تاملی در معماری مدرن
دیرزمانی نیست که انسان پا به دنیای مدرن گذاشته است . هنر مدرن و معماری مدرن نیز با ارتباط تنگاتنگی که با هم دارند در زمانه مدرن نقش آفرینی میکنند. در معماری مدرن دیگر انسان صرفاً در پی یافتن سرپناه نیست . او فقط در خانه اش سکنی نمیگزیند بلکه میخواهد در کنار همسایه ها و همشهریانش حس تعلق و مشارکت داشته باشد. «هنر» در معماری مدرن میتواند این حس را ایجاد کند. به قول «لو کوربوزیه» معمار ، طراح و شهرساز سویسی که در زمینه معماری مدرن صاحب نظر است : «شما سنگ ،چوب و بتن را به کار میگیرید و با این مواد خانه و کاخ میسازید. این کار، ساختن است. نوعی سازندگی در کار است. سپس ناگهان احساسات درونیام را بر میانگیزید، حالم را خوب میکنید و من خوشحال میشوم و آن را زیبایی میخوانم. این معماری است، و« هنر » در آن نقش دارد.»با این دیدگاه میتوان معماری مدرن را یکی از صورت های برآمده از هنر مدرن دانست. البته این حرف جدیدی نیست زیرا همان طور که در ابتدا آمد همواره هنر و معماری یار دیرینه هم بوده اند . اما اقتضائات هنر مدرن چیست که معماری مدرن نیز دنباله رو آنهاست؟ خصوصیات هنر مدرن هدف این نوشتار نیست اما تا آنجایی که به معماری مدرن مربوط میشود باید گفت ؛ انقلاب بصری که در آغاز قرن بیستم در هنرهای تجسمی شکل گرفت و مثلاً در کوبیسم از راه نشان دادن «دیدگاه های متعدد همزمان »به دست آمد ، در نتیجه آن (و سایر تغییرات هنری که در حوصله این مطلب نیست) نقش«سنتی» به کنار گذاشته شد و نوعی «فرم آزاد» شکل گرفت . این فرم آزاد در حوزه معماری مدرن به شیوه ای جدید از تقارن، تناسب،وضوح، ثبات و مفید بودن بنا انجامید . تغییراتی که از یک سو به حال معماری مفید بود و از زاویه نگاه طرفداران «سنت محض» در معماری مضر است. قصد ارائه نمره قبولی به مختصات معماری مدرن نداریم که خود موضوع مقاله ای دیگر است ؛ اما معماری مدرن هر چه که هست سعی دارد برای انسان سکونتگاه جدیدی تدارک ببیند. سکونتگاهی که به قصد تجلی «رابطه دوستانه» بین انسان و محیط زیست او باشد. موضوعی که لوکور بوزیه در سال 1923 میلادی به آن اشاره کرد و نوشت:« مسئله خانه، مسئله عصر است. تعادل اجتماع به این مسئله بستگی دارد . معماری ، در این دوره نخستین وظیفه اش تجدیدنظر در ارزش ها و عناصر تشکیل دهنده خانه است.»
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :