وقتی به آمارها نمی توان اتکا کرد
کد مطلب: 3217گروه تأسیسات: پژوهش های اقتصادی شاید دشوارترین بخش و درس این علم است. درسی که با فلسفه و رویکرد آغاز میشود و با داده ، اطلاعات، نمودار و یافته خاتمه مییابد. فلسفه و نگرش در انتخاب روش و رویکرد در یافته های به دست آمده تأثیری مستقیم دارند. اما مشکل اینجاست که همیشه این ارزیابیها و یافته ها قابل اتکا نیستند و یافته ها به صورت بیطرفانه ای اطلاع رسانی نمیشوند. این موضوع در مورد ارزیابیهای آماری بیش از همه نمود دارد؛ چراکه بیننده اسیر توهم اعداد شده و آمار را به عنوان حقیقتی مطلق میپذیرد. در حالی که پیمایش، نظرسنجی و تحقیقات آماری روشی استوار برای پژوهش است اما در هیچیک از روش های تحقیقی به اندازه آمار نمیتوان حقایق را وارونه جلوه داد.فراوانی آمار به معنای دانستن بهتر نیستآماری که به درستی و با رعایت تمام جوانب کار علمی تهیه و تنظیم شده باشد دروغ نمیگوید اما در بهترین حالت تنها نیمی از حقیقت را در بر دارد. بر اثر گفتمان مهندسی در کشور یا هر چیز دیگری مدیران به گفته های متکی بر آمار بیشتر اعتماد میکنند و برای دیگر اقسام ارائه داده ها مانند تحلیل های کلان، فراتحلیل و پژوهش های میدانی جایگاه پایین تری را قائل هستند. در حالی که بر طبق ارزیابیهای آماری ایالات متحده که بیشترین آمار تحقیقی را دارد و مراکز اطلاع رسانی، پیمایش و پژوهش هر روزه در حال رصد است، 85 درصد آمارها غلط یا دارای انحراف هستند. نشریات زرد ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان پر است از آمار و مقایسه هایی که نمیتوان به درستی بر آنها تکیه کرد: خوشحال ترین کشورهای جهان به ترتیب، 10 کشور غمگین جهان، 20 کشور دارای غمگین ترین زنان به ترتیب و آماری مانند آن. هوس دادن نمره به هر چیزی در برخی موارد شکلی مضحک به خود میگیرد. اینجا نمونه هایی از تعدادی از پژوهش های آماری ذکر میشود که به جوک هایی برای خنداندن شنوندگان و خوانندگان تبدیل شد: با هر ضربه سر به دیوار 150 کالری میسوزانید؛ 70 درصد گردوخاک خانه از پوست انسان ها حاصل میشود؛ شن های خیس از شن های خشک وزن کمتری دارند؛ هر انسان در طول زندگی خود 8 عنکبوت را هنگام خواب میخورد، در 0.3 درصد تصادفات در کانادا گوزن های قطبی مقصر بودند.در کشور ما نیز در موارد مختلف آماری ارائه میشود که محل شک است. یک نوع آن که در سال های اخیر در بسیاری از نشریات بازتاب داشته میزان مصرف انرژی ایرانیهاست که با تیترهایی با نام «آمار هولناک مصرف انرژی در ایران»، «مصرف ایران برابر مصرف چین»، «رتبه 10 مصرف انرژی به ایران رسید» و مانند آن در نشریات به چاپ میرسد و در بیشتر موارد نیز برگرفته از گفته های مسئولان رده بالای وزارتخانه های نیرو و نفت است. هفته نامه پیام ساختمان نیز در مقاطعی اسیر این آمار از زبان مسئولان شده است اما آیا برای بهره وری بیشتر انرژی از راه محکوم کردن یا ترساندن مردم باید گذشت؟.با رجوع به همین آمار در سایت های خارجی به چنین آماری برنمیخوریم و ایران کشوری است با میزان مصرف سوخت، آب و برقی به اندازه اقتصاد و جمعیتش. میزان مصرف انرژی در کشور 75 میلیونی ایران در سال 2011 کمی بالاتر از مصرف کشور یازده میلیونی یونان است یا مصرف برق در کشور ما و ترکیه که جمعیتی تقریباً برابر داریم بسیار نزدیک است، البته درآمد ناخالص داخلی ترکیه تقریباً دو برابر ایران است که این به معنی تولید بیشتر و مصرف برق بیشتر است. گرچه همیشه میتوان بهره وری را در صنایع و بخش های مصرفی افزایش داد به گونه ای که مصرف بهینه انرژی در شهرها به عنوان یکی از معیارهای توسعه پایدار نگریسته میشود و توسعه حمل ونقل ریلی بین شهری، مترو و سیستم های حمل ونقل عمومی داخل شهری ازاین رو در اروپا بودجه های کلانی را به خود اختصاص داده است.شناخت آمارهای درست در زمینه انرژیدر ارائه آمار مخصوصاً آمار مقایسه ای در زمینه انرژی نکات ظریف زیادی نهفته است. مقایسه باید بر اساس اصولی صورت بگیرد، مقایسه مصرف دو واحد تولیدی متفاوت (تولید سیمان و تولید فولاد) یا دو کشور متفاوت (کشور سردسیر سوئد با جمعیتی برابر 9 میلیون و کشور گرمسیر 82 میلیونی مصر) در واقع روشنگر هیچ واقعیتی نیست. سرانه های مصرف آب، گاز، بنزین ، سوخت بیشک در هرکدام از این کشورها نموداری است از اقتصاد، جمعیت و فرهنگ آنها و فیالمثل میزان مصرف وسایل سرمایشی در ایران از سوئد بیشتر است که به مصرف بالاتر آب و برق میانجامد دلیل آن نیز گرمتر بودن ایران است و وسایل سرمایشی بیشتری است که در این کشور مورد استفاده قرار میگیرد.نکته دیگر انتخاب معیار درست است، یکی از موارد انتخاب، شدت انرژی به عنوان معیاری برای مقایسه کشورهاست. درحالیکه این آمار ربط مستقیمی با میزان درآمد خالص کشور دارد و چیزی در مورد میزان یا سهم مصرف انرژی در بخش های مختلف نمیگوید. میزان شدت انرژی با افزایش درآمد ناخالص ملی کاهش مییابد و کشور ترکیه شدت انرژی کمتری دارد گرچه اندازه مصرف انرژی در این دو کشور تقریباً یکسان است. جالب اینکه آنچه کمتر موردتوجه قرار میگیرد درصد و نسبت مصرف به درآمد ناخالص ملی یا جمعیت است. موضوعی که در دیگر شاخه ها نیز به نحوی نمود دارد، مثلاً تورم مسکن با افزوده شدن حداقل حقوق مقایسه میشود و هیچ گاه از سهم هزینه های مسکن در سبد خانوارهای ایرانی به تفکیک شهرها سخنی به میان نمیآید. چالش طرح کاهش تلفاتلازمه طرح های توسعه ای ارائه آمارهای استوار است و لازمه آمارهای استوار دسترسی به خروجیها و ورودیهای قابل اتکاست که در بسیاری از موارد در کشور ما با مشکل مواجه است؛ به این ترتیب اعداد و ارقام متفاوتی از زبان مسئولان درز میکند. مرکز آمار ایران نیز در بسیاری از موارد ورود نکرده و شرایط را برای اختلال در آمار و ارائه آمارهای یکسان با معیارهای متفاوت فراهم کرده است. نمونه آن طرح کاهش تلفات شبکه انتقال و توزیع برق است. میزان تلفات در سال 92 برابر آمارهای رسمی برابر 14.78 درصد است و همین رقم در مصاحبه با یکی از پژوهشگران این حوزه 20 درصد در سراسر کشور عنوان شد. این رقم در شبکه های برق تهران بزرگ برابر 8.3 درصد است که به معیار جهانی 8.1 درصد نزدیک است؛ البته برخی از کشورها موفق شدند آن را به زیر 5 درصد نیز برسانند. سال 93، آمار تلفات شبکه برق در گزارش های رسمی وزارت نیرو نیامده است اما حمیدرضا چیت چیان، وزیر نیرو در ابتدای سال 94 در نشست کمیته ملی کاهش تلفات شبکه برق را اعلام کرد که با اقدامات این کمیته در نیمه دوم سال 93، تلفات شبکه برق از حدود 15 درصد به 12٫85 درصد در انتهای سال 93 رسیده است؛ اخیراً نیز وزیر نیرو این آمار را 12.3 درصد بیان کرد. این مشکل در مورد آمارهای مصرف برق و مقایسه ایران با دیگر کشورهای جهان نیز وجود دارد و در تیترهایی هول انگیز ایرانیان را پرمصرف ترین مردم میدانند. این تیترها و گفته های مسئولان در طولانیمدت اسیر معضلی میشوند که در عالم روزنامه نگاری به آن انگ میگویند، انگ اغراق و نادقیق بودن.به نظر میرسد وزارت نیرو قبل از هر چیزی به پیریزی زیرساخت آماری نیازمند است تا به تفکیک ماه و سال با ارجاع به آمارهایی با معیارهای درست به رصد کارنامه خود بپردازد و بتواند برنامه بهتری برای نیل به این هدف ارائه دهد و امکان ارزیابی اقدامات در طول زمان فراهم باشد.بهینه سازی از مبدأ آمارهای جهانی نیز نشان از افزایش مصرف در کشور و افزایش تقاضای برق، گاز و آب دارد و در مورد آب چه نشانه ای مشخص تر از خشک شدن دریاچه ارومیه، مهارلو، باتلاق گاوخونی و مانند آن. هرچقدر در مصرف انرژی بهینه سازی بیشتری صورت گیرد به معنی صرفه جویی در سرمایه ملی است اما محکوم کردن هر روزه مردم راه به جایی نمیبرد چرا که مصرف انرژی در کشور نتیجه نبود مدیریت جامع انرژی در سال های پیش است و راهکار آن نیز به تغییر ساختارهای مصرف و سیاست های انرژی بازمیگردد. تغییر مدیریت حمل و نقل شهری از اتومبیل های شخصی و تاکسی به مترو، قطار بین شهری و اتوبوس برای بهینه سازی مصرف سوخت، وضع عوارض بر اتومبیل های فرسوده با هدف خروج این اتومبیل ها از خیابان های شهرهای بزرگ، اصلاح ساخت وساز شهری برای کاهش هدررفت برق و آب در ساختمان ها، توزیع و ترویج لامپ های فوق کم مصرف LED در کشور با هدف کاهش مصرف برق تا 3 برابر در ساختمان های مسکونی، به روزرسانی شبکه برق و تغییر کابل های فرسوده، و اصلاح الگوی مصرف آب کشاورزی، ترویج شیرآلات کم مصرف و دست آخر اصلاح یارانه ها از جمله این اقدامات است که میتوان آنها را ذیل مدیریت جامع انرژی دسته بندی کرد به عبارتیدیگر بهینه سازی میبایست از مبدأ صورت بگیرد و نه در مقصد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :