معماری معاصرو مسئله هویت
ایران معماران بزرگی به خود دیده است که حتی در دوران معاصر نیز عامل تغییرات ژرفی بوده اند. دهه های 40 و 50 شمسی دانشگاه ها و خیابان های ایران بسیاری از نام های بزرگ را به خود دید که برای سالیان سال طلایه داران مدرنیسم در ایران نام گرفتند و همچنان شاهد تأثیرپذیری معماران کشورمان از این نام های بزرگ هستیم. اما اگر واقعیت های جامعه خود را درک کنیم و کارنامه امروز را ورق بزنیم کمتر نشانی از معمارانی میبینیم که خود را رهرو راه معماران تخت جمشید و میدان نقش جهان میدیدند و به لوازم و تفکر مدرن تجهیز شده بودند. در کجا قرار داریم؟ ما در حالی وارد نیمه دهه نود میشویم که امروز مشاوران معماری به همه ایده ها، تجهیزات، تحصیلات معماری غربی و شرقی احاطه دارند. آثار مکتوب بسیاری در همه زمینه ها در اختیار است و معماران به سادگی موقعیت سفر به شرق و غرب عالم و شرکت در سمینارهای مختلف را دارند. سؤال این است که چرا همچنان شهروندان شهرهای کشور از دیدن آثار ارزشمند در شهرهای خود محروم اند و چرا مانند گذشته اثری خوش فکر در زندگی شخصی خود نمیبینند. با نگاهی واقع بینانه ره آورد بیش از سه دهه گذشته تنها چند اثر معماری درخور در سطح ملی بوده است که شمار آنها از انگشت های یک دست تجاوز نمیکند. در آنها نیز رویکردی نو دیده نمیشود که خلأ فکری و ساختاری معماری را پوشش دهد. به عبارت دیگر نشان یک باور عمیق به معماری ایرانی- اسلامی در این آثار یافت نمیشود. معماری معاصر و مسئله هویت پرسش هویت در معماری ما در سه سطح مردم، مدیران، معماران مطرح میشود. این پرسش معمولاً در کشورهایی مطرح است که از پیشینه فرهنگی و تمدنی برجسته ای برخوردارند اما از کاروان تمدن بشری عقب مانده اند، موقعیتی حیران میان همزیستی با این جامعه و تعلق خاطر درجایی دیگر. تضادی دائمی در زندگی روزمره و موقعیتی که شناخت خود ناممکن گردیده و به نوعی روان گسیختگی فرهنگی مبتلا میشود. روایت امروز جامعه ما به طور اعم و جامعه فرهنگی و معماری ما چنین است. میانه مسئله کجاست؟ گروهی مدافع معماری روز دنیا بوده و از آن با عنوان هنری برای امروز جامعه درحال توسعه ایران یاد میکنند و گروهی دیگر به اصول معماری سنتی پایبند هستند. در میانه این دو طیف البته بسیاری ایستاده اند اما دستاورد فکر این گروه سوم در هیاهو گم شده و کمتر مجال بیان یافته است. علی کرمانیان در این زمینه میگوید: «در ایران مسئله هویت، به علت وجود پیشینه بسیار ارزشمند معماری پررنگ تر بوده و فکر کردن به اینکه چرا در گذشته آن گونه بودیم و امروز اینگونه هستیم، دغدغه فکری روزگاری طولانی بوده و هست.» وی ادامه میدهد: هویت از هیچیک از دانش ها جدا نیست. اگر جامعه دچار مشکل یا معضلی در این زمینه باشد در تمام زمینه ها ازجمله معماری وجود آن حس میشود، پس تمام قوانین علمی و فرهنگی در یک جامعه، باید در کنار هم سطح دانش جامعه را بالا ببرند. معماری امروز ایران هویت دارد اما در مقایسه با هویت گذشته هویت مطلوبی نیست. هویت معماری امروز ایران، نه تنها با گذشته قابل مقایسه نیست بلکه از اتفاقات معاصر در دنیا نیز عقب افتاده است. این معمار معاصر همچنین به تفاوت هویت در معماری با نوستالژی اشاره کرد و توضیح داد: در بحث هویت و نوستالژی باید گفت خاطره بسیار دل انگیز است اما نوستالژی را با هویت نباید اشتباه گرفت. شکی نیست که فضای خانه های قدیم تهران، کاشان و اصفهان دوست داشتنی است. اینها خاطره و نوستالژی هستند. اگر قدر معماری آن زمان را ندانیم و آن را تخریب کنیم، این نوستالژی باز نمیگردد. به این معنی که قرار نیست امروز در تهران خانه ای ساخته شود که حوض خانه و حیاط مرکزی داشته باشد. چراکه وضعیت اجتماعی، شهرداری، تراکم، سرمایه و تفکر فرهنگی اجازه چنین نوع معماری را نمیدهد. امروزه کمیت طلبی جایگزین کیفیت طلبی شده است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :