خواب سنگین بازارسنگ
کد مطلب: 2991 صنعت ساختمان یکی از پرمخاطب ترین صنایع کشور است. در صنعت ساختمان هم تولیدکننده، هم خریدار، هم واسطه و هم صنایع مرتبط به صورت گسترده فعال هستند. روال این صنعت به نوعی است که در مقاطعی رونق پیدا میکند و پس ازآن برای مدتی آرام میشود و شاید هم به کما برود که البته امروز صنعت ساختمان در حالت کما قرار دارد. معلوم نیست صنعتی که تا چند سال قبل حرف اول درآمدزایی را میزد و تورم در آن به جایی رسیده بود که برای سازندگان تا 200 درصد سود داشت، چرا امروز در آرامش اینچنینی فرورفته است.صنعت ساختمان صنایع گوناگونی را درگیر خود میکند به گونه ای که به صورت مستقیم بیش از 60 صنعت چشم به ساخت وساز دارند. یکی از این صنایع، صنعت سنگ است. نکته مهم این است که در ساخت وساز برای برخی کالاها، کالاهای جایگزینی نیست و در مقابل برای بسیاری کالاهای دیگر، کالاهای جایگزین به وفور وجود دارد. به عنوان مثال هیچ جایگزینی برای شیرآلات ساختمانی نیست و حتماً باید شیرآلات در ساختمان به کار گرفته شود، اما برای نمای ساختمان جایگزین های بسیاری وجود دارد، به نوعی که سازنده میتواند از آجر نما، نمای سیمانی، نمای سنگ و موارد دیگر استفاده کند. به همین دلیل کسانی که در این بخش ها فعال هستند، دائم نگران هستند که با کوچک ترین تحول در قیمت یا کیفیت یا تغییر ذائقه افراد، در یک بخش رکود و در بخش دیگر رونق به وجود بیاید.آنچه باعث نگارش این مقدمه شد، اتفاقاتی است که در چند ماه اخیر در صنعت سنگ ساختمانی شاهد بودیم. کارخانه های سنگبری در اعتراض به ارزش افزوده دست به اعتراض زدند و ابتدا کارخانه های سنگبری اصفهان و به دنبال آن کارخانه های دیگر شهرهای کشور تعطیل کردند. این تعطیلی که اکنون سراسر کشور را فرا گرفته است، در اعتراض به قانون ارزش افزوده ای است که تمامی بخش های اقتصادی را شامل میشود، اما سنگبری ها و سنگ فروشیها اعتقاد دارند که سود آنان در بهترین حالت، بیش از 12 درصد نیست که اگر هزینه های جاری را از آن سود کم کنیم، باقیمانده عددی کمتر از 10 درصد خواهد بود و اگر قرار باشد 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده را نیز بپردازند، نفعی از تلاش روزانه خود نمیبرند و گویا تمامی تلاش آنان برای پر کردن خزانه دولت است. البته سنگبری ها و سنگ فروشیها تأکید دارند که رسیدن به نقطه سربه سر در حالتی است که بازار سنگ رونق داشته باشد، اما در شرایط امروز که رکود بر بازار ساخت وساز و درنتیجه بر بازار سنگ حاکم است، نه تنها سودی از فروش سنگ به دستشان نمیرسد، بلکه باید برای ادامه زندگی از سرمایه هایشان هزینه کنند که چشم انداز آینده به غیراز ورشکستگی نخواهد بود.در این رابطه به بازار سنگ فروشیهای فداییان اسلام سری زدیم تا از حال وروز سنگبری ها و سنگفروشی های این بازار آگاه شویم:بازار سنگ یا نمایشگاهاز میدان شوش که به سمت چهارراه بعثت حرکت کنیم، پس از طی مسافتی به فروشگاه های سنگ میرسیم. مغازه ها و بازارهایی که انواع سنگ های تزیینی را در خود جایداده اما نشانی از آن بازار پررونق گذشته را ندارد. رکود در بازار سنگ به اندازه ای است که این بازارها به نمایشگاه بیشتر شباهت دارد، آن هم نمایشگاهی که حتی بازدیدکننده ندارد. وارد هر مغازه ای که بشویم، پر از سنگ است به نوعی که برای وارد شدن به مغازه باید از راهرو باریکی عبور کنیم که دو طرف آن را سنگ های صیقلی و برش خورده در ابعاد گوناگون برای سلیقه های مختلف گرفته است. با هر مغازه داری که صحبت میکنیم، از رکود مینالد و نگران ادامه آن است و این بدترین حالت برای یک بخش اقتصادی است.به سراغ یکی از مغازه داران میروم و نظرش را در مورد بازار میپرسم. او که دلش نمیخواهد نامی از وی برده شود، میگوید: اول فکر کردم مشتری هستی، خوشحال شدم. وقتی به او میگویم میتوانی مشکلاتت را بگویی، میگوید: فرض بگیریم که ما حرف زدیم و شما هم نوشتید، کو گوش شنوا؟.وی ادامه میدهد: چه بگویم. چشم باز کن و ببین. الآن بیش از دو سال است وضعیت ما همین است. صبح به امید اینکه یک متر سنگ بفروشیم از خانه راه میافتیم و شب دست خالی به خانه برمیگردیم. وی در پاسخ به اینکه چرا وضعیت اینگونه شده است، میگوید: ساخت وساز نیست. وقتی متقاضی خرید مسکن وجود ندارد ساخت وساز هم کم میشود و مشتری ما هم کاهش مییابد.به سراغ یکی دیگر از فروشنده ها میروم.حرف همه آْنها یکی است اما از زبان هر کدام با ادبیات متفاوتی گفته میشود. این فروشنده سنگ میگوید: دیگر رمقی برای ما باقی نمانده است. البته نه اینکه از گرسنگی میمیریم، خدا را شکر، بالاخره روزی را خدا میرساند، اما نگران آینده ایم. تا کی باید این شرایط ادامه داشته باشد. وی در پاسخ به اینکه چشم انداز شما از آینده چیست، میگوید: هر روز با خود میگوییم فردا خوب میشود، اما فعلاً که خبری نشده است. تا حالا که مردم نگران تحریم ها بودند و میگفتند نقدینگی نیست، حالا که توافق شده ببینیم پول به دست مردم میرسد؟.به راستی سخت است که از این بازار گزارش تهیه کنیم و اظهارات یکی از فروشندگان این سختی را تأیید میکند. او میگوید: با تمام اهالی بازار هم که حرف بزنی، حرف همه یکی است و همه معتقدند مشتری نیست.یکی دیگر از فروشنده ها با نشان دادن نمای بیرون بازار میگوید: از صبح تا شب با همدیگر حرف میزنیم و حرف هایمان هم تکراری شده است.وی که مانند بقیه سنگفروش ها گناه رکود بازار سنگ را بر دوش ساخت وساز میگذارد، اظهار میکند: سرمایه دار جایی سرمایه گذاری میکند که اولاً از سرمایه اش مطمئن باشد، ثانیا بداند که سر وقت به سود میرسد. در بازار فعلی که کسی خریدار خانه نیست، مگر آدم خیلی کم عقل باشد که سرمایه اش را تبدیل به آجر کند و رویهم بگذارد تا شاید خریداری پیدا شود و آن را بخرد.کم کم نگران میشوم که اگر بیش از این با مغازه داران صحبت کنم، یکی تحملش کمتر باشد و تلافی همه مشکلات را سر من در بیاورد. با این وصف به سراغ یکی دیگر از فروشندگان سنگ میروم. او میگوید: چرا خودت را خسته میکنی؟ فرض کن ما حرف زدیم و تو هم نوشتی؟ آخرش چی؟.وی با تأکید بر اینکه ساخت وساز در کشور بسیار کم شده است،ادامه میدهد: من اصل ماجرا را گفتم، پول در دست مردم نیست. اصلاً برو از قول من هر چه دلت می خواهد، بنویس. من به شما چک سفید امضا می دهم که هر چی نوشتی، دربست گردن بگیرم. به شرط اینکه نتیجه داشته باشد اما مطمئنم که هیچ فایده ای ندارد.این فروشنده سنگ در پاسخ به اینکه یعنی اصلاً فروش ندارید، میگوید: ببین، بالاخره یکی زنگ میزند و برای او بار میفرستیم. گاهی هم مشتری میآید اما اینکه نشد بازار.نکته جالب در این بازار، وجود وانت بارهایی است که صبح مانند صاحب مغازه ها به امید کسب درآمد به بازار سنگ میآیند یکی از این وانت دارها میگوید: واقعاً بازار خراب است. قبلاً که بازار رونق داشت، اینجا پر از وانت بود. وقتی از خانه راه میافتادیم، مستقیم به بازار سنگ میآمدیم چون میدانستیم که تا به بازار برسیم، بار هست. اما الآن خیلی از همکاران ما دیگر اینجا نمیآیند چون بار نیست. ما هم که میآییم، دیگر عادت کردیم. با این حال خدا رو شکر. بالاخره این همه مغازه، روزی ما هم میرسد.البته بازار خوب نیست و هر از چندگاهی یک مشتری به بازار میآید. به یکی از مغازه ها که میروم، سازنده ای که مدت هاست با همین مغازه کار میکند، نشسته است. او در خصوص وضعیت ساخت وساز میگوید: وضعیت مسکن بستگی به خریدار دارد. زمانی خریدوفروش زیاد بود و به محض اینکه شروع به تخریب ساختمان کلنگی میکردیم، مردم رهگذر انگار که کارشان فقط خانه خریدن است، برای پیش خرید مراجعه میکردند. بنگاه دار زنگ میزد که میخواهی از حالا بفروشم، مشتری دارم. دوست و آشنا میپرسیدند کی ساختمان حاضر میشود، اما حالا کسی دنبال پیش خرید نیست و کسانی هم که میخواهند پیش خرید کنند، خودشان قیمت تعیین میکنند.وی با اشاره به اینکه چند روز پیش فردی برای پیش خرید به او مراجعه کرده بود، ادامه داد: آپارتمانی که متری 4 میلیون تومان قیمت دارد را متری 3 میلیون تومان قیمت پیشنهاد میدهند و من هم نمیدانم در جواب چه بگویم.این فرد که خودش را بسازوبفروش واقعی معرفی میکند، میافزاید: قبلاً از دکتر گرفته تا بازاری، کار ساخت وساز میکردند چون سود خوبی داشت اما حالا خبری نیست و کسانی که واقعاً سازنده هستند، کارشان را ادامه میدهند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :