معماری خانگی نگارخانه ها
کد مطلب : 2388سعید فلاح فر* هیچ ساختمان نگارخانه ای با طراحی معماری خاص نگارخانه در کل کشور وجود ندارد و این سؤال را مطرح میکند که آیا نگارخانه داری جزو مشاغل کوچک خانگی است؟.معماری تجسم باورها، حساسیت ها و نیازهای بشری هر دوره زمانی و هر جغرافیای فرهنگی است و در شکلی پیچیده تر، اجزای یک شهر را بر اساس دغدغه ها و خواسته های شهروندی پایه ریزی میکند.مسکن از اولین ملزومات دوام و قوام حیات بشری است که در فرهنگ های متنوع خانه سازی ابراز میشود. پس از مسکن، تمدن و زندگی اجتماعی احتیاجات تازه ای را هم به وجود آورده و به تناسب اهمیت، توان و ظرفیت معماری را به میدان میآورد.نیایشگاه ها که سرانجام با کلیساها و مساجد جامع باشکوه در شهرهای بزرگ شکل میگیرند، میزان علاقه و نیاز جامعه را به مذهب و روابط مذهبی نشان میدهند. هر یک از نیازهای زندگی فردی و اجتماعی در گونه ای از معماری پاسخی میجویند. پل ها، بازارها، آب انبارها، حمام ها، مدرسه ها، رصدخانه ها، ارگ های سلطنتی، میل ها، باروها و بسیاری دیگر. پیداست که هر نیاز جدیدی در سطح جامعه، به شیوه ای از همان دوره، انواع مشکلات را پشت سر گذاشته و به هر نحو ممکن معادلی شایسته و درخور در معماری برای خود جستجو میکند. پیچیدگی و توسعه این معادل معماری از نیاز عمومی، با عمق و قدرت این نیاز، تناسبی یک بهیک دارد. در معماری ایرانی هم میتوان سراغ این مراودات معماری و شهرسازی را با خواسته های نسل های تازه و اجبار سبک تازه زندگی پیدا کرد. به طوریکه در چند سده اخیر شاهد حضور گونه های تازه ای از معماری در شهرها هستیم. شاید ساختمان بانک ها، دانشگاه ها، نسل اولیه کارخانه ها، مجتمع های مسکونی، سینماها، سالن های مدرن نمایش و موسیقی، ورزشگاه ها، درمانگاه ها، میدان هایی با مفاهیم و کارکردهای جدید و... بیش از دیگران به چشم بخورد.ساختمان هایی که با پراکندگی مناسب و تناسب در مقیاس های ملی و شهری و خانگی، به رفع نیازهای زندگی معاصر مشغول میشوند. (کاربریهای سطح پائین تر هم نشانه های شهری مشخصی برای خود انتخاب میکنند. مثلاً طباخیهای سراسر کشور را با مهتابیهای سبز میتوان از دور شناخت.) اما موارد مهمی از این قاعده طبیعی فاصله دارند. ازجمله؛ حدود پنجاه سال از برپایی اولین نمایشگاه های هنری در قالب نگارخانه های امروزی و گالریهای هنرهای تجسمی در ایران میگذرد. در حال حاضر فقط بیش از سیصد نگارخانه در سطح تهران با ظاهری پنهان و خانگی فعالیت میکنند. اگر از مقیاس های ملی نمایشگاهی (مثل موزه هنرهای معاصر تهران، مجموعه فرهنگی نیاوران و...) و تعدادی فضاهای جانبی کساد و خارج از جریانات مهم هنری در فرهنگسراها بگذریم، باید اعتراف کرد؛ برخلاف داعیه های ملی و جهانی در جریانات هنری، تقریباً هیچ ساختمان نگارخانه ای با مقیاس های شهری موجود با طراحی معماری خاص نگارخانه داری در کل کشور وجود ندارد. آیا باید پذیرفت که این فعالیت اجتماعی و فرهنگ هنری وارداتی، هنوز ـ چنان که در دیگر کاربریهای جدید شهری ـ به نیاز اصلی و ملموس شهروندان تبدیل نشده است؟ نیازی که قدرت بروز معمارانه داشته باشد. آیا نگارخانه داری جزو مشاغل کوچک خانگی است؟.*معمار و پژوهشگر
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :