ایراد از معماران است
اگرچه سرچشمه های معماری در دوران پیش ازتاریخ چندان روشن نیست، در پایان دهه شصت میلادی زمانی که مرگ مدرنیسم اعلام و پست مدرنیسم متولد گردید توجه انسان شناسان به معماری و دستاوردهای سنتی آن جلب و معماری بومی به عنوان یک قلمرو جدید تحقیقی شناخته شد .حال سؤال اینجاست که آیا تحول فرهنگ ها ارتباط نزدیک با معماری غیر پایدار و مصالح غیر مقاوم نداشته است یعنی ساخته های دست بشر که مقاوم و کم دوام اند آیا منجر به مرگ تمدن ها نشده اند ؟ آیا تغییر و تحول در فضاهای عمومی شهرها به تحول مسکن و سرپناه نینجامیده است ؟کارشناسان پاسخ میگویند: ایراد از ما معماران است دکتر محمدمهدی محمودی، با بیان این مطلب که در تمام دنیا احترام انسان بیشتر بود، یعنی بنا را برای انسان میساختند،گفت: در تمام دنیا جایگاه انسان کم رنگ تر شده و در حال حاضر انسان برای معماری است اما درگذشته ارزش انسان مشخص بود و انسان شناسی و معماری با یکدیگر پیش رفته بودند . وی افزود: شاید ایراد از ما معماران است که هویت را نشناختیم و شیفته بناهایمان شدیم . محمودی با بیان اینکه بعضی کشورها مانند ژاپن بیشتر پیشرفت کرده اند و بناها برای استفاده مردم و فرهنگ آنها ساخته شده و فرهنگ آنها برای امروز است ، اظهار داشت: اگر معماری امروز خود و ژاپن را ببینیم متوجه میشویم که ژاپن خیلی پیشرفت کرده است . معماری امروز آنها در خدمت انسان است ولی معماری امروز ما در خدمت مردم نیست . شاید چون امروزه مردم ما یک گروه و یکپارچه نیستند و معماری ما نیز بدین صورت است ، در واقع معماری ما آیینه جامعه است . معماران نباید به جدال با جامعه بپردازند مهندس شهریار سیروس، با طرح این سؤال که آیا معمار و معماری باید به دنبال انسان برود یا این انسان است که باید به دنبال تحولات معماری برود، گفت : هنرمند یا معماری که فقط به فکر خودش است و بدون توجه به انسان و احترام به انسانیت به خلق اثر خود میپردازد ، لاجرم عزلت خواهد داشت و بیگانگی به وجود خواهد آورد و بالعکس اگر افراط در این امر باشد که ما فقط به دنبال نیازها و خواسته ها در جامعه و هویت انسانی باشیم ، در آنجا هم انحطاط به وجود میآید یعنی جامعه به ما خواسته هایی را تحمیل میکند که اصیل نبوده و اتفاقی هستند که ما در محیط اطراف خود با شدت و ضعف متفاوت مشاهده میکنیم . وی افزود: برای خلق جامعه ای بهتر ، لزوماً قرار نیست که ما به جدال با جامعه بپردازیم و لزوماً قرار نیست که ما همیشه در یک عزلت روشنفکرانه ، سکوت را تجربه کنیم . شاید ما در سال های اخیر بیشترین نمود هنر و معماری را در این بخش میبینیم . یعنی جایی که مآمن من است و من در آن احساس آرامش میکنم . این مآمن نیز میتواند به ابتذال کشیده شده و تبدیل به یک چهاردیواری گردد؛ چهاردیواریای که فقط انسان را از باران و سرقت محافظت میکند و جایی نیست که او از لحاظ روحی و جسمی به آرامش رسد. فضاهایی در شان انسان دکتر داریوش زمانی با بیان اینکه معماری انسانی احترام به مردمان مختلف است ، گفت: من به عنوان معمار نمیتوانم در مورد تمام پیچیدگیهای انسان صحبت کنم اما یکسری عوامل مانند؛ضوابط ، تراکم ، اضافه تراکم ، فاضلاب ، سطح زیربنا ، اقتصاد انرژی ، سازه ، فاضلاب ، سیم کشی ، تأسیسات ، کنترل از راه دور ، کف مرمر ، جکوزی ، استخر ، مهندسی ساز و ... هستند که بدون آنها ساختمان به وجود نمیآید . وی ادامه داد: لغات کلیدی دیگری.مانند : حیات دل نشین ،پله های راحت ،آشپزخانه دلگرم ، سالن دل چسب و غیره هستند که انسان هایی که دنبال فضای زندگیشان میگردند از این کلمات استفاده میکنند و اینها کلمات و صفاتی هستند که اکثراً در ارتباط با انسان به کاربرده میشوند . زمانی خاطرنشان کرد: شاید همین کلمات گویای رابطه انسان و معماری باشد . به نظر من معماری احترام به سالخوردگان و نسل جدید با استفاده از تکنولوژی و خلق فضاهای در شان انسان است که در این فضاها زندگی و برای زندگی کار میکنند . معماری برای جامعه متمایز است دکتر اردشیر سیروس، با بیان این مطلب که هنر معماری برای جامعه از دیگر هنرها متمایز است ، گفت: هنر معماری جایی است که شما وقتی از خانه بیرون میآیید، بالاجبار با آن مواجه میشوید و آن را در ظاهر خیابان ها میبینید اما هر چیزی را که معماری مینامیم معماری نیست مگر اینکه ذات معماری را دارا باشد ، در غیر این صورت فقط ساختمان یا ساختمان سازی است . وی افزود: ما باید ابتدا اقشار جامعه را شناسایی کنیم زیرا معماری متعلق به انسان هاست اما اکثر معماران انسان شناسی را در تطابق فیزیکی انسان با معماری بیان کرده اند ، درصورتیکه دارای بعد قویتری است و بعد روحانی که هویت انسان ها در آن است واقعه ای است که احتیاج به ثبات و استدلال ندارد . سیروس خاطرنشان کرد: شما اگر به هزاران سال تمدن انسانی و ادیان مختلف توجه کنید ، متوجه میشوید که همه به این موضوع غنا بخشیده اند . در گذشته نیازهای انسان ساده بود دکتر ناصر عظیمی نیز گفت: اگر انسان و معماری را به صورت تاریخی مورد بحث قرار دهیم شاید این رابطه میان انسان و معماری بهتر شناخته شود .وی افزود: در واقع انسان امروز در حدود سی الی چهل هزار سال پیش تحول بیولوژیک خود را به پایان رسانده است . بنابراین انسانی که آن زمان متناسب با آن شرایط به وجود آمده است، نیازهای این چنینی را که امروز معماری یکی از آنهاست، نداشت . وی تصریح کرد: به طورکلی معماری امروز و سال های بعد که تکامل اجتماعی آن روی داده است، اساساً چیزی نبوده که انسان به لحاظ بیولوژیکی به آن نیاز داشته باشد زیرا درگذشته نیازهای انسان بسیار ساده بود و به عبارت دیگر تحول بیولوژیک انسان در یک مقطع سی الی چهل هزارساله پایان گرفته اما نیازهای اجتماعیاش به طورکلی به صورت تکاملی افزایشیافته است. درنتیجه امروز خود را در محیطی میبیند که اساساً هیچ شباهتی به دورانی که تحول بیولوژیک او پایان گرفت، ندارد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :