فراز و فرود شهرسازی در ایران
در شکل گیری یک شهر مؤلفه های بسیاری؛ از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گرفته تا جغرافیایی و فناوری اهمیت دارند . بررسی تاریخی محرک های تحول زا بر روی هر شهر فرآیند های و الگو هایی را آشکار میکند که کم وبیش در بین همه شهر های دنیا مشترک است . شهرنشینی در ایران با آن پیشینه بلند با دیگر تحولات شهری در دیگر نقاط جهان تفاوت زیادی ندارد و همگی از منطق تمرکزگرایی و یا تمرکززدایی یکسانی پیروی میکنند . درحالی که شهر های ایران همچون شهر های اروپایی به دلایل اقتصادی، تاریخی و پدافندی از تمرکز برخوردار بودند در سال های دهه 60تا 90 به دنبال تغییر الگو در شهرنشینی، این شهر ها به سمت تمرکززدایی رفته است و همان الگویی را در پیش گرفته که در شهر های آمریکایی مخصوصا لس آنجلس و هوستون منجر به وسعت شهر ها شد و منطق مرکز - پیرامون شکل گرفت . اتوبان های عریض و شهر های گسترده ، فضای زیاد ، استفاده گسترده از خودرو به گونه ای که در شهر لس آنجلس تقریبا به ازای هر نفر یک خودرو در رفت وآمد است از مشخصه های این شهر های خوشه ای است ، الگویی که در شهر تهران نیز در حال شکل گیری است . تمرکززدایی از پی تمرکزگرایی هزینه های ناشی از ازدحام در شهر های بزرگ فرآیند شهرنشینی را وارد فاز تمرکززدایی کرده است . پژوهش ها نشان از آن دارد که گرچه نظام شهری ایران از سال 1335 تا 1385 به سوی اندازه بزرگ تر میل کرده و شیب تمرکز متعادل شده است اما ازنظر ضریب جینی و توزیع جمعیت در طبقات شهری وضعیت نامتعادلی را طی کرده است . برخی از کلان شهر های کشور همچون کرج به محلی برای سرریز جمعیت مهاجر اغلب روستایی تبدیل شد و هم اکنون با یک میلیون و 600 هزار نفر جمعیت پنجمین شهر پرجمعیت ایران است . روند اسکان جمعیت در کلانشهر های ایران و شهر های جدید همچون شهر های قدیمی که از منطق تمرکزگرایی پیروی میکرد با سیاست های جدید شهری به سوی عدم توزیع متعادل و عدم تناسب فضایی میل پیدا کرد . با وجود تفاوت های بنیادین میان شهرنشینی در رشد شهری کشور های توسعه یافته و درحال توسعه شهرنشینی در پویش های فضایی خود کمابیش در برگیرنده دو مرحله اصلی تمرکز و پراکنش است . مرحله تمرکز همزمان با مراحل آغازین رشد شهری رخ میدهد و آن زمانی است که رشد شهری در یک کشور و یا یک منطقه به دنبال تحولات درونی و بیرونی دچار تغییر شده و یکباره روند صعودی پیدا کند . در این مرحله رشد مراکز بزرگ شهری، جمعیت ، منابع و سرمایه ها را از فضای ملی و یا منطقه ای به سوی خود هدایت میکند . بازتاب تمرکزگرایی فضایی انبوهه های شهری متمرکز و الگوی نخست شهری است ( مثال تهران ) . در این مرحله یک یا چند مکان شهری به سرعت رشد کرده و نظام سلسله مراتب شهری خود را از شهر های دیگر جدا میکنند . این مرحله تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی در برهه ای از زمان دچار ضعف شده و طی یک بازه زمانی جای خود را به نظام تمرکز زدا میدهد . این نظام که حاصل رشد شهر هاست در واقع پاسخی به مشکلات شهر های پرتراکم همانند ترافیک ، آلودگی و هزینه های سرسام آور است که با سرمایه گذاری در مناطقی با ظرفیت رشد و بر اساس سیاست های شهری صورت میگیرد . در این نظام در کلان شهر ها چندین مرکز تشکیل میشود . به عقیده ریچاردسون یکی از نظریه پردازان شهری، شهر های ثانویه با جذب سرمایه در مقایسه با شهر اصلی از رشد و توسعه برخوردار میشوند . جمعیت به سوی شهر ها و شهرک های جدید منتقل میشود و یک منطقه کلانشهری متفاوت با شهر اصلی شکل میگیرد . شهر ها از چرخه توسعه شهری برخوردارند و از مراحل شهرنشینی، برگشت تمرکز و شهرگریزی عبور میکند ، به این ترتیب جریان مهاجرت ابتدا به سوی شهر است و سپس این جریان اصلی مهاجرت به سوی شهر های میانی یا منطقه ای در فاز بازگشت تمرکز سوق مییابد و در نهایت توسعه شهر های کوچک در فاز شهر گریزی دنبال میشود . فرآیند شهرنشینی در ایران گرچه شهرنشینی در ایران سابقه دیرینه دارد و به تمدن های کهن بازمی گردد اما از دهه 1300 یعنی مقارن با گسترش روابط اقتصادی و اجتماعی سرمایه داری در ایران ، شهر مکانی برای تحقق روابط سرمایه داری در حیات جامعه شد . نقش شهر در این بازه 100 ساله به تبعیت از الگوی توسعه اقتصادی دستخوش تحول و اوج و حضیض هایی بوده است . در دوره نخست شهرنشینی مدرن در ایران ( از سال 1300 تا 1340 ) مقارن با اصلاحات ارضی است که شهر های متمرکز به محوریت تهران شکل گرفت . اصلاحات ارضی نقطه عطفی در تولید سنتی در روستا و روند شهرنشینی در ایران است . در این دوره آهنگ شهرنشینی کند است اما با وقوع اصلاحات ارضی و مهاجرت گسترده به شهر ها دوره دوم شهرنشینی در ایران آغاز میشود که تا سال 1355 نیز ادامه مییابد . در این دوره آهنگ شهرنشینی تندتر میشود که اثرات اجتماعی و سیاسی دنباله داری را هم به همراه دارد . در ایران میتوان گفت سیاست در شهرنشینی نقشی مؤثر داشته ، به گونه ای که در روابط اجتماعی و رشد طبیعی شهر ها تغییراتی بزرگ گذاشته است . دولت به عنوان کارفرمایی بزرگ و کلان عمل کرده که به دلایل موقعیت و پایگاه های اجتماعی خود از طریق تزریق درآمد های نفتی و اعتبارات عمرانی عملا در توسعه شهر و شهرنشینی دخالت گسترده ای داشته است . دوره رشد شهری شتابان تا سال 1370 و تغییر مدیریت شهری تهران ادامه مییابد و از این سال به بعد شهر ها به مرحله اشباع میرسند . مهاجرت از روستا به شهر که از سال های1320 تا 1330 آغاز شد در این دوره ادامه پیدا میکند و برای نخستین مرتبه در تاریخ ایران جمعیت شهری از جمعیت روستایی پیشی میگیرد . افزایش سهم تهران از جمعیت شهری، افزایش تعداد و سهم جمعیتی شهر های بزرگ و میانی و افزایش تعداد شهر های کوچک و کاهش سهم آنها از جمعیت شهری کشور از مشخصات نظام شهرسازی دوره سوم است . تهران الگوی شهرسازی ایران کلان شهر تهران از نظر ساختاری و جمعیتی خود را از دیگر کلان شهر ها و شهر های کشور جدا کرده است . به دلیل رشد سریع تهران هیچ کدام از کلان شهر ها و شهر های بزرگ و میانی کشور نتوانسته اند به موقعیت اجتماعی و اقتصادی تهران دست یابند . همچنین این رشد سریع موجب بروز شکاف میان کلان شهر اصلی و شهر های میانی شده و یا دست کم اقتصاد و جامعه نتوانسته است در این فرصت اندک این شکاف را بپوشاند . در سال های میان 1355 تا 65 شهر های مشهد ، تبریز ، اصفهان و شیراز نیز با افزوده شدن به جمع شهر های بزرگ شکاف میان شهر های بزرگ و میانی را پوشانده اند ولی از طرفی همچنان به شهر های کوچک کشور افزوده شده است . موقعیت ویژه تهران به عنوان نخستین کلانشهر ایران از سال های 1355 به بعد نزول پیدا کرده است اما همچنان تهران نخستین شهر ایران ازنظر موقعیت اجتماعی و اقتصادی است . از آن سال به بعد روند گسترده شدن شهر ها و اهمیت یافتن شهر های میانی و تمرکززدایی از شهر های مرکزی آغاز شد به این ترتیب شهر های ایران نیز از همان روندی پیروی کردند که سایر شهر های جهان تجربه کرده بودند . تغییر نظام اقتصادی کشور از پایه کشاورزی به پایه نفت ، دخالت دولت به نفع شهر ها و فروپاشی روابط سنتی تولید ازجمله دلایلی است که به رشد شهر ها منجر شد و سلسله مراتب شهری را تحت تأثیر قرار داد . در سال های اخیر مرحله پایانی فاز سوم شهرسازی در حال تکوین است؛ به گونه ای که بررسیهای فضایی و زمانی رشد شهری نشان میدهد خوشه های شهری در اطراف شهر های بزرگ شکل گرفته است ، درحالی که این رابطه مرکز پیرامون در سال های 55 تا 65 از شکل معناداری برخوردار نبود . اکنون باز هم با دخالت دولت و البته نیاز اجتماعی به اسکان و ظهور شهر های جدید نه تنها در اطراف شهر های بزرگ تهران ، اصفهان ، شیراز و مشهد شاهد رابطه مرکز پیرامون هستیم بلکه در استان های مازندران ، قزوین ، قم و مرکزی نیز این پدیده به چشم میخورد . تنها در محدوده مرکز و پیرامون شهر تهران یعنی از شهر جدید پردیس تا کرج و هشتگرد و در جنوب تهران تا شهر جدید پرند و ورامین 30 درصد جمعیت کشور زندگی میکنند . بیشک چنین روندی مزایا و معایبی دارد . تبعات شهرسازی تمرکزگرا در حالی که هزینه های شهرسازی تمرکزگرا با یک مرکز شهر روند طبیعی شهر ها را به سمت واگرایی پیش برد اما واگرایی و انتقال شهروندان به حاشیه ها نیز هزینه های اجتماعی و اقتصادی به همراه خواهد داشت . امروز حاشیه شهر ها گرفتار در چنبره ناامنی است و در فقدان هویت شهری این مناطق بهره از امکانات شهری همچون مراکز اصلی کمتر به چشم میآید . مشکلاتی که ریشه بیشتر آنها نه فقط در نهاد پدیده تمرکززدایی بروز پیدا میکند بلکه بر فقدان ها و ناکارآمدیهای دیگر صحه میگذارد . ناکارآمدی مدیریت شهری در حاشیه ها ، ناکارآمدی ایجاد امنیت و ناکارآمدی توزیع امکانات تنها گوشه ای از لیست مشکلات چنین شهرسازیهایی است . مشکلاتی که بیش و کم در تجربه دیگر شهر های بزرگ نیز نمود داشته و راه حل هایی نیز برای آنها تدبیر شده است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :