menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

عمران و آبادی در گذر زمان

کد مطلب : 2220فرزاد خالقیاز بدو خلقت برای انسان ها همه چیز اعم از فکر، پوشش و غذا فراهم بود اما گذر زمان نظر انسان را به سه موضوع عمده یعنی راه، مسکن و سد جلب کرد. از قرائن امر اندازه مسکن بسته به احتیاج و اعیان و اشرافی بودن و چیزی که اتفاق نظر باید داشته باشیم اندازه اتاق هاست که از گذشتگان باقیمانده اندازه فرش ها و قالیهاست که اندازه اتاق ها را معلوم میکند.اشراف یا در کنار ده یا شهر و ملک شخصیشان منزل داشتند و اطراف آن باغ و محیط کشاورزی بود یا در کنار هم ولایتیهایشان بودند اما با حصار سر به فلک کشیده؛ قطعاً در بدو امر دوام و استحکام برایشان معنی نداشت تا چه رسد به نماسازی ولی یقیناً محوطه منطقه مسکونیشان به خاطر آب (بارندگی) و فاضلاب و آذوقه دام هایشان در اولویت بود.زمان زیادی سپری گردیده انسان ها زلزله دیده اند، با سیلاب ها دست و پنجه نرم کرده اند، امنیت را لمس کرده اند، زیبایی را هنرمندان به تصویر کشیده اند و نماسازی برایشان اهمیت پیداکرده است.سیاست مداران به اشتغال زایی عمران واقف شده اند (احداث راه آهن در آمریکا) یا توسعه بعضی از شهرها یا احداث شهرهای جدید، فرهنگ شهرسازی و همچنین مدیریت اجتماعی و سیاسی بعد از صنعتی شدن چهره دیگری پیداکرده است مثلاً یک زمانی ارباب رعیتی بود بعداً اسمش را گذاشتند سوسیالیسم، زمانی مالکیت ملکی مهم بود و زمانی ایدئولوژیک و کشورداری و مردم داری مدیریت خاص خود را داشت و امروز بنا به نیاز و دسترسی به امکانات ارتباطات و... تحولات خاص ایجاد گردیده و مدیریت راه، مسکن و سدسازی هم احتیاج به مدیریت خاص پیدا نموده است؛ همان طوری که اذعان دارید در مملکت ما کل بودجه کشور را هزینه میکند.نمیدانم چطور؟ آدم هایی هستند اصلاً در این امر تخصص ندارند، سر راه قرار میگیرند و راهنماییهای مؤثر میفرمایندخودم نقشه بردار هستم و عاشق کارم ضمناً در طراحی هم دست به قلم هستم. در سالیان دور در مکانی که بودم دست به قلم شدم تا به زیبایی محیط موضوعاتی اضافه کنم. شخصی که در کنارم بود، گفت: شب ها به خاطر نور و منظره ها دیدنی است، صبح که هوا گرم است برای مردم باید ارزش تماشا داشته باشد، طرحی بکش! این سخن منو به فکر انداخت و طرح های مختلف روی کاغذ آمد، انگیزه شد برای موضوع بالاتر یعنی اشتغال که خود عمران و آبادی برای اشتغال بالقوه است. مکانی که بودم فقط به کارهای خدماتی اشتغال پیدا میکرد؛ البته یک شهرک مدرن و نسبتاً خوب ایجاد میشد ولی در ادامه اش به یک شهر بزرگ به شکل فرش برای مکانی دیگر خاتمه پیدا کرد.حالا دیگر به فکر این شدم که این مدیران چه میکشند؟! مجوز گرفتن، سرمایه جور کردن، آن همه مصالح و نیروی کار جمع کردن، اسکان دادن جماعت، امنیتشان را به وجود آوردن و در لحظه ای یادم آمد که کار هر کس نیست خرمن کوفتن و...مهم ترین موضوع مدیریت و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و مهم تر از همه شناخت پیچیدگی سیاست موضوع.هنوز توی فکر انسان های چند هزار سال قبل هستم که توانسته بودند مسکن برای در امان ماندن مقابل سرما، گرما و حیوانات درنده برای خود بسازند، به مرور زمان به مصالح مرغوب پی برده بودند، استحکام معنی پیدا کرده بود و چطور الان هم در خیلی از مناطق از همان خشت های گلی استفاده میکنند. مثل قدیم برای ماندگاری کاهگل میمالند. در رشته کاری خودم یعنی نقشه برداری به اکثر نقاط مملکتمان گذرم افتاده مثلاً در شرق خراسان، برای در امان ماندن در مقابل توفان های شنی همه خانه ها بیشتر از یک متر در گودی بناشده اند و سقف ها به صورت هلالی و سایر مکان ها هم خشت و گل. بیشتر از نبود جاده و نتوانستن حمل مصالح شکایت داشتند میپرسیدم اشخاص فنی به شما سر نمیزنند که به فکر جاده تان باشند و به فکر آب شرب و مسکن مناسب باشند؟ یکی به مزاح گفت: و الله توی شهرها شهرداریها به خاطر به کار کشیدن از مهندسین، اجبار میکنند باید نقشه ساده تان مهر شخص فنی پای نقشه تان باشد اینجا با همان اصول چند هزار سال قبل مسکن درست میشود؛ البته اخیراً فنی کار کردن به روستاها هم آمده است.به نظر من مهم ترین مسئله، منظم نگه داشتن مناطق کشاورزی و شهری است.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 215

فهرست مطالب شماره 215

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×