضور داشتند. یکی از کارگران گفت: کل این محله مال مهندس است. هر که میخواهد خانه اش را بفروشد یک راست میرود سراغ او. چراکه با بالاترین قیمت آن را خریداری میکند چون وضع مالیاش خیلی خوب است. معمولاً چون ساختمان ها در این محله عمر زیادی دارند،مهندس آنها را تخریب میکند و چند برابر خرید میفروشد. ولی خدا میداند که ما اینجا فقط کارگر هستیم و حاضر نیست یک ریال بیشتر به ما بدهد. چرا افغانیها بهتر کار میکنند؟ این کارگر زحمتکش ادامه داد:ما کارگران هیچ آینده ای نداریم و همین موضوع باعث شده تا آرام آرم دلمان مانند همین بتن سفت وسخت شود. برای همین فقط میخواهیم روز را به شب برسانیم. هیچ فردایی نداریم چراکه فردایمان در بهترین حالت مانند امروز است. اگر کارگران افغانی بهتر از ما کار میکنند به این دلیل است که آنها در شرایط بد اقتصادی بوده اند و این پول ها در کشوری مانند افغانستان که ناامنی باعث نبودن کسب وکار شده است میتواند کارساز باشد به همین خاطر آنها برای کار کردن انگیزه دارند. بنابراین چون کارگر افغانی از کارگر ایرانی امیدوارتر است بیشتر دل به کار میدهد. نمیتوانیم حقمان را بگیریم وی که دل پری داشت ادامه داد: حقوق روزانه ما حدود 35 هزار تومان است اما بسیاری از کارفرماها پس از اتمام ساعت کار برای کارگران شرط تعیین میکنند که چنانچه یک ساعت دیگر هم کار نکنید مبلغ 5 هزار تومان از حقوقتان کم میشود. در این وضعیت دو راه پیش روی ما قرار میگیرد؛یا باید کار نکنیم و یک دعوای اساسی داشته باشیم یا باید نیم ساعت دیگر کار کنیم. کارگری که محتاج نان شب است، چه ابزاری برای گرفتن حقش دارد. الآن چندین سال است که قانون را زیر پا میگذارند و کارگران را بیمه نمیکنند، چه اتفاقی افتاده؟ ما هم اگر چند روز در دادگاه ها دنبال حقمان برویم بچه مان باید بدون پول توجیبی به مدرسه برود. کارگر و کارفرما یکی هستند سلمان یکی دیگر از کارگرانی بود که نسبت به دستمزد کارگران معترض بود: «من در کشورهای حوزه خلیج فارس هم کارگری کرده ام. به خدا آنجا کارگر و کارفرما مانند دوست هستند و خودشان را از هم جدا نمیدانند. آن قدر برای کارگران احترام قائل اند که حدوحصر ندارد. مانند ایران نیست که تا یک کارفرما دور میادین شهر میآید، 100 کارگر دورش جمع شوند و التماسش کنند. دستمزدها و خدماتی که به کارگران ساختمانی ارائه میشود، خیلی پایین است و همین موضوع باعث ایجاد شکاف بین کارگر و کارفرما شده است. زیرآب کارفرما را زدند در همین حین که با کارگران مشغول صحبت بودیم، مهندس ناظر ساختمان آمد. یکی از کارگران او را میشناخت و ما را به هم معرفی کرد. به محض اینکه مهندس شروع به بررسی ساختمان کرد، کارگران زیرآب کارفرما را زدند تا ثابت کنند که کارگران ساختمانی احساس میکنند مورد ظلم قرارگرفته اند. پشت سر هم میگفتند از ما نشنیده بگیر ولی ... است. کسی خریدار ایمنی کارگران نیست مهندس ناظر ضمن اینکه همه چیز را یادداشت کرد. خطاب به من گفت: این پروژه حدود دو سال است که به اتمام نرسیده چون همزمان مالک آن چندین پروژه دیگر را پیش میبرد. در طول این مدت یک بار دست یکی از کارگرانی که برایش کار میکردند. قطع شد و یک بار لگن یکی با پایین افتادن از بالای ساختمان شکست. اصلاً نکات ایمنی را رعایت نمیکند. خود من چندین بار به او پیشنهاد داده ام که برای کارگران کلاه بگیرد، اما باوجود ثروت هنگفتش اصلاً گوش نمیدهد. هیچ کس خریدار ایمنی کارگران نیست و ابداً کارفرما به خاطر عدم رعایت ایمنی کارگران مواخذه نمیشود. از طرف دیگر این کارفرما همه جا آشناست و اگر من همین حالا به شهرداری منطقه هم گزارش کنم، هیچ اتفاقی برایش نمیافتد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :