خویشاون دی معماری و سین ما
کد مطلب : 2897 سیامک سرمدی- امروز روز ملی سینماست. این مناسبت تقویمی ما را بر آن داشت تا دراین شماره به بررسی اشتراکات معماری و سینما بپردازیم. جالب است بدانیم که معماری و سینما ، هر دو وجوه مشترک زیادی دارند و شاید تاکنون به این شباهت جالب توجه نکرده بودید. اینکه هر دو هنر هستند و دیگر آنکه در معماری با حجم ، فضاسازی و نور پردازی سر و کار داریم و دقیقا این مفاهیم ، از ارکان اصلی هنر سینما نیز هستند. به اینها اضافه کنید هدف و مقصود نهایی دست توانای معمار و فیلم ساز را که هر دو فضا و روح زندگی خلق می کنند.هر چند سن و سال این دو مقوله چندان تناسبی با هم ندارد ،یعنی معماری هنری است به قدمت پیشینه انسان بر روی زمین و سینما جوانی صد و اندی ساله ؛ اما هر دو با هم رابطه جذاب و با معنایی دارند. فرقی نمی کند که مصالح ساختمانی معماری ، واقعی و مادی است و مصالح مورد استفاده سینماگر صوری و خیالی، محصول غایی و نهایی یکی است . هر دو فضا می سازند و در آن روح زندگی می دمند. این دو هنر رابطه نهادینه شده محتوایی با هم دارند. علاوه بر این ، با یکدیگر کار هم دارند و به هم نان نیز قرض می دهند!. یعنی معماری در سینما حضور تعیین کننده دارد و بدون حضور معماری ، مفهومی به نام« طراحی صحنه» که خلق کننده فضای بصری سینماست نمی تواند وجود داشته باشد. سینما هم در معماری حضور موثر دارد. یک معمار ، درست مانند یک فیلمساز ، ابتدا یک ساختمان یا بنا را در ذهن خود در سکانس های مختلف درک و تصور می کند. سپس ، حاصل تصورات ذهنی و محاسبات رقومی خود را به شکل« پلان» در می آورد که همان«طرح» معماری یا بنا است. همین کار را به شکلی مشابه ، فیلمساز با سکانس بندی نماهای فیلمش انجام می دهد. یک ساختمان از پلان های- بخوانید سکانس های – پیوسته و مرتبطی شکل می گیرد که معمار با قاب بندی و برش ها- بخوانید کات در سینما- و تدوین پلان ها- سکانس ها- به یکدیگر آن را خلق می کند. این یک رابطه ارجاعی بین فیلمساز و معمار و بالعکس است. هر دو با هم شباهت دارند و شاید هم هیچ یک متوجه این رابطه ارجاعی نهادینه شده نباشند اما این ارتباط بین فیلمسازی و معماری وجود دارد.چه آنها اطلاع داشته باشند یا نه. تا اینجا به وجود دو رابطه بین فیلمساز و معمار پی بردیم. اول رابطه مفهومی یا محتوایی و دوم رابطه ارجاعی (معماری در سینما و سینما در معماری). رابطه سوم بین این دو ، رابطه ابزاری است. دنیای مولتی مدیا و فناوری هر دو هنر را به شکل ابزاری به هم وصل می کند. معماران ، نما ها و پلان های ساختمان خود را ابتدا بر روی کاغذ شکل می دهند . کاری که امروزه با فنآوری های روز به سهولت بیشتری انجام می شود. فیلمسازان نیز سکانس های فیلم خود را پیش از برداشت توسط دوربین ، بر روی کاغذ و در قالب استوری برد ، اتود می زنند. این رابطه ابزاری امروزه به مدد انواع فناوری ها ، دقیق تر و تسهیل شده تر انجام می گیرد. معماری و سینما هردو از خلال نظم دهی به فضا ، می توانند ماندگار و جاودان شوند یا به سرعت از خاطره ها پاک شوند. به عبارت دیگر، هرچه نظم در ساحت خلق یک اثر سینمایی دقیق تر و خلاقانه تر باشد، هنر حاصله ماندگار تر و جاودانه تر خواهد شد. رمز ماندگاری جاودانه های سینما از« همشهری کین » ارسن ولز و آثار «چاپلین» گرفته تا برخی آثار خلاقانه سینمای امروز در همین نکته نهفته است. این درست مانند هنر معماری است که در آن هنرمند معمار، عناصر معماری رادر ترکیب صحیح و منطقی به کلیتی جامع از نظم و زیبایی یک بنا تبدیل می کند. از معماری باشکوه و منظم تخت جمشید و آکرو پولیس گرفته تا آثار معماران متقدم چون ژان نوول و دیگران در عصر حاضر.هم خوانی و مشابهت های محتوایی و شکلی بین معماری وسینما بسیار زیاد است و همچنین برخی تفاوت ها ی اصولی نیز بین فیلم و معماری وجود دارد؛ اما هر چه هست، نمی توان کتمان کرد که به گفته «کارل تئودر درایر» فیلمساز صاحب سبک دا نمارکی و خالق اثر سینمایی ماندگار « مصائب ژاندارک» ، معماری همیشه نزدیک ترین خویشاوند سینما بوده است. درایر همواره از مبانی یکسان زیبایی شناسی در سینما و معماری سخن می گفت. موضوعی که فیلمساز برجسته فرانسوی«ژان لوک گدار» نیز به آن معترف بود. اصطلاح معروف «معماری در سینما- سینما در معماری» از تعابیر مورد استفاده گدار است. در آن سو، معماران نوآور و برجسته ای چون «ژان نوول» طراح خانه اپرای لیون نیز می گفت: « معماری مانند سینما در بعد زمان و حرکت حضور دارد» نوول شخصا از دنیای فیلم و سینما الهامات زیادی گرفته بود و آنها را در معماری خود به کار می برد . . . بیرغبتی بخش خصوصی به ساخت سینمانیازی نیست که دانش خاصی در زمینه اقتصاد داشته باشیم تا بدانیم که مهم ترین بخش چرخه اقتصادی در صنعت سینما، مربوط به فروش فیلم در گیشه است. 31 استان در کشور داریم که تعداد محدودی از استان ها از سالن سینمایی مناسب برخوردارند. این یک عیب بزرگ هم برای دستگاه فرهنگی ما و هم برای صنعت ساختمان است. هرچند در بسیاری از شهرها، ظاهراً سالن سینما وجود دارد اما سالن هایی که به علت عدم رعایت استانداردها، مخاطب رغبت نمیکند از جلوی آن رد شود!یکی دو هفته پیش سالن سینما «فلور» یکی از قدیمیترین و خاطره انگیزترین سالن های سینمای تهران در محله امیریه فروریخت. این سالن و تمامی سالن های نیمه مخروبه، ازکارافتاده و تعطیل شده نشانه های خوبی برای حیات فرهنگی یک کشور نیستند. ساخت سالن های سینما نیز از آن جمله اموری است که گویا در کشور ما متولی خاصی ندارد. گفته میشود دولت موظف به ساخت سالن سینمایی در کشور نیست، بلکه باید شرایطی را فراهم کند تا بخش خصوصی در زمینه سالن سازی وارد عرصه شود (گفتگوی مجید مسچی مدیرعامل موسسه «سینما شهر» با خبرگزاری مهر)طبق قانون برنامه سوم توسعه قرار بود برای کسانی که در یک مجموعه تجاری، سالن سینما میسازند تخفیف هایی برای عوارض شهرداری در نظر گرفته شود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز قرار بود بخش قابل توجهی از تجهیزات فنی سینما و دستگاه های نمایش را به عنوان کمک بلاعوض در اختیار سالن سازان قرار دهد. با این اوصاف، بخش خصوصی حضور پررنگی در بحث سالن سازی سینما به ویژه در شهرهای کوچک ندارد. البته به موجب قانون دولت مکلف است در مناطق محروم کشور که بخش خصوصی به دلیل عدم بازگشت سرمایه، رغبتی برای ساخت وساز ندارد خود راساً وارد عمل شده و حمایت از فعالیت های فرهنگی از جمله ساخت سالن سینما را بر عهده بگیرد.مشکل مهمی که بر سر سالن سازی سینما در کشور ما وجود دارد این است که ما با ساخت «تابو» از سینما، تصور میکنیم که سالن سینما باید تا همیشه سینما بماند و هیچ کاربری دیگری را از آن انتظار نداریم. حال آنکه با طراحی «مجموعه های فرهنگی چندمنظوره» و «پردیس های فرهنگی»، میتوان هم به تنوع برنامه های فرهنگی (از جمله نمایش فیلم) پرداخت و هم در جذب مخاطب سایر هنرها موفق تر عمل کرد. سالن سازی در کشور ما تا زمانی که تنها به قصد ساخت صرفاً سالن سینما صورت گیرد، انگیزه و رغبت در بخش خصوصی (و حتی دولتی) ایجاد نمیکند و نتیجه خاک خوردن و تعطیلی سالن های سینما، چیزی نیست جز آنچه بر سر سینما فلور تهران آمد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :