پرسپولیس ایران از زبان فیثاغورث
میترا یزدچیاز آغاز سیاحان و جهانگردان غالباً در طول سفر خود به نگارش سفرنامه میپرداختند که شامل تمام رخدادها و شرح دیده ها و شنیده هایشان بوده است.ازآنجاییکه سفرنامه نویسان انسان هایی محقق، صادق، پژوهشگر و تیزبین بودند، امروزه نوشته های آنها یکی از منابع معتبر در شناخت ملل و مردم شناسی محسوب میشود.یکی از کشورهایی که تاکنون سیاحان زیادی را پذیرا بوده و سفرنامه های قابل توجهی در رابطه با آن نگاشته شده، ایران است. این سفرنامه ها از قدیمیترین ادوار تا اوایل قرن بیستم را شامل میشوند. قصد داریم از این شماره شما را با دیدگاه جهانگردان درباره معماری ایرانی آشنا سازیم.فیثاغورث در ایرانفیثاغورث قدیمیترین دانشمندی است که از او سیاحت نامه به جای مانده است. وی به کشورهای ایران، مصر، هند، کرت، اسپارت، صفلیه، روم، کارتاژ، مارسی و گل سفر کرده و مشاهداتش را ثبت کرده است.وی در سفر به ایران از شهرهای شوش، پرسپولیس، و بخشی از جنوب ایران دیدار کرده است. وی در توصیف پرسپولیس و قصر داریوش چنین توصیف میکند: «... دیری نخواهد گذشت پرسپولیس زیباترین شهر عالم خواهد شد و قصر قدیم کوروش فراخور این نام، کسب شهرت خواهد کرد. بنای معظمی که کمبوجیه شروع کرده و داریوش با نهایت پرکاری و کوشش به اتمام آن مداومت دارد. روزی بیاید که این قصر از غرائب ابنیه گیتی و از شاهکارهای معماری جهان به شمار آید.» وی در دیدار با شاهان هخامنشی ایران محو زیبایی قصر داریوش شده و در توصیف آن مینویسد: «... این بنا که مردم پرسپولیس، چهل ستون یا عمارت بادها مینامند، در پای صخره بسیار عظیمی موسوم به شاه کوه(در اصطلاح اهالی مرودشت، کوه رحمت) به جانب مغرب قرار گرفته است. برای اندازه گرفتن جبهه آن مابین شمال و جنوب ششصد گام مابین شرق و غرب بیش از چهارصد گام زدم.صفه به امتداد چهارصد پا تاکوه منبسط و ممهد است. پله وسط از دو سوی راه میدهد و بالا رفتن از آن آسان است. دو صفه مسطح در انتهای این دو پله وجود دارد که ابتدا دور و سپس نزدیک میشوند و تأثیری خوشایند دارند. این پلکان شخص را به دو سردر که هریک را حیوانی عظیم الجثه و بالدار پاسبان است و به یک جرز تکیه داده، هدایت میکند.این دو مجسمه مهیب، سر انسان و تن اسب و دم شیر دارند.»«فیثاغورث» به گونه ای به بیان جزئیات معماری پرسپولیس و قصر داریوش پرداخته که گویی قرار بوده یونانیان نمونه ای از آن را در کشور خودشان بنا کنند.کما اینکه در بخش دیگری از این سفرنامه به مدح و ثنای اسلوب معماری ایرانی پرداخته و میگوید:«... همین که انسان پیش میرود، به رواقی میرسد که آن را چهل ستون سفید مخرم یا مخطط نگاه داشته است. سرستون ها با نقوش برجسته مزین است و شریان، شتران و چارپایان را در احوال مختلف نشان میدهد.خطوطی بر رخام منقور است و حروف این خط عبارت است از اشکال میخی و من نظیر آن را در آجرهای برج «بلوس» دیده بودم. این نوع معماری از اسلوب معماری مخصوص ایران است.این سفرنامه با مکالمه جالب توجهی بین داریوش و فیثاغورس به پایان میرسد که داریوش به عنوان پادشاه امپراتوری ایران دیدن بنا و قصر زیبای خود را بر کشورگشایی که شاید هدف سایر ممالک بوده بیان میکند ، حال آنکه فیثاغورث هر دو را بخشی از زندگی میداند.فیثاغورث : این بنای شامخ صنیع با این زیبایی و فرهی بر جنگ ها و کشورگشایی رجحان دارد.داریوش: (اما به نظر من) این یک، آن یکی را منع نتواند کرد، امور زمان آسایش هیچ وقت مرا از کارهای رزم و پیکار باز نمی دارد. بدبخت بابل و هر ملتی که بخواهد از استیلای ایران آهنگ رهایی کند.»
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :