menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

کارگران خارجی به کشور شان برمی گردند

گروه ساخت وساز : خیابان و کوچه ها روز های آرامی را سپری میکنند چرا که به دلیل رکود خبری از سر و صدای ماشین آلات ساختمانی و متعاقب آن ، کارگران نیست؛ به استثنای برخی از سازندگان که به دلیل تعهدات مجبور به اتمام کار هستند ، اکثر پروژه ها نیمه کاره رهاشده اند و سازنده رغبتی به ادامه ساخت ندارد . در ادامه تهیه سلسله گزارش های پیام ساختمان از پروژه های ساختمانی سطح شهر سراغ ساختمانی نیمه کاره رفته ایم که کارگر پاکستانی آن معتقد است ایران دیگر جای خوبی برای کار نیست و باید دیر یا زود به کشور خود شان برگردند . خوابی که آشفته شد مشغول قدم زدن در کوچه پس کوچه های ساکت و آرام تهران بودم که ناگهان خواب سنگین بعدازظهری شهر با صدایی شبیه به پتک آشفته شد . آنقدر ضربه ها سنگین بود که لرزش زمین را زیر پایم احساس میکردم . نگاهم متوجه یک ساختمان شد . در باز بود و من هم به روال معمول وارد ساختمان شدم . سه کارگر مشغول کار بودند؛ آن هم چه کاری. یکی از آنها بتن های خشک شده را با پتک سنگین میکوبید و دو نفر دیگر آن را از سَرَند عبور میدادند . کارگران با دیدن من کار را متوقف کردند . نجیب ترسید یکی از کارگران نزدیک آمد و با روی خوش از من استقبال کرد اما آن یکی که پتک به دست بود انگار از آمدن من خوشحال که نشد هیچ ، ناراحت هم شد . این را از صورتش که برگردانده بود ، فهمیدم . برای اینکه جو را سبک کنم پیشش رفتم و شروع به سلام و احوالپرسی کردم اما کلمات بریده ای که میگفت را متوجه نمیشدم . چند ثانیه نگاهم کرد و بلادرنگ پتک سنگین را بر روی بتن سفت وسخت کوبید . سراغ کارگر دیگر رفتم که اسمش صمد بود . صمد بچه زاهدان و برای کار به تهران آمده است . به او گفتم لهجه دوستت را متوجه نمیشوم که پاسخ داد : او پاکستانی است و برای کار به ایران آمده است . اسمش نجیب است . طفلک از این ترسید که نکند شما بازرس باشید و بخواهید او را از کار بیکار کنید . ایران دیگر جای ما نیست صمد برای رفع ابهام پیش کارگر پاکستانی رفت و با صدای آرامی که من متوجه نشدم ، به او گفت : کاری به ما ندارد . او خبرنگار است . این را که گفت انگار باری را از دوشش برداشته باشند ، پتک را با نفرتی تمام که گویی همین پتک تمام بدبختیهای زندگی اش را رقم زده ، بر زمین زد . سپس رو به صمد کرد و به زبان پاکستانی جملاتی گفت که بعدازآن صمد آن را برای من ترجمه کرد : «در سال 91 که به ایران آمدم ساختمان سازی خیلی رونق داشت و بر سر کارگر بین کارفرما ها جنگ ودعوا بود . آنقدر شرایط خوب بود که دو بار مرا به اجبار به پاکستان برگشت دادند اما باز هم برگشتم تا کار کنم . حالا این رکود باعث شده تا ایران دیگر جای خوبی برای ما کارگران خارجی نباشد .» گ . ن . د زدن به ساختمان بعدازاین موضوع وارد جریان شکستن بتن های خشک شدم . صمد در جواب گفت : مالک ساختمان بسیار خسیس است . چند روز پیش که پیمانکار میخواست طبقه اول را موزاییک کاری کند ، مالک مانع شد . او عنوان کرد که خودش قبلا این کاره بوده است . خلاصه اینکه من ملات میآوردم و او موزاییک ها را میچید . از شانس بد در طول آن سه روز هم پیمانکارمان حضور نداشت . در نهایت به بدترین شکل ممکن کار موزاییک کاری را انجام داد؛ به گونه ای که برخی نقاط حدود 20 سانتی متر به دیگر نقاط اختلاف سطح داشتند . من هم که میدانستم کار ها برخلاف اصول پیش میرود ، نه جرئت گفتن داشتم و نه مسئولیت قبول کردن . دستان پینه بسته کارگر کار که تمام شد خودش فهمید چه افتضاحی بار آورده است . زمانی که پیمانکار آمد و وضعیت را دید ، گفت همه موزاییک ها را بردارید . ما هم مجبور شدیم همه موزاییک ها را برداریم و تمیز کنیم تا مجدد قابل استفاده باشند . مالک خسیس به همین راضی نشد و گفت : بتنی که خشک شده را با فرغون به پارکینگ ببرید و با پتک خرد کنید تا با عبور از سَرَند همان ترکیب ماسه و سیمان خشک به دست بیاید . واقعا شکستن این بتن ها از عهده من خارج است چون من برای این کار اینجا نیامده ام . حقوقی هم که به من میدهد ، قابل قیاس با این کار نیست . دستانش را به من نشان داد و گفت : یک ساعت که کار کردم پوست دستم تاول زد. نجیب خیلی نجیب است که این کار را قبول کرد . مالک و سازنده نامرد حتی حاضر نشدند یک جفت دستکش به ما بدهند که کار را بهتر انجام دهیم . واقعا وضعیتمان دردناک است . از کارگران زحمتکش اجازه گرفتم که سری به طبقات بالاتر بزنم . همین که پله ها را بالا میرفتم دو جفت دستکش و کلاه را دیدم که آنها را به دیوار شاید صرفا برای خوشگلی چسبانده بودند . مسئولان کجا هستند ؟ ! وضعیت کارگران ساختمانی در اغلب پروژه ها بهتر از صمد و کارگر پاکستانی نیست. اکثریت قریب به اتفاق کارگران علاوه بر اینکه از مشکلات جسمانی زیادی مخصوصا در ناحیه کمر و پا ها رنج میبرند اما درعین حال نه بیمه ای دارند نه حقوق خوبی و نه آینده روشنی. جا دارد از نهاد های مرتبط مانند وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی، سازمان تأمین اجتماعی، سازمان فنی و حرفه ای، وزارت راه و شهرسازی، شهرداری و سازمان نظام مهندسی ساختمان و انجمن های صنفی مرتبط با کارگران ساختمانی درخواست کنیم نسبت به رفع مشکلات این گروه تلاش کنند چرا که ساختمان ایمن با کارگر سالم و امیدوار ساخته میشود .

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 204

فهرست مطالب شماره 204

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×