نکاتی که دانشجویان معماری باید بدانند
کد مطلب : 2118در شماره قبلی نشریه قسمت اول ترجمه مقاله وبلاگ مشهور باب برسون (Bob Borson) به نام «زندگی یک معمار» که در سایت ArchDaily منتشرشده چاپ شد آنچه پیش روی شماست قسمت دوم این مقاله است،دانشجویان معماری می توانند از این نکات برای بهتر شدن کار خود استفاده کنند.تجربیاتی که معماران در اختیار ما می گذارند مسلما می تواند به رشدو توسعه رشته معماری کمک شایانی کند.مجموعه طراحی شما حداکثر دارای طول عمری سه ساله خواهد بود.مجموعه طراحی شما اهمیت بسیار زیادی دارند و میتوانید در طول تحصیل یا سایر موارد از آنها استفاده کنید؛ بر این اساس این مجموعه مانند اهرمی زمینه ساز پیشرفت کاری شما در آینده خواهد بود. تصور کنید در آینده ای نزدیک، طراحیهایی که واقعاً افتضاح بوده اند زمانی به نظرتان بسیار عالی و فوق العاده جلوه میکردند. در این صورت احساس تأسف و شرمندگی خواهید کرد. درنهایت این آثار در کنار سایر آثار کم اهمیت در یک کمد قرار میگیرند زیرا به زودی متوجه میشوید ؛ اهدافی که این آثار بر مبنای آن طراحیشده اند آن چیزی نیستند که در فکر و ذهن شما وجود داشتند. اینیک نمایشگاه از بعضی پروژه های ابتکاری و عجیب شما نیست بلکه هدف نشان دادن تخصص شما در مهارت های متنوع تجاری بوده و نشانگر توانایی شما در نحوه تفکر و پردازش اطلاعات است؛ بنابراین کاملاً به این مسئله فکر کنید که آیا هدف شما تنها نشان دادن آثار هنری و نحوه ارائه موفق آنهاست؟ زیرا طرحی را که اجرا میکنید به عنوان ارائه کننده آن طرح به شمار میروید.به صورت اختیاری در کلاس های مربوط به تجارت، املاک و مستغلات شرکت کنید. تاکنون ساعت های بسیاری را صرف این کار کرده ام و متوجه شدم شرکت در اینگونه کلاس ها مانند شانسی برای راحتی شما محسوب میشود. زمانی که دانشجوی دوره ارشد بودم درس مقدمه ای بر سرامیک را انتخاب کردم . در این کلاس تنها دانشجویان سال اول رشته هنرهای زیبا حضور داشتند. من لحظات بسیار زیبایی را در این کلاس سپری کردم و پس از سه هفته مطمئن بودم که نمره من از این کلاس الف خواهد بود. من و استاد مربوطه گفتگوهایی را در مورد طراحی و روش های مختلف داشتیم. او هم از حضور من در آن کلاس ابراز رضایت میکرد و من هم با کمال میل نه از روی اجبار در این کلاس شرکت میکردم. تعداد پروژه هایی که در این کلاس ارائه کرده بودم حدوداً پنجاه برابر سایر دانشجویان بود زیرا من مانند بقیه وقت خود را به بطالت نمیگذراندم. وقتی به گذشته فکر میکنم این کلاس یکی از کلاس های مطلوب و موردپسند من بود اما ایکاش کلاسی را انتخاب میکردم که در ارتباط با شغل فعلی من بود.در ساعت های اداری با اساتید خود ملاقات کنیداین گزینه را میتوان به عنوان درس اول معرفی کرد اما مانند شب زنده داری کار آیی لازم را نخواهد داشت. این روش تنها مختص آتلیه نبوده و در مورد تمامی درس هایتان کارآیی خواهد داشت. زمانی که برای ملاقات استاد خود وقت قبلی میگیرید تا سؤالاتی را از او بپرسید، رفتار محترمانه ای داشته باشید تا ببینید چه اتفاقات عجیبی خواهد افتاد. بعضی از اساتید با توجه به نوع درسی که تدریس میکنند ملزم به حفظ ساعت های اداری خود هستند. من متوجه شدم که هیچ اتفاق خاصی در طول این مدت رخ نمیدهد. درنتیجه من میتوانستم سؤالاتی را در مورد درس بپرسم که نه تنها به نفع من بودند بلکه استاد هم در موفقیت من ترغیب و امیدوار میشد. این به معنای چرب زبانی و تلاش برای جلب رضایت استاد نیست بلکه روشی برای نشان دادن آمادگی در طول نیمسال تحصیلی محسوب میشود. هدف من این بود که قبل از انتخاب درس فیزیک کوانتوم در سال اول این درس را به نحو احسن یاد بگیرم.رضایت استادتان را جلب کنیدممکن است استاد خود را بیشتر به چشم یک مشتری ببینید تا یک دوست. میدانم که این موضوع برخلاف نکته قبلی به نظر میرسد اما ما در مورد احتمالات صحبت میکنیم. زمانی که در مورد پروژه با استاد صحبت میکنید، توانایی شما در توصیف واضح دلایل انتخاب این پروژه و همچنین روش انتخابی از اهمیت به سزایی برخوردار خواهد بود. باید این طور فکر کنید این وظیفه شماست که به آنها بقبولانید که فرضیه شما ارزشمند بوده و در ورای این منطق یک ایده و عقیده ناب نهفته است. وظیفه استاد انجام این پروژه نیست بلکه تا حدی میتواند مانع از اشتباهات شده و شما را در مسیری که انتخاب کرده اید، راهنمایی کند. در گفتگوهای روانپزشکی دوست دارم که به صحبت و سؤالات اساتید گوش دهم به عنوان مثال سؤالاتی مانند اینکه: چرا فکر میکنید این اقدام مناسبی بوده یا فکر میکنید چه نتیجه ای در برخواهد داشت؟ بنابراین وظیفه یک استاد راهنمایی است نه اینکه به شما بگویند چه کاری باید انجام دهید.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :