تندیس های شهری و تقویت حس مکان
سیامک سرمدی*آنچه تاکنون از کاربرد تندیس های شهری و مطالب پیرامون آن در این ستون نوشتیم بیشتر به اهمیت این حجم ها در افزایش غنای بصری شهروندان ، دور کردن آنان از اغتشاش بصری زندگی روزمره و ماشینی شهر و ارتقای ذائقه هنری شهروندان بر میگردد. تقویت« حس مکان »و« حس تعلق خاطر» از دیگر قابلیت های کاربری مجسمه و تندیس ها است . «کوین لینچ» کتابی دارد به نام «سیمای شهر» که در این کتاب پنج عامل را به عنوان عوامل اصلی در هویت سازی یک شهر برمیشمرد. یکی از این عوامل ،حجم ها و تندیس های شهری هستند که او از آنها به عنوان «نشانه های شهری» نام میبرد . نشانه شهری شامل همه حجم ها ، تندیس ها، یادمان ها، مونومان های شهری و حتی یک ساختمان است که شاخصه منحصربه فردی داشته باشد و در ذهن بیننده خاطره ای ماندگار بر جای گذارد. این خاطره پابرجا میتواند سازنده حس مکان و تقویت کننده حس تعلق خاطر در اذهان ساکنان یک محیط شهری باشد. به یاد دارم حدود پنج سال پیش که شمار زیادی از تندیس های شهر تهران از جا کنده و به مکان یا مکان های نامعلومی منتقل شدند باز به همین موضوع حس مکان و تعلق خاطر جمعی فکر میکردم. تمام آن مجسمه ها حاصل عمر سازندگان آنها و تولید آن غیرقابل تکرار است . بسیاری از پدیدآورندگان این آثار ، اکنون دیگر در قید حیات نیستند.از این موضوع که بگذریم باید از جانمایی آثار حجمی و تندیس ها هم در پایتخت و هم در سراسر کشور سخن به میان آوریم که این تکثر گسترده در سراسر کشور میتواند در تقویت دو حسی که از آنها سخن به میان آوردیم مؤثر باشد. تندیس استاد شهریارتندیس سنگی استاد شهریار در دل صخره های تفرجگاه عون بن علی تبریز به ارتفاع ده متر که تماماً با قلم و چکش به شیوه سنگ تراشی اجراشده یکی از بزرگ ترین آثار رئال سنگی در کشور است . معرفی مفاخر هر شهر به این شیوه و در دل کوه های مشرف به شهر در هر منطقه میتواند نقش مهمی در تقویت حس تعلق خاطر و حس مکان در شهروند تبریزی و یا هر بازدیدکننده ای داشته باشد.گرشاسپ ؛ مجسمه پابرجا در میدان حر تهران مجسمه «نبرد گرشاسب با اژدها» از سال 1339 تاکنون در میدان حر فعلی (باغشاه قدیم) نصب است . مرحوم رحیم زاده ارژنگ سازنده این مجسمه است که قبلاً نیز مجسمه «انوشیروان دادگر» را در سال 1321 در کاخ دادگستری تهران ساخته و نصب کرده بود. مجسمه گرشاسپ بیانگر پیروزی نیکی بر بدی و شر است . او درحالیکه نیزه ای در دست دارد ، در حال نبرد با اژدهایی است که به دور بدن او پیچیده شده است. مجسمه از بتن ساخته شده که تاکنون چند بار مرمت و قالب گیری نیز شده است. در ادبیات اساطیری ایران، گرشاسپ نماد انسان و اژدها نماد نفس سرکش اوست . محتوای این اثر بیارتباط با داستان حر در روز عاشورا نیست.جانمایی مکانی در کلیدیترین نقطه شهر از دیرباز در بسیاری از شهرهای ایران وجود داشته است. مثلاً در بسیاری از میدان های محله ای شهرهایی مثل یزد و نائین محل هایی برای افروختن آتش وجود داشت که به آن مکان« الو گاه»(محل آتش افروزی) میگفتند. اکنون باوجود گذشت قرن ها هنوز آثاری از الوگاه ها برجایمانده است. اهمیت کارکردی چنین مکان هایی با توجه به منزلت آن در نزد عامه ، به تقویت حس تقویت مکان و تعلق جمعی نیز منجر میشد. در دوره پهلوی اول با توجه به تغییراتی که در نحوه شهرسازی ایجاد شد موضوع ساخت مجسمه های شهری منحصر به ساخت تندیس شاه و برخی مشاهیر ملی شد.اما در دوره پهلوی دوم نمونه های متنوع تری از مجسمه های شهری با مفاهیم مختلف توسط هنرمندان ساخته و ارائه شد که بیشتر بر پایه ساخت مجسمه هایی با مفاهیم ملیگرایی و در مواردی با مفاهیم آزاد بود. از مهم ترین این نمونه ها میتوان به برج آزادی ، تندیس اسطوره های شاهنامه در میدان حر و تندیس های اطراف موزه هنرهای معاصر در پارک لاله تهران اشاره کرد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1376 سیاست گذاری مدون و یکپارچه ای بر اجرا و نصب مجسمه های شهری وجود نداشت . اما با ایجاد اداره حجم ابتدا در وزارت ارشاد و سپس تجمیع فعالیت های آن در سازمان زیباسازی ، تحقیق ، تجزیه وتحلیل وضع مجسمه های شهری و تهیه شناسنامه احجام شهری وضعیت به سامان تری گرفت. *کارشناس و پژوهشگر فرهنگی
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :