آزادی یا میلاد؟
گروه معماری دکوراسیون: میدان عالیقاپو، آرامگاه ابوعلی سینا، میدان نقش جهان و آرامگاه حافظ، گنبد سلطانیه هرکدام یادآور شهری از کشور ایران است، اما تهران امروز با یادآوری کدام نماینده خود را معرفی میکند؟ برج آزادی یا برج میلاد؟ شاید از میان این دو عنصر معماری باوجوداین چهره خشن و نابسامان معماری پایتخت قرعه به نام برج میلاد بیفتد. امروز اگر بخواهیم هویت تهران را معرفی کنیم باید برج میلاد را مثال بزنیم، یعنی یک حرکت شتاب آلود، بدون جهت و مبتنی بر تکنولوژی محض که اساساً برنامه مشخصی برای آینده خودش ندارد و صرفاً در درون خودش به انتها میرسد. متأسفانه این توصیف، شامل حال معماری شهر تهران است که در المان این شهر که معرف یک شهر است به وضوح دیده میشود.در مورد نمادها و ضرورت وجودی این نمادها با دکتر امیر محمدخانی، استاد دانشگاه معماری به گفتگو نشستیم : فضاهای یادواره ای (نمادها ) چه ساختاری دارند؟ فضاهای «منومنتال» یا یادواره ای فضاهایی هستند که غالباً باهدف عملکرد فرهنگی هنری خلق گردیده و تبدیل به نمادهای شهری میشوند و معمولاً در ساخت این فضاها سعی میشود که رویکردهای مختلفی در آن وجود داشته باشد. در برخی از این فضاهای یادواره ای رویکرد آن نگاه به گذشته است یعنی از ارزش ها و سنت های آن جامعه استفاده میشود. برخی دیگر رویکرد به آینده دارند یعنی نشانه هایی به سمت آینده هستند. درهرصورت این فضا که به عنوان فضای «منومنتال» یا یادواره ای یا نمادین از آن یاد میشود با موضوع زمان و تاریخ نسبت مستقیم دارد. یعنی طراح سعی میکند تاریخ را به نحوی در فضای یادواره ای خاطرنشان کند و این فضاها در حقیقت هویت، سنبل و نشانه و یادگارهای یک شهر هستند. آیا میتوان از نمادها به عنوان مهم ترین وجه تمایز یک شهر یاد کرد؟ غیر از مسئله زمان دار بودن و اشاره به تاریخ در این فضاها، مسئله فرهنگ و تمدن نقش پررنگی دارند چرا که این فضا حاکی از نحوه نگاه مردم نسبت به پیرامون خودشان بوده و ایدئولوژی وجهان بینی آنها محسوب میشود. پس میتوان دید که عملکرد این فضا اساساً از دو منظر تاریخ و فرهنگ بسیار نقش پررنگی دارد و توجه به ساخت این فضاها نیز باعث غنای شهروندی میشود و عدم توجه کافی به طراحی این فضاها باعث میشود که شهروندان دچار سردرگمی و نوعی تشویش و اصطلاحاً بیهویتی شوند. بنابراین هویت شهر نسبت مستقیم با فضاهای نمادین خودش دارد. آیا داشتن نگاه امروزی در طراحی المان شهری با توجه به هویت عملکرد المان در شهر بیهوده است ؟ بدون تردید بله . تعریف طراحی المان با نگاهی به گذشته و آینده به صورت تعمدی نگاه امروزی بیان نمیشود زیرا فضای نمادین فضایی است که جهت دارد یعنی از وضع موجود حرکتی دارد، حال این حرکت یا به سمت آینده است یا گذشته، به بیان دیگر ماندن در وضع موجود را قبول ندارد، پس درنتیجه «ویژگی» به عنوان زمان حال در المان شهری جایی ندارد. المان در حقیقت یک جهت و حرکت است از زمان کنونی به زمان دیگر، بنابراین یکی دیگر از ویژگی مهم در فضاهای «منومنتال»در حقیقت آن است که این فضاها در زمان خودشان حکایت نمیکنند اما از فرهنگ جامعه خود حکایت دارند یعنی ویژگی فرهنگی آن فضا برای زمان خودش است اما ویژگی زمانیاش با رویکرد به گذشته یا آینده اتفاق میافتد. در حال حاضر ما با چند نوع المان شهری در تهران روبه رو هستیم؟ ما در شهر تهران المان های منفی، المان مثبت و المان خنثی داریم. وقتی در مورد المان ها صحبت میشود باید به زمان ساخت آنها دقت نظر بیشتری داشت و بررسی کرد ؛ زمانی که آن بنا ساخته شده است آیا جامعه را به سمت جلو حرکت داد و خدمتی به جامعه کرد یا خیر؟ برخی از برج آزادی به عنوان یک المان موفق یاد میکنند،اما باید گفت : زمانی که این برج ساخته شد به نظر نمیرسد تغییری در رویکرد مردم ایجاد کرده باشد و اساساً این المان خودش فی ذاته اهمیت زیادی ندارد بلکه اتفاقاتی که در دوران انقلاب پیرامون آن افتاد باعث مطرح شدن این برج شد. کلمه تعبیر برج آزادی به مفهوم شکل آن برج نیست به مفهوم اتفاقی است که در آن رخ داد. این اتفاق میتوانست در دیگر نقاط شهر هم رخ دهد که رخ داد. مثل میدان شهدا یا ژاله سابق، در آنجا هیچ عنصرمعماری وجود ندارد ولی خاطره انگیز شد زیرا اتفاقی در آنجا رخ داد که با خواست مردم و در راستای ایجاد یک جریان فکری باعث انقلاب شد. اما از سوی دیگر بعضی از المان های شهری میتوانند برای رسیدن به آینده مطلوب تر در معماری کمک کنند. شاید یکی از اتفاقات خوب معماری که در صدسال اخیر در شهر تهران رخ داده است «مجموعه موزه هنرهای معاصر» و یا «موزه ایران باستان» است که نوع نگاه ایرانی را در فضای پر تلاطم یادآورشده است. این به مفهوم کمک فکری دادن به جامعه است تا راه خودشان را نسبت به آینده پیدا کنند، امروز اگر بخواهیم هویت تهران را به جهانیان بشناسانیم آیا میتوانیم از برج میلاد یاد کنیم؟ برج میلاد یک حرکت شتاب آلود است، بدون جهت و مبتنی بر تکنولوژی محض که اساساً برنامه مشخصی برای آینده خودش ندارد و صرفاً در درون خودش به انتها میرسد. متأسفانه این توصیف، در مورد معماری شهر تهران است که در المان این شهر به وضوح دیده میشود. حال اگر در دوران صفویه بودیم باید میدان نقش جهان، میدان عالیقاپو را به عنوان المان هایی با روح معنوی معرفی میکردیم، ولی امروز پیدا کردن معنویت در یک المان عمودی، کشیده و فارغ از مقیاس های انسانی یعنی توجه نکردن به ابعاد انسانی و نمادش میشود برج میلاد. ما فراموش کردیم که ساختمان های «منومنتال» یا یادواره بیان کننده فرهنگ خاص یک جامعه هستند بنابراین عملکردهای فرهنگی مسبب ساخت آن بنا میشوند نه آنکه عملکردهای فرهنگی در جوار و حاشیه آن گه گاهی اتفاق بیفتد. پس به نظر شما برج میلاد به هیچ عنوان یک نماد ملی محسوب نمیشود؟ عملاً فضاهای فرهنگی عملکرد اصلی ساختمان های یادواره باید باشند چرا که از تمدن آن سرزمین صحبت میکنند درحالیکه در برج میلاد از تکنولوژی صحبت میشود. هدف انقلاب اسلامی رسیدن به تکنولوژی والا نبوده است بلکه رسیدن به فرهنگ انسانی والا بوده و عملاً انقلاب یک اتفاق فرهنگی است بنابراین برج میلاد را نمیتوان ادامه منطقی تفکر انقلاب اسلامی دانست چون یک رویکرد تکنولوژیک به حوزه معماری داشتن یعنی ندیدن هویت های اصیل تمدن اسلامی.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :