معماری و زندگی (قسمت دوم)
محمدرضا مهدیزاده*واژه تاق و تاقچه و سرتاق در خود خم و انحنا و بازگشت از مبدأ به مقصد و از وجود به سجود را دارند و نوعی یگانگی و وحدت وجودی (و حرکت دوری و شاید بازگشت جاودانه) را تداعی میکنند و زائر خسته و روان و رهسپار از زیر را اطمینان بازگشت میبخشند.درگاه و سردر، نقطه ابتدای ورود و دخول است. بیرونیان از قد و قامت و شکست و انحنا و جلال و جبروت این سردر، خیالات و اوهام وخشیتِ درون بنا را در سر میپرورانند و اندرونیان خاطره و حسرت و نوستالژی موطن را با گذر از آن به قفا خواهند سپرد.این چنین است که در عصرکهن دروازه، کلید فتح و محافظت و امنیت بود و هرچیز به آن ختم میشد. دژ و قلعه شهر گرداگرد و مشرف بر این درگاه برپای میشد و خندق و موانع هم آن را مستور و محفوظ میداشتند. اینک دروازه جایش را به درگاه و پورت های کامپیوترهایی داده که کلیدش در دست کاربران دولتی و شخصی است.اگر شتر با بارش از آن به درون نمیرفت اینک دنیا و مافیها را با اینترنتِ به کسری از ثانیه چون احضار جن، سلیمان وار بر قصر نمایشگرتان احضار میکنید. اما این درگاه و سردر مجازی هنوز خیالی و غیر متجسم است.اما معماری چیزی است که فضا را پاره پاره کند، و از هیچ و خلأ فضا، هستی و چیز میسازد.سردرهای کهن، عمدتاً ساده و بیآلایش نبودند.سردر منحصر به معماریهای درباری و خاص نبود.تجلی آن از منزل و سرا(درونی و اندرونی) تا مسجد و آب انبار و قصر و دارالحکومه بود. سردرها با درهای چوبی و منبت کاری شده و کوبه هایشان، با تختگاه و کلیددان، با کاشیکاری یا مقرنس کاری و آیینه کاری سقف و خطوط نقاشی و خطاطی نقش بسته بر صورتشان شکل میگرفتند.میهمان با این فضای خیالین و بهشتی گام در آستانه و ایوان و درگاه منزل مینهاد و با استراحت در ایوان و تالار آیینه خانه چشم و خیال از آن بر نمیکند و برنمیداشت. سر در اگر نه به اندازه بنا بلکه بیش از آن، هزینه و کوشش و هنر را مصروف خود میداشت و نشانه هویت و فرهنگ و ثروت (حشم و خدم) اهل خانه بود،سردر خانه ای که باید از زیر خویش انواع مردمان و محترمان و محتشمان را رد کند و در سراپرده و سرای خواجه خویش بارعام و جلوس دهد و محتشم زادگی صاحب خانه را بیشتر عیان سازد.اینک که جایگاه و حشمت سردرهای کهن روبه زوال یافته و بی نمایی یا نماهای ظاهراً رومی و بیشکل(که احتمالاً بی تأثیر از زوال محتوا و درون هم نیست!) در منازل جایش را گرفته اند، سردر صرفاً در برخی ادارات و نهادهای دولتی جایگاه یافته تا نشانی باشد از فکر و توانمندی مدیریت کارآفرین آن برای آیندگان. چند نوعش در اماکن دانشگاهی در حال زادن است: گویا دروازه علم را دوباره بر این اماکنِ تنک از دانش و دانشور برپای داشته اند تا غریب و دیگری بی اذن و مجوز داخل نشود(هرچند امروزه به قولی خیلیها با گذر از سردر پنجاه تومانی(تهران) میتوان استاد شد) و البته در سردرهای جدید دانشگاه پلیتکنیک و تربیت مدرس برخلاف تهران قوس ساسانی ایرانی مدائن وار را احیای مجدد کرده اند.سرانجام اینکه معماری عنصر هم کناری آدمیان و اشیا و طبیعت (اتصال آسمان،زمین،فانیان و خدایان هایدگر) است.پایه هویت آفرینی و گردهمایی و ارتباط مادی و معنوی،مستقیم و غیرمستقیم و در یک کلام معنا آفرینی. و دراین بین کمترین جزو آن سردرهایی هستند که ما را فرا میخوانند، به درون یا برون،به اندرون جمع و مهمانی و سمپوزیوم هایی افلاطونی،آپولونی تا دیونیوزی و به برون، پشت سر نهادن و به قفا نگریستن، تجربه دنیاهای جدید و اندیشیدن در آنچه بر ما گذشته، زیر این تاق بلند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :