معماری در روزگار پسا توافق
کد مطلب : 2604سعید برآبادیسؤالات زیادی در حوزه معماری وجود دارد که همچنان بیپاسخ است؛ شاید به این خاطر که معماری به عنوان هنری که باید به جامعه سرویس دهد و نیازهایش را پاسخگو باشد، در هر شرایطی بر وجه ای خاص تأکید داشته یا وادار به تأکید شده است.از سوی دیگر، شکافی که همیشه میان جامعه سفارش دهنده و جامعه مصرف کننده معماری وجود داشته، معماران را به عنوان خلاقان اصلی این میدان، بر سر دوراهی قرار داده است. از یک سو، معمار باید به این پرسش پاسخگو باشد که چطور میتواند از دل فعالیت روزانه خود، درآمدی همیشگی و پایدار داشته و دل کارفرمای خود را قرص نگه دارد و از سوی دیگر باید مراقب باشد نزدیکی بیش ازحدش به مطامع سفارش دهنده، او را به طراحی و ساخت بنایی غیرقابل استفاده برای مصرف کنندگان بدل نکند.این موضوع امروز و دیروز معماران نیست؛ معماری حتی در آن روزگار که به شکل مذهبی موردتوجه قرار میگرفته و کارفرمایانی از جنس فرمانروایان داشته و چه در دورانی که محصول تصمیم توده مردم بوده، با این دوگانگی دست وپنجه نرم کرده است. به اعتقاد نگارنده این ستون، دوگانگی همیشگی معماران امروز در جامعه پساتوافق ایران، محتاج صورت بندی تازه ای است.رکود بازار مسکن که به تورم این بازار انجامیده از یک سو و خالی بودن بسیاری از واحدهای ساخته شده در پروژه های مسکونی از سوی دیگر، معماران را در برابر یک انتخاب مهم قرار داده است: «چگونه باید وارد این بازار شد و باقی ماند؟» این سؤال اگر قرار باشد از طریق طراحی و ساخت «تیپ بندیهای رایج» به پاسخی برسد، جز افزودن بر همان رکود تورمی، نتیجه دیگری نخواهد داشت و اگر قرار باشد به وجه ژورنالی معماری که این روزها در شبکه های اجتماعی دست به دست میشود تکیه کند، جز تلنبار کردن خانه های بیخریدار، نفع دیگری ندارد. معماری امروز، معماری انگیزش است، معماری دل سپردن به سودهای اندک و ارائه بیشترین میزان خلاقیت حتی در طراحی واحدهای کوچک 50، 60 متری. معماری پساتوافق، معماری آرام است تا هیجان بازار مسکن از معماران، پلی برای به دست آوردن سودهای سرشار نسازد. اگرچه در این بازار، دوباره نماهای رومی و یونانی «بفروش تر» خواهند بود، اگرچه باز آن دسته از معمارانِ پرزنت شده، عنان پروژه های بزرگ شهری را به دست خواهند گرفت اما جامعه گسترده و کلان معمارانی که نه تن به پرزنت کردن خود میدهند و نه مدام میان ژورنال ها در سیروسیاحت اند، وارد میدان میشوند تا معنای معماری را بیش از قبل به «راحتی»، «ارتباط»، «سرزندگی»، «محیط زیست» و... متصل کنند. در چنین شرایطی، سؤال بالا کماکان وجود دارد، اما با این تفاوت که این بار پاسخی برگرفته از موقعیت برای خود پیداکرده است؛ «آیا معماران قرار است تن به خواسته های کارفرما بدهند یا برای مصرف کننده دلسوزی کنند؟» پاسخ را میشود به این صورت ارائه کرد: معماران نه در این اردوگاه و نه در آن جبهه نخواهند جنگید؛ آنها به دنبال یافتن سنگری از آنِ خود هستند؛ سنگری که نه نمره های دانشگاهی و نه قراردادهای آن چنانی با شرکت های واسطه گر، بلکه خلاقیت و میزان درکشان از معماری آن را شکل میدهد. معماری پساتوافق، معماری سربه زیری است که ادعای شکافتن فلک را ندارد بلکه میخواهد در بازاری که آبستن تحول و رشد اقتصادی است، برای مردم، مسکنی مطمئن، امن، زیبا، راحت و معمارانه بسازد، بدون اینکه رپرتاژهایش از طریق رسانه ها به خورد جامعه تولیدکننده و مصرف کننده معماری برود.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :