menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

معماری؛ لباسی بر اندام ساختمان

معماری را باید شناخت . زمانی که معماری را میشناسی دیگر نمیتوانی ساختمان هایی که معماری خوبی ندارند طراحی کنی زیرا به تعریفی از معماری رسیده ای که همه آن تعریف واحد را قبول دارند. به ندرت بتوان هنری یافت که به اندازه معماری با زندگی مردم پیوند داشته باشد و هنرمعماری از بارزترین جلوه های فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نشان دهنده زیست آدمی و تجسم فرهنگ و هنر هر قومی درهرعصر یا یک مدت معین در گستره تاریخ بشری است . معماری به مثابه دانش و عمل معماری با حوزه های وسیعی از علوم تجربی و علوم انسانی دیگر اشتراک منافع دارد اما معماری ظرف است یا مظروف؟در این شماره از نشریه پیام ساختمان با تنی چند از معماران عضو انجمن مفاخر معماری گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید .معماری در سیطره ساختمان بهروز مرباغی معمار و مدرس دانشگاه دراین باره گفت : معماری ظرفِ «چی» است یا معماری مظروفِ چیست؟ معماری آیا ظرف ساختمان است؟ یا مظروفِ آن؟ معماری آیا ظرفِ اقلیم است؟ آیا معماری ظرف فرهنگ است؟ وقتی سؤال را این چنین ریز میکنم، میتوانم جواب دقیق تری بدهم. اینها مقولات متفاوتی هستند و همه ظرف یا همه مظروف نمیتوانند باشند. اینک، کمی عمیق تر میشویم.اگر رابطه «معماری» و «ساختمان» را واکاوی کنیم و بکوشیم بدانیم کدام ظرف است، کدام مظروف، به راحتی میتوانیم، به پاسخ برسیم. وی افزود: پس وقتی رابطه ظرف و مظروف را بین معماری و ساختمان تبیین کنیم، میتوانیم به سادگی بگوییم ساختمان مظروف است و معماری ظرف. این دو در عرض هم نیستند، در طول هم هستند زیرا تا ساختمان نباشد، معماریای وجود ندارد. بزرگی میگفت، ساختمان مثل اندام آدمی است و معماری لباس آن؛ شما اگر معمار خوبی باشید، میتوانید لباس برازنده ای بر این تن و اندام بدوزید ولی نمیتوانید هیکل و قواره آن آدمیزاد را عوض کنید. این مدرس دانشگاه رابطه ظرف و مظروف را با اقلیم و معماری مقایسه کرد و اظهار داشت:این دو در عرض هم هستند همان طور که در طول یکدیگر هم هستند. حتی میتوان گفت اگر معماری نباشد سخن از اقلیم گفتن بیفایده است. هرچند اقلیم منتزع و مستقل از معماری وجود دارد، ولی چون یک طرف بحث، الزاماً، معماری است، پس گفتگو از اقلیم در خلأ بیمعنی است. لذا شاید بشود پذیرفت، اقلیم ظرف معماری را میسازد. هرچند که بسیاریها با این حرف موافق نخواهند بود. آنان که بن مایه هر معماری را اقلیم و شرایط اقلیمی میدانند، قطعاً معماری را ظرف خواهند دانست و اقلیم را مظروف.مرباغی به مسئله فرهنگ اشاره کرد و گفت : وقتی صحبت از فرهنگ میشود، به راحتی میتوان گفت معماری ظرف فرهنگ است. این فرهنگ است که معماری را میسازد. درست است اقلیم، صنعت، هنر و هزاران عامل دیگر در معماری تأثیر دارند، اما آنچه به معماری شکل میدهد فرهنگ جامعه و مبانی نظری معماری است. این گزاره ممکن است موردقبول برخی نباشد، به ویژه آنانی که اقلیم را سرآمد همه و تمام معماریها را مخلوق و حاصل شرایط اقلیمی میدانند. به باور من، اینان برای اینکه تکلیف خود را ساده کنند به اقلیم و شرایط اقلیمی مستمسک میشوند. اینان هرگونه توانایی انسان در تغییر شرایط را رد میکنند و به ذات بالنده انسان در چیرگی بر طبیعت تردید دارند. بااین حال، حداقل در جهان امروز این گزاره چندان اعتباری ندارد. وی ادامه داد: امروز میتوان در دل صحرای عربستان خانه ای شیشه ای ساخت و دمای درون را به دلخواه تنظیم کرد و حتی طول موج نور ورودی به داخل را به دلخواه درجه بندی کرد. اگر معماری، معماری باشد، حتماً شرایط اقلیمی را در خود میبیند. هیچ معمارِ واقعی، صرف امکان تکنولوژیک، خانه شیشه ای در صحرای سوزان نمیسازد.این پژوهشگر معماری در بخش دیگری از سخنانش گفت: به گفته پاتریک شوماخر، در اروپا، امروز معماری دیگر بخشی از ساختمان نیست،جزو هنر است اما او معتقد است: معماری باید مستقل باشد، اعتقاد دارد معماری هنر نیست، معماری است. عضو انجمن مفاخر معماری بیان کرد:شوماخر تعریف تازه و بدیعی از معماری به دست میدهد و میگوید «معماری عبارت است از سلسله روابطی که تأثیر متقابل برهم میگذارند و ساختاری خودسازنده میسازند». مرباغی در پایان تأکید کرد:اگر این تعریف شوماخر را بازشناسی و واکاوی کنیم، بسیاری از بحث های رایج در ادبیات معماری ما از میان برمیخیزند. معماران اروپا در پی آنند که معماری را از سیطره هنر رها سازند و هویتی مستقل به آن ببخشند، ما در ایران هنوز در سیطره ساختمان هستیم! پیشنهاد میکنم، تعریف شوماخر از معماری را جدی بگیریم و درباره اش بحث کنیم. ما را از بسیاری سؤال های مکرر تاریخ معماریمان آزاد میکند. در معماری با ظرف و مظروف مواجهیم نسیم ایرانمنش، عضو انجمن مفاخر معماری در رابطه با معماری میگوید:« معماری علم و هنر ایجاد کالبد برای عملکردهای انسان است به نحویکه فعالیت های او را پوشش دهد و دربرگیرنده اعمال فردی و اجتماعی او باشد » .وی ادامه داد: معماری ظرفی است برای جاری شدن افعال انسانی ، افعالی که بسیار متعدد و متنوع هستند و در هر جا به صورت خاصی بروز میکند بنابراین ظرف مخصوص خودش را میطلبد .برای همین میبینیم سکونتگاه ها در هر اقلیم و هرجایی پاسخ خاص خودش را دارد درجایی سکونتگاه ها با فن آوری و برنامه فیزیکی خاصی ایجاد میشود و در جای دیگری از فن و طرح دیگری بهره جسته میشود . تمام آنها برای جوابگویی به فعل سکونت است ولی حتی در یک کشور هم انواع و اقسام سکونتگاه با مشخصات گوناگون از نحوه ساخت و اجرا گرفته تا تزئینات و آذین بندی قابل مشاهده است که هرکدام جوابی است به اقلیم و فرهنگ و آداب زیست و معیشت و غیره و ذالک .این عضو انجمن مفاخر معماری ایران تأکید کرد: معماری مظروف نیز است و در اینجا ظرف معماری مجتمع زیستی است ؛ مجتمعی که حاوی انواع معماریهایی است که بر اساس کارکردهای مختلف شکل گرفته است ، چه کارکرد مسکونی باشد ، چه خدماتی ،چه تفریحی یا مذهبی یا آموزشی و نظایر آن .ایرانمنش گفت:این معماریها همگی باید در ظرفی جمع شوند که به بهترین نحو جوابگوی مظروف باشد . این ظرف ممکن است در مقیاس یک مجتمع کوچک باشد یا یک شهر کوچک یا روستا یا شهری بزرگ یا حتی یک منطقه .ظرف اینجا یک مجتمع زیستی است که کیفیت طراحی آن جوابگوی بسیاری از جنبه ها باید باشد . دسترسیها ، تراکم ، همجواری ها ، اندازه و وسعت ، منابع و زیرساخت ها همگی در این ظرف باید درست تعبیه شود که کارکرد درست این ظرف را تضمین کند.این پژوهشگر معماری بیان کرد: در معماری ما هم با ظرف بودن معماری باید مواجه باشیم و هم با مظروف بودن معماری . گاهی اوقات معماری ظرف خوبی برای مظروف خود یعنی کارکرد آن است ولی مظروف خوبی برای ظرفش نیست .وی در این مورد مثالی زد و گفت: فرض کنید ساختمان عظیمی به صورت ظرف خوبی برای کارکرد آن مثلاً کارکرد تجاری شکل گرفته است ولی به صورت مظروف مناسبی برای شهر نیست ، منظر شهر را آشفته و درهم ریخته میکند ، به زیرساخت ها لطمه میزند ، باعث اختلال در شبکه ارتباطی و حمل ونقل می شود ، افزایش تراکم در نقطه خاصی از شهر ایجاد میکند و خلاصه آسیبی جدی برای شهر است .ایرانمنش در پایان گفت:چه بسیار میبینیم که این ظرف های زیبا و به شخصه عالی به عنوان مظروف بسیار بدی در ظرف خود عمل میکنند و لطمات زیادی به شکل و کارکرد ظرف خود وارد میکنند. زمان آن رسیده است که معماری دیگر فقط به ایجاد ظرف خود فکر نکند بلکه با یک دورنگری شاید خیلی هم مختصر به مظروف این معماری یعنی شهر بنگرد و ببیند آیا این معماری برای ظرف خودش مفید است یا مضر!

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 213

فهرست مطالب شماره 213

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×