menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

یار گرفته ام بسی، چون تو ندیده ام کسی

به کودکی گفتند: «گذر زمان همه چیز را درست می کند»، او هم ساده دل، باور کرد و نشست یک گوشه تا گذر زمان همه چیز را حل کند و او در همان حالت نشسته، شاهد موفقیت را در آغوش بگیرد. اما بعد از مدتی متوجه شد که ای دل غافل، تنها چیزی که با گذر زمان درست می شود ترشی لیته است! این بود که بلند شد و کفش هایش را ور کشید و شروع کرد به درس خواندن و کار کردن و الان الحمدلله برای خودش مهندس قابلی شده است. اما چرا مهندس؟ لابد به خاطر این که به قول گفتنی برای این قشر هیچ بن بستی وجود ندارد، یا راهی خواهند یافت و یا راهی خواهند ساخت. فلذا جا دارید همگی با هم به زبان شیرین مادری بگوییم: «Happy Engineer day» البته در اینجا منظور زبان شیرین مادری برای کسانی بود که مادرشان انگلیسی زبان است والا که ما خودمان با لفظ سلیس فارسی – قربونش برم – می گوییم: مهندسان روزتان مبارک! شوخی شوخی! در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی فنی مهندسی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر پرسید: برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟ مهندس تازه کار گفت: «حدود 7 میلیون تومان در ماه، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود.» مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیک و مدل بالا چیست؟» مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی میکنید؟» مدیر منابع انسانی هم گفت: «بله، اما یادت باشه اول تو شروع کردی !» من و عشقم، یهویی! البته این طور هم نیست که اینجا فقط به مناسبت روز مهندسی پرداخته شود. خیر، اصلا می خواهم بگویم حتی در مسائل فنی و مهندسی و امور مرتبط با ساخت و ساز هم ممکن است یهویی عشق جرقه بزند، چیزی که حتی برای خود من هم اتفاق افتاد، به این شکل که طی چند ماه، وقتی بغل گوش خانه ما داشتند، احتمالا برای رسیدن به نفت، هی گودبرداری میکردند، چند دستگاه بیل مکانیکی و بولدوزر به شدت با اعصاب و روان من ازدواج کرده و هر روز و شب هم مراسم والنتاین برگزار مینمودند! به حدی که قصد داشتم یک روز با یکی از آن بیل ها عکس بگیرم و بگذارم توی فیس بوکم و زیرش بنویسم: من و عشقم، یهویی! البته قسمت نبود چون خانه همسایه ریخت داخل آن گودال و پروژه متوقف شد. «باد آمد و خاک بر سر آورد»! با این ریزگردهایی که این روزها باعث شده اند برخی از هموطنانمان بگویند: «هر نفسی که فرو می رود مضر حیات است و چون بر می آید مخرب ذات»! اگر سعدی علیه الرحمه، که حق بزرگی بر گردن زبان فارسی دارد، این روزها زنده بود احتمالا به جای این که بگوید: «باد آمد و بوی عنبر آورد»، می گفت: «باد آمد و خاک بر سر آورد»! جالب این که همین مرحوم سعدی شیرین سخن، که این روزها اشعار عاشقانه اش خوراک ولنتاین بازها و سپندارمزگان گراهاست، در غزلی با مطلع: یار گرفته ام بسی، چون تو ندیده ام کسی شمع چنین نیامدست از در هیچ مجلسی به لاینحل بودن عاشقیت خود با تدابیر فنی و مهندسی اشاره کرده و می گوید: قصه به هر که میبرم فایده ای نمیدهد مشکل درد عشق را، حل نکند مهندسی! حالا منظورم از این حرف ها این است که ما طی این هفته و هفته آینده روز بزرگداشت زمین و بانوان، روز زبان مادری، روز ولنتاین، روز سپندارمزگان و روز مهندسی را در پیش داریم که اینجانب در اینجا به خوبی و خوشی، زمین، بانوان، زبان مادری، ولنتاین، سپندارمزگان و امور مهندسی را با ریزگردها، بانوان، سعدی، غزل و عشق و مشکلات لاینحل ممزوج و ترکیب نموده و سالادی ساخته ام که آدم حظ می کند! دستم درد نکند، خدا نگهدارم باشد!

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 203

فهرست مطالب شماره 203

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×