آقای مهندس چی بلدند؟
گروه تأسیسات : اگر نیمه دوم دهه 70 و اوایل دهه 80 را دوران گرایش روز افزون به رشته های کارشناسی بدانیم از این دوره به بعد این کارشناسی ارشد و دکترا بود که با اقبال عمومی مواجه شد . انگیزه مهندس و دکتر شدن برای کسانی که تا پیش از آن حتی شاگردان زرنگی نیز به شمار نمیآمدند نه در کسب علم ، بلکه بیش از همه در همین عنوان مهندس و دکتر نهفته است . جامعه شناسی این پدیده البته جای مباحثه و پژوهش و تحلیل مفصلی دارد اما آنچه آشکار است سیاستی است که این اشتیاق را تشویق و ترغیب میکند . شوق تحصیل ایرانیها در همه تاریخ به تحصیل علم و دانش رغبت بسیاری نشان دادند و تحصیل فرزندان، خواسته بیشتر خانوار های ایرانی بوده و هست . تعداد بسیار زیاد کلاس های کمک آموزشی، کنکور ، کلاس های زبان و گرچه نشان از ضعف نظام آموزش وپرورش و توسعه دانشگاهی دارد اما بیانگر علاقه خانواده های ایرانی به تحصیل و موفقیت نیز هست . در ذهن بیشتر مردم ایران بین تحصیل و موفقیت رابطه ای مستقیم ترسیم میشود به این طریق که تحصیلات دانشگاهی در دوره ای و اکنون تحصیلات تکمیلی به معنای احترام ، موفقیت شغلی و زندگی آسوده بود و کسی که در این عرصه به موفقیت نمیرسید آینده شغلی خوبی نیز نمیتوانست داشته باشد . گرچه اشتباه بودن این تلقی را امروز اکثریت ایرانیان و فارغ التحصیلان دانشگاهی درک کرده اند اما همچنان از اشتیاق خانواده های ایرانی برای تحصیل فرزندان شان کاسته نشده است . این اشتیاق را میتوان در راستای خواسته های جهانی دانست . کین رابینسون متخصص آموزش وپرورش در این مورد میگوید : در سال 2014 تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی به اندازه کل تاریخ بشر بوده است . درخواست تحصیلات دانشگاهی به گونه ای است که در برخی از کشور ها ، دانشگاه همچون بازاری سعی در جذب مخاطبان بین المللی دارد . در این زمینه کشور های آمریکا ، انگلستان و استرالیا گوی سبقت را از دیگران ربوده اند . بازار دانشگاه در ایران نیز همین فرآیند جهانی را طی میکند اما با توجه به ظرفیت های کشور دو علامت بزرگ سؤال وجود دارد نخست اینکه آیا اقتصاد ایران توان هضم این همه فارغ التحصیل دانشگاهی را دارد ؟ و دیگر اینکه آیا دانشگاه های ایران از اعتبار لازم برای پرورش علمی و فنی دانشجویان برخوردارند ؟. اگر دو سؤال پیشین جواب مثبتی میگرفتند ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور غیرازاین بود و امروز در کشور شاهد تحولات عمیق بودیم اما شاهدی بر این قضیه نمیتوان یافت . در واقع ، ارزیابیها نشان از آن دارد که توازنی بین اقتصاد و آموزش و توسعه برقرار نیست . آموزش به سمتی میرود که توزیع مدارک تحصیلی نتیجه آن شده و پژوهش نیز متأثر از بازار سفارش ، مصلحت اندیشی و کمتر برآمده از ذوق و تعهد بلندمدت به دنبال کردن یک «مسئله» و دغدغه ذهنی است . آزمون نظام مهندسی رشته های مهندسی امروز یکی از پرطرفدارترین رشته های دانشگاهی است و در این بین رشته های مهندسی مرتبط با تأسیسات ساختمانی مانند مهندسی برق و مهندسی مکانیک از سایر رشته ها پرطرفدارتر است ، بااین همه و در شرایطی که کیفیت فارغ التحصیلان این رشته ها بهتر از دیگر رشته های مهندسی است اما کیفیت خدمات مهندسی و قبول شدگان آزمون نظام مهندسی حکایتی دیگر است . به نظر میرسد در بین مسئولان کشور تردید هایی نسبت به کیفیت تحصیلات دانشگاهی وجود دارد که از طریق آزمون نظام مهندسی که به صورت جزوه باز ( Open book ) برگزار میشود و اعطای مدرک پایه 3 مهندسی به قبول شدگان با حدنصاب 50 درصد نمره شرایط را برای ورود فارغ التحصیلان دانشگاهی به بازار کار هموار میکنند . فارغ التحصیلان کارشناسی 3 سال ، فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد 2 سال و فارغ التحصیلان دکتری 1 سال پس از اخذ مدرک میتوانند در این آزمون شرکت کنند . نسبت قبول شدگان این آزمون در رشته های 7 گانه نظام مهندسی به حدی پایین بوده که اعتراض بسیاری از مهندسان را در پی داشته است . حتی برگزارکنندگان آزمون یعنی سازمان نظام مهندسی و وزارت راه و شهرسازی متهم به طرح سؤالات غیرکارشناسی، غیراستاندارد ، قدیمی و رد حداکثری شرکت کنندگان در آزمون شده اند به گونه ای که نمره اکثریت قبول شدگان ، حداقل نمره یعنی 50 درصد بوده است . نتیجه این است که اکثریت مطلق فارغ التحصیلان رشته های هفت گانه پروانه کار نمیگیرند . گردونه امتحان ، آزمون و تست امروز بر همگان روشن است که سیستم آمــــوزشی کشور دچار «کج کارکردی» شده و دانشگاه ها به جای اینکه بر اساس نیاز های اساسی جامعه به پرورش نیروی کار بپردازند پوششی شده اند بر مشکلات اقتصادی و کمبود نیروی کار کشور و حتی با افزایش دانشگاه ها و دانشجویان در فضای محدود آموزشی به ابزاری برای بالا بردن رتبه علمی ایران در جهان تبدیل شده است . این همه در شرایطی صورت میگیرد که کشور از کمبود شدید نیروی متخصص کارآمد متضرر شده است . سؤال اصلی اینجا است که در شرایطی که تجربه آزمون های سراسری مخصوصا به صورت تستیهای چهارجوابی کارکرد منفی خود را در دانشگاه ها نشان داده است چرا میبایست این تجربه بار دیگر در آزمون های سازمان نظام مهندسی تکرار شود و چرا در اعطای پروانه های کاری تجربیات دیگر کشور های موفق تر منظور نمیشود . جای خالی تکنسین ها شرایط اجتماعی کشور موجب شده که کاردان های فنی کمتر مورد اعتنا قرار گیرند ، این در حالی است که به گفته رضا فضلی کارشناس شرکت بهینه سازی سوخت : توســـــعه و پیشرفت کشـــــور بیشتر وابسته به تکنسین ها است . بهینه سازی کارخانه یا کارگاه را در اصل تکنسین ها میتوانند انجام دهند اما سیستم آموزشی ما به گونه ای است که به آنها بهایی نمیدهند و همه میخواهند مهندس باشند . خسروبان نیز که مهندس شیمی و کارشناس پلیمر است در این زمینه میگوید : بار ها به کارخانه ای وارد شده ام که تعداد تکنسین ها کمتر از مهندس بود درحالی که به ازای هر مهندس باید 20 نفر تکنسین حضور داشته باشد . این دو دلیل دارد یکی اینکه در کشور ما کار «عار» است و همه میخواهند مهندس باشند و دیگر اینکه کشور نتوانسته به تناسب نیاز کشور آموزشگاه های فنی و حرفه ای دایر کند . درحالی که در بعضی شهر ها که حتی دبیرستان مناسبی وجود ندارد ، دانشگاه تأسیس کرده اند ولی این سرمایه گذاری در آموزشگاه های فنی و حرفه ای صورت نگرفته است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :