حق شهروند نسبت به شهر
گفته شد یکی از مهم ترین معیارهایی که در شهرسازی و معماری شهری باید ملحوظ شود مفهوم حقوق شهروندی است. مخاطبان از شهر و فضای زیست ، حق خود را مطالبه میکنند و با مصرف این فضا از بند ساختارها و سیستم هایی که شهرهای مدرن به آنها تحمیل میکنند گریخته و با ارائه سبک زندگی خویش به بازتعریف فضاهای شهری و زیست ِ خویش میپردازند. شهروندانی که در شهرسازی سنتی منفعل پنداشته میشدند با ورود مفهوم «حق به شهر» سهم مهمی در تولید فضاهای متکثر و متنوع، با احترام به تمام سبک های زندگی پیدا میکنند. مفهوم حق شهری (the right to the city) که «هانری لوفبور» مبدع آن است، به نقد سیاست ها و برنامه هایی باز میگردد که تحت عقلانیت مدرن و مناسبات سرمایه داری به مکان های شهری شکل میدهند و اجرای آنها از راه های غیر دموکراتیک میگذرد. مثال آن پروژه های شهرداریها است که امروز حتی از مجرای شورای شهری که خود درگیر مناسبات کارکردی، عقلانیت ابزاری و اقتدارگرایانه است، نیز نمیگذرد. پروژه های بی حقوقی چون اتوبان دوطبقه شهر (مناسب برای بورژوازی صاحب اتومبیل بالای شهر و از بین برنده حق به شهر مردم ساکن) و زیرگذر ولیعصر (از میان برنده حق به شهر شهروندان به تعامل و گفتگو) از آن جمله پروژه ها با عقلانیت ابزاری شهرسازی سنتی هستند. شهرسازی نو در عوض سبک ها و شیوه ها را به رسمیت میشناسد و فضای لازم را هم در اختیار شهروندان میگذارد. فضای مناسب زنان که در شهرسازی جدید و قدیم ایران جایگاهی نداشت از این قبیل است. در چنین فضایی است که تمهیدات و تاکتیک های مختلف از سوی گروه های حاشیه ای از جمله زنان سعی در غلبه بر محدودیت های مسلط و مذاکره بر سر تخصیص خلاقه فضا میپردازند و نظم نشانه شناختی و کارکردی فضای مردانه را به معارضه میطلبند. در این نظام فکری دیگر تنها نیاز زنان امنیت پنداشته نمیشود چون گروه های حاشیه ای دیگر درجه دوم نیستند؛ تنها به نظارت پذیر کردن و نورپردازی و امن کردن معابر اکتفا نمیشود و در اینجا فضاها با عنایت به نیازهای فزاینده برای متفاوت بودن، احترام، آسایش، تعلق پذیری و گسترش خلاقیت طراحی و سامان داده میشوند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :