menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

زنان در حال فرار از تهران

برخی از نقاط شهر تهران گویی تک کاربری شده اند به گونه ای که در مناطقی از شهر تنها ساختمان های اداری دیده میشود و برخی مناطق نیز صرفاً کاربری مسکونی پیدا کرده اند. همین تفکیک کاربری باعث بروز خشونت در سطح شهر میشود و به علت نبود زندگی شبانه یا روزانه و به تبع آن نبود نظارت در آن ساعات، به عنوان بستری برای بروز خشونت مورداستفاده قرار میگیرند. یکی از معضلاتی که در شهرهای بزرگ گریبان زنان را میگیرد، فضاهای بیدفاع شهری است؛ فضاهای متروکه، مخروبه و خالی از سکنه ای که در شهرهای بزرگ بسیار دیده میشود. پانزده سال از زمانی که مطالعات جنسیتی در شهرسازی و معماری جهان شروع شد،میگذرد؛مطالعاتی که در ایران نوپاست و همین هم باعث شده هنوز تعداد کسانی که درباره رابطه جنسیت و طراحی شهری مطالعه و فعالیت میکنند،کم باشد.شادی عزیزی از محدود معمارانی است که در چند سال گذشته دراین باره مطالعه کرده است.او عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. به بهانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان به سراغ وی رفتیم و در رابطه با تامین امنیت روانی زنان در فضاهای شهری به گفتگو نشستیم. چطور میتوان موضوعی مانند جنسیت را در حوزه عمومی برسی کرد؟ وقتی ما از حوزه عمومی حرف میزنیم،باید مناسبات آن را با قدرت در نظر بگیریم.عامل قدرت در شهر و شهرسازی همیشه وجود داشته است.در همه جای دنیا همه حکمرانان به شهر توجه زیادی داشته اند،چون شهر نمادی از قدرت آنها بوده است. اساساً فضا جنسیتی است یا جنسیتی میشود؟ سؤال خیلی مهمی است.معماری و فضا جنسیتی نیست،جنس ندارد.موضوع این است که مناسبات جنسیتی برای فضا یا پتانسیل ایجاد میکند یا محدودیت؛به بیان دیگر فضا جنس ندارد ولی با توجه به محدودیت ها یا پتانسیل هایی که جنسیت برایش ایجاد میکند،خودش را بروز میدهد.مثلاً همین پارک زنان یک فضای جنسیتی است ولی جنسی نیست. ازنظر شما اساساً ساختارهای جنسیتی چه تأثیری بر فضاهای عمومی گذاشته و اصلاً این تأثیر در شهرهای ما قابل مشاهده است؟ اگر بر این باور باشیم که فضا و مکان عبارت اند از ساختاری اجتماعی که در تعاملی دوسویه با روابط اجتماعی به دلیل شکل و هویت خود قرار دارند،میفهمیم که چطور جنسیت از طریق محیط شهری از یک سو تحت تأثیر ساختارهای جنسیتی است و از سوی دیگر شکل و هویت محیط شهری چه تأثیری بر شکل گیری ساختارهای جنسیتی دارد.بر این اساس میتوان فضاهای کنونی زندگی شهر تهران را هم بر اساس تعاملات دوسویه روابط اجتماعی و ساختارهای جنسیتی فضا و مکان خوانش کرد.برای مثال احساس راحتی افراد جامعه برای حضور در فضاهای عمومی و تمایل آنها به پرسه زدن و وقت سپری کردن در این فضاها،به جای حضور در خانه و فضاهای بسته ،همه میتوانند با ساختارهای جنسیتی و اجتماعی مرتبط باشد و تحت تأثیر آن قرار بگیرد.واقعیت این است که تهران شهری چنان جنسیت زده است که زنان یا در حال فرار از آن هستند یا طالب اینکه مردی همراه آنها باشد تا احساس راحتی و امنیت بیشتر کنند.البته رابطه زن با فضای شهری برگرفته از ویژگیهای متعددی مانند سن ،تحصیلات،طبقه اجتماعی،قومیت و اعتقادات هم هست،اما به هرحال زنان نسبت به شهر احساس تعلق چندانی ندارند. به نظر شما معماران در طراحی فضاهای شهری به همان اندازه که نماینده مردان جامعه بوده اند،نماینده زنان هم بوده اند؟یعنی توجه به هر دو جنسیت را در طراحیهایشان لحاظ کرده اند؟ این سؤال بسیار بحث برانگیز است.در حال حاضر فضاهای شهری ، چه توسط زنان طراحیشده باشند چه توسط مردان مناسب نیستند چه رسد به اینکه توجه کافی و دقیقی به نیازهای زنان داشته باشند.من به عنوان یک زن ،تنها دغدغه فکریام این است که در کمترین زمان از یک نقطه شهر به نقطه دیگر برسم و به این ترتیب خیابان برای من فقط یک مسیر ارتباطی است و هیچ زندگیای در آن جاری نیست که در آن مشارکت کنم. شهرهای ایران و مشخصاً تهران تا چه اندازه با در نظر گرفتن شاخص ها و معیارهای شهرهای امن برای زنان طراحی شده اند؟ ازآنجاکه اساساً فضا بر اساس ساختارهای اجتماعی و جنسیتی شکل دهندگان آن شکل می گیرد و از آنجا که حضور زنان در شهر موردقبول واقع شده که البته این مقبولیت هم برحسب شرایط،ویژگیهای شخصیتی افراد و...کاملاً مشروط است،طبیعتاً مقوله امنیت هم که در دو گونه امنیت فیزیکی و روانی تعریف میشود به گونه ای کاملاً نسبی برقرارشده است.هرچند به نظر میرسد شهر تهران امروزه شهری پاکیزه تر و زیباتر شده است اما از منظر امنیت فیزیکی رشد مناسبی نداشته و حتی در سال های اخیر،به رغم همه تغییراتی که در شهر پدید آمده، به دلیل حضور بیش ازپیش ماشین ها در خیابان ها و عدم در نظر گرفتن افراد پیاده،از امنیت فیزیکی تهران کاسته شده است.از منظر امنیت روانی هم،به دلیل باورهای اجتماعی و جنسیتی موجود که ساختار فضا را تشکیل میدهد،چالش های زیادی وجود دارد و زنان نمیتوانند با خیال آسوده به مشارکت و بازتولید اجتماعی در شهر بپردازند.حتی نمونه پارک های زنان تلاش برای ایجاد محیطی سالم و امن برای زنان تنها از منظر فیزیکی است.حال آنکه این شهروندان نیازمند فضای عمومی همانند مردان هستند که از منظر روانی به عنوان یک شهروند دارای حق مشارکت به رسمیت شناخته شوند.البته باز هم لازم به ذکر است که رویارویی با کدهای جنسیتی موجود،تمکین یا رد شدن از سطح آنان برحسب موقعیت های تحصیلی ،درآمدی ،اجتماعی و ...زنان بسیار متفاوت است. در شهرسازی سنتی ایران یعنی شهرهایی که ما در گذشته میساختیم توجه به جنسیت در فضاهای شهری چقدر وجود داشته و چگونه معنا میشده است؟ اگر مقطع قبل از ورود مدرنیته به ایران را در نظر بگیرید و تمرکز خود را روی شهری چون تهران آن هم طبقه بالای جامعه بگذارید،شاهد خانه هایی با دو بخش اندرونی و بیرونی هستید که زنان در بخش اندرونی زیست کرده و بخش بیرونی به مردان و معاشرت های آن اختصاص داشته است.ولی در طبقه کارگر و محروم شاهد چنین جداسازی ای نیستید یا اینکه زنان طبقه بالای جامعه اشراف اساساً درون خانه ها جای دارند و به شهر به عنوان عرصه عمومی ،که محل حضور و فعالیت مردانی است،کمتر ورود میکنند.به هرحال در شهرهای ماهم پیش از آنکه مدرن شوند به طورکلی فضا در اختیار مردان بوده است،فرایندی که پس از احداث خیابان های جدید در تهران ادامه پیداکرده ؛وقتی خیابان لاله زار تأسیس میشود تا مدت ها زنان ازیک طرف خیابان حرکت میکردند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 198

فهرست مطالب شماره 198

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×