menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

بافت فرسوده را نمی توان به انبوه ساز داد

گروه ساخت وساز : «نمی شود با روحیات خاص یک جریان فکری و ذائقه یک مدیر نوسازی کرد . سلیقه ها باید تبدیل به عقیده شود تا فرایند و سیستم شکل بگیرد .» این نظر علیرضا عندلیب ؛ رئیس اسبق سازمان نوسازی شهرداری تهران است که به عنوان استاد دانشگاه کار های تحقیقاتی وسیعی در مورد نوسازی بافت فرسوده انجام داده است . کتاب «اصول نوسازی شهری رویکردی نو به بافت فرسوده» از جمله آثار او به شمار میرود . وی همچنین در تهیه طرح جامع شهر تهران فعالیت های قابل توجهی داشته و چندی پیش شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری نیز از او دعوت کرد تا سلسله نشست های علمی با موضوع بافت فرسوده برگزار کند؛ بنابراین یکی از بهترین صاحب نظران برای پاسخ به سؤالاتی ازجمله اینکه نقش نهاد های دست اندرکار در نوسازی چیست و چگونه بافت فرسوده باید نوسازی شود ، به شمار میآید . به همین منظور گفتگویی با وی ترتیب داده ایم که در پی میآید . پیام ساختمان : بدون مقدمه بفرمایید 76 هزار هکتار بافت فرسوده شهری چگونه باید نوسازی شود ؟ من پاسخ این سؤال را با یک مقدمه شروع میکنم . از هر زاویه ای که بخواهیم نوسازی بافت فرسوده را دوره بندی کنیم ، مخرج مشترک آن نارضایتی مردم است . بنابراین باید پرسید مشکل اصلی کجاست ؟ آیا مشکل در ساختار اقتصادی، اجتماعی و . . است که پاسخگو نیست یا اینکه مشکل در هماهنگی نهاد هاست ؟ اولین نکته ای که باید موردتوجه قرار گیرد ، آسیب شناسی درست مسئله است که اصلا بفهمیم مشکل کجاست ؟ ما هنوز درک مشترکی از مشکل نداریم ؛ به عنوان مثال زمانی مقیاس کار را بیش ازاندازه بزرگ تعیین میکنیم که نمیتوانیم از عهده چشم انداز ها بر بیاییم و گاهی اوقات کار را آن قدر خرد میکنیم که فرایند نوسازی شکل نمیگیرد . نمونه این موضوع نوسازی پلاک ها در بافت فرسوده است . من 10 سال پیش نوشتم که باید واحد محله را به عنوان یک واحد میانی که نه بناست و نه یک پهنه خیلی گسترده ، انتخاب کنیم . بنابراین باید محله محور باشیم . دومین موضوع این است که مشخص کنیم مشارکت در این بافت ها چگونه باید باشد و نقش هرکدام از نهاد های ذی ربط مانند بانک ، مردم ، شهرداری، دولت و چیست . نکته دیگر این است که باید فرایندی برای نوسازی محله به صورت مشارکتی داشته باشیم . نگاه فرایندی کمک میکند چه اقدامی با چه تقدم و تأخری توسط چه کسی و چگونه انجام شود . از نظر من چهار اقدام باید برای فرایند نوسازی مشارکتی محله محور صورت بگیرد : نخست اقدامات پایه؛ یعنی روشن کنیم در مقیاس محله میخواهیم به چه نقطه ای برسیم . بنابراین چشم انداز ها و اهداف در این مرحله تعریف میشود . گام دوم اقدامات زمینه ای قبل از نوسازی نام دارد که خودش چهار مرحله است : 1 - ظرفیت سازی به این معنا که در برنامه ها و سیاست ها و تخصیص منابع در مدیریت شهری ظرفیت لازم برای توسعه منابع را ببینیم بنابراین در این تعریف نوسازی کالبدی محله به توسعه محله تغییر مییابد 2 - توانمند سازی یعنی اینکه زمینه همه حمایت ها اعم از فنی، اداری و اجرایی که مردم ، دستگاه ها ، بانک ها ، بخش خصوصی، فراهم شود ، به عبارتی دیگر توسعه عملی ظرفیت ها اتفاق بیفتد تا اگر کسی کاری انجام میدهد به مانع نخورد . 3 - مرحله سوم نهادسازی نام دارد . در این مرحله دفاتر خدمات نوسازی باید پل ارتباطی مردم و مدیریت نوسازی باشند که به نوعی نهاد میانی نامیده میشوند. 4 - مرحله چهارم ابزارسازی نام دارد؛ یعنی کار ها باید طبق یک نقشه و سند باشد و ما باید یک سند نوسازی محله داشته باشیم . پس از اقدامات پایه و زمینه ای اقدامات بعدی یا گام سوم اقدامات زیرساختی نام دارد بدین معنی که خدمات و زیرساخت های محله توسط دولت و شهرداری تأمین شود و اگر این کار انجام نشود مردم انگیزه ای برای نوسازی ندارند . اقدام چهارم و آخر هم اقدامات توسعه ای نام دارد . بدین معنی که هرگونه اقدامی برای نوسازی و تجمیع پلاک باید آخرین اقدام نوسازی بافت باشد . خطای ما این است که اقدام آخر را اول انجام میدهند . مسلما مردمی که معبر ، زیرساخت ، تأسیسات ندارند دچار مشکل میشوند . همین حالا در بافت های فرسوده شهر تهران 40 هزار پارکینگ کم داریم . آیا میتوان از الگوی سایر کشور ها در نوسازی بافت فرسوده استفاده کرد ؟ مهم ترین عنصر در نوسازی توجه به زمینه ها و بستر است . تجربه دیگر کشور ها خیلی خوب است اما کپی کردن آن قابل اتکا نیست . با توجه به شرایط خاص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مسئله تحریم ها باید الگوی خاص خودمان را تولید کنیم . ما سه نوع الگو میتوانیم داشته باشیم ، الگوی تقلیدی که قطعا غلط است زیرا شرایط هر کشور با کشور دیگر متفاوت است . به عنوان مثال کدام یک از کشور های اروپای ازنظر لرزه خیزی شرایطی مشابه با ما دارند ؟ دوم بومیسازی؛ اینکه ما بومیسازی کنیم را هم نمیپسندم چراکه تولید دانش نیست . راه سوم و ازنظر بنده درست این است که ما باید متناسب با شرایط جامعه تحقیق و تولید کنیم . نظرتان راجع به ورود انبوه ساز ان به بافت فرسوده چیست ؟ من ورود انبوه سازان به بافت فرسوده را رد نمیکنم اما این موضوع را عنوان میکنم که کار انبوه ساز پروژه محوری است و با بودجه مشخص و با شرح خدمات مشخص نقطه به نقطه حرکت میکند . درحالی که بافت فرسوده پروژه نیست که به انبوه ساز تحویل داده شود؛ بافت فرسوده یک فرایند است که گوشه ای از آن میتواند ورود انبوه ساز باشد . نمیتوان یک بافت را به طورکلی به انبوه ساز داد که آن را آباد کند . ازنظر شما بسته های تشویقی شهرداری و وام نوسازی کافی نبوده است ؟ هر نوع بسته و هر نوع اقدام مقطعی و موردی خارج از فرایند را ناموفق میدانم . معتقدم هر کاری که میکنیم باید در یک فرایند تعریف شده باشد . این بسته ها در راستای توانمند سازی است اما بخشی از موضوع است که باید در کنار سایر بخش ها فرایند نوسازی مشارکتی محله را تشکیل دهد . بنابراین اینها چاره کار نیست . با روحیات خاص یک جریان فکری و ذائقه یک مدیر نوسازی بافت فرسوده انجام نمیشود . سلیقه ها باید تبدیل به عقیده شود تا فرایند و سیستم شکل بگیرد.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 202

فهرست مطالب شماره 202

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

در این زمینه بیشتر بخوانیم :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×