همه راه ها به بودجه ختم نمی شود
در واقعیت نیز تکیه بر بودجه دارای آثار زیانباری است که تنها یکی از آنها افزایش نقدینگی است. این درست است که با افزایش بودجه عمرانی ساختمان های بسیاری ساخته می شود و اشتغال زایی به همراه دارد اما هرچه نقدینگی در کار ساخت وساز بیشتر شود به معنای رشد تورم هم هست. پس اکنون چه باید کرد؟ مگر مسکن غیر از زمین، مصالح و تأمین مالی است. حال اگر زمین آماده باشد، با تسهیلات دولتی و آورده متقاضی نیز تأمین مالی شود، سازندگان چیزی غیر از پیمانکار پروژه خواهند بود؟ البته این معادله تا زمانی که تأمین مالی صورت گیرد به قوت خود باقی است اما زمانی که یک پای تأمین مالی بلنگد این جاست که کار سخت شده و نه تنها پروژه نیمه کاره رها می شود که گاه اساس آن زیر سؤال می رود.
در واقعیت نیز تکیه بر بودجه دارای آثار زیانباری است که تنها یکی از آنها افزایش نقدینگی است. این درست است که با افزایش بودجه عمرانی ساختمان های بسیاری ساخته می شود و اشتغال زایی به همراه دارد اما هرچه نقدینگی در کار ساخت وساز بیشتر شود به معنای رشد تورم هم هست. پس اکنون چه باید کرد؟ مگر مسکن غیر از زمین، مصالح و تأمین مالی است. حال اگر زمین آماده باشد، با تسهیلات دولتی و آورده متقاضی نیز تأمین مالی شود، سازندگان چیزی غیر از پیمانکار پروژه خواهند بود؟ البته این معادله تا زمانی که تأمین مالی صورت گیرد به قوت خود باقی است اما زمانی که یک پای تأمین مالی بلنگد این جاست که کار سخت شده و نه تنها پروژه نیمه کاره رها می شود که گاه اساس آن زیر سؤال می رود.
ساختمان، همچنان وابسته به بودجه
مشکلاتی که سازندگان مسکن برای نزدیک به یک میلیون واحد باقی مانده مسکن مهر با آن مواجه هستند و نیز مشکلاتی که برای تأمین مالی آن نیاز است، می تواند شاهد مثال خوبی برای این مدعا باشد که حتی بخش خصوصی هم برای تأمین مالی دست به دامان دولت می شود. دولت نیز با توجه به محدودیت های بودجه ای دست رد بر سینه آنها می زند؛ حال آنکه آنان بخش خصوصی اند و راه های بسیاری برای تأمین مالی می توانستند در پیش گیرند. همه این موارد در حالی است که غیر از موارد معدود حاکمیت دولت های پیشرفته برای تأمین مالی به بخش خصوصی متوسل می شوند نه برعکس.
بودجه ای که آب می رود
کافی نبودن منابع مالی بودجه برای به اتمام رساندن همه پروژه های عمرانی می تواند نه تنها چالش نباشد که به فرصت تبدیل شود. فرصتی برای تمرین زمانی که نفت تمام می شود. تمرینی برای قطع وابستگی به خام فروشی، مشروط بر آنکه برای آن راهبرد داشته باشیم. برای مثال اگر برای ساخت وساز بیمارستانی 2 میلیارد تومان لازم است و دولت در بودجه تنها 400 میلیون می تواند اختصاص دهد، باید چه کرد؟ همان400 میلیون تومان هم به مجموعه اختصاص یابد و باز هم کار به اتمام نرسد، بهتر است یا آنکه همان مبلغ مختصر در بودجه به کار دیگری و با اولویت نظارت (نه تصدی گری) اختصاص یابد و کل پروژه از مسیر دیگری تامین مالی شود آیا بهتر نیست از هم اکنون به سمت تأمین مالی با روش های دیگر رویکرد داشت؟ این رویکرد چگونه خواهد بود؟
قطعاً چنین رویکردی نیازمند یک راهبرد جامع است، البته نه از آن دست راهبردهایی که در قالب طرح جامع مسکن و هدفمندی و .... دیده شد؛ بلکه راهبردی که متخصصان علم اقتصاد و مدیریت تدوین کنند و مو به مو عمل شود تا دیگر با ساختمان بیمارستانی نیمه کاره یا بیمارستانی که ساخته شده اما تجهیزات یا پرسنل ندارد و مانند آن مواجه نباشیم.
چه خوب است همان مقدار اندک از یارانه ها که ازیک طرف موجب افزایش تورم می شود و از طرف دیگر نقش چندانی در توانمند کردن مردم برای انجام معاملات در بازارهای مالی و کالایی ندارد، را به همراه هزینه های لازم برای ساخت همه بیمارستان های در دست ساخت و نیز خرید تجهیزات برای آنها به منظور بیمه کردن 100 درصدی هر ایرانی هزینه کرد و از طرف دیگر همان پروژه های بیمارستانی در حال ساخت را با روش های دیگر تأمین مالی به اتمام رساند. تهاتر ، توریسم پزشکی، شرکت های تأمین سرمایه ، هولدینگ های خدمات مالی و اصطلاحاتی مانند آنها،آیا می تواند راهگشا باشد یا آنکه همچنان باید دست روی دست گذاشت،و به بودجه محدود و ناکافی که هر ساله آب می رود دل خوش کرد.
20 میلیون ضرب در 1000تومان؟
یکی از مواردی که اثبات می کند باید از بودجه به سایر مسیرهای تأمین مالی رسید تنها فقدان منابع ناکافی بودجه نیست، بلکه امکاناتی است که می تواند در هر منطقه ای به دست آورد. مثال دیگری نیز می توان برای ساختمان هایی مطرح کرد که کاربری تجاری دارند.
سالانه بیش از 20 میلیون نفر گردشگر داخلی و خارجی به مازندران سفر می کنند و از طرف دیگر این اشخاص دارای نیازهایی مانند اسکان ( هتل) ، خدمات درمانی، ارتباطات، و مسیرهای مواصلاتی و مانند آنها می باشند که طبعاً این استان مانند سایر نقاط برای پوشش این نیازها به بودجه متوسل می شود، اما بودجه محدود است. حال اینکه با برنامه ریزی صحیح می توان از امکانات استثنایی این استان شامل ساحل، جنگل، کوهستان، بندر و گمرک طبق بهره گرفت، و حداقل فقط 1000 تومان از هر نفر درآمد به دست آورد. در این صورت با 20میلیارد تومان درآمد حاصله قطعاً کارهای بسیاری می توان انجام داد. ازاین رو این استان به منابع بودجه نیاز ندارد بلکه باید برنامه ریزی خود را برای تأمین مالی از دولت به روش های نوین تغییر رویکرد دهد.
یکی از موارد مطرح برای حل مشکل تأمین مالی طرح های عمرانی، رویکرد به فروش شرکت های دولتی است اما چرا باید دولت همچنان به ساخت پروژه های عمرانی اقدام کند و بعد از مدتی آنها را به فروش بگذارد؟ به راستی اگر بخواهیم از همان مراحل اولیه طرح یک پروژه ، به فکر تأمین مالی آن باشیم چه مشکلی وجود دارد؟
راهکارهایی که از آن غافل شده ایم
استفاده از سرمایه گذاری خارجی و افزایش سرمایه از طریق بازار سرمایه، راهکارهایی باثبات هستند که کشورهای پیشرفته اقتصاد خود را با آن پیوند زده اند و ایران نیز دارای پتانسیل بسیار بالایی برای تأمین مالی بخش عمرانی خود از طریق این روش های نوین تأمین مالی است، اگر می خواهیم از روش های فوق بهره ببریم باید زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری آن را نیز آماده کنیم.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :