menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

یک قطار خانه

کد مطلب: 3249ممکن است در دنیا آدم هایی باشند که از سر ناچاری در لکوموتیوهای کهنه یا واگن های باری قدیمی و آفتا ب خورده ته ایستگاه راه آهن خانه میکنند اما آدم هایی که به عمد واگن را برای زندگی انتخاب میکنند و از این بابت هم کلی احساس خوشبختی میکنند، فقط دو نفر هستند.یک زن و شوهر انگلیسی به خاطر شلوغی پایتخت برای زندگی به گوشه ای دنج پناه آورده اند؛ به داخل یک واگن قدیمی و کهنه قطار ایستگاه اکازیون .جریان ازاین قرار بود که این زوج جوان میخواستند از شلوغی شهر فرار کنند. برای همین از یک قطار کوچک درجایی به نام «کنت» در جنوب شرقی انگلستان سر درآوردند. در اوایل دهه 20 میلادی، کارمندان راه آهن شرقی میتوانستند ترن بخرند و آن را به کنار دریا ببرند و از اوقات فراغت تابستانیشان استفاده کنند.ایستگاه اکازیون قطار آرزوهااین زوج البته با حداقل امکانات زندگی میکنند؛ مثلاً اینکه در خانه شان تلویزیون ندارند که اتفاقاً از این بابت هم اصلاً احساس ناراحتی نمیکنند. سارا میگوید: «تنها چیزی که با خودمان آوردیم، آی پد من بود که رویش چند فیلم ریخته بودیم با یک دستگاه کوچک پخش فیلم و کلکسیونی از ویدئوهای خوب ولی اینجا از آنتن و تلویزیون هیچ خبری نیست.» گرچه آنها از شلوغی لندن گریخته اند اما هنوز هم سری به آنجا میزنند: «اینجا مینشینیم و فکر میکنیم. بعد درحالیکه ذهن مان پر از ایده های بامزه شده، سری به لندن میزنیم.» در اتاق نشیمن شان از مبل خبری نیست. مهمان که بیاید باید روی مبلمان خود قطار بنشیند. مارک میگوید: «اول که نگاه میکنی به نظر میرسد فضای اتاق به دو بخش تقسیم شده است. آن اوایل نمیشد با خیال راحت دریاچه را نگاه کرد اما الآن خیلی راحت میتوان دریاچه را دید؛ مگر آدم از زندگی چه میخواهد غیر از زل زدن به دریاچه آبی پر از آب.» شب ها یکی از فانوس های دریایی همین حوالی اینجا را روشن میکند. اجاق کوچک چوبی هم برای گرم کردن اتاق بس است.چگونه این فضای کوچک را دیزاین کردنددقیقاً دو نگاه متضاد درباره این فضای عجیب زندگی وجود دارد، حد وسط هم ندارد. مارک میگوید: «آدم ها یا عاشق اینجا هستند یا از اینجا خوششان نمیآید که از آن متنفر میشوند.» این دو نفر خواهی نخواهی، جزو همان دسته ای هستند که عاشقانه محل کارشان را دوست دارند. برای همین وقتی در سال 2011 فهمیدند چنین چیزی در حال فروش است، سریع از آن استقبال کردند. آنها بعدتر یعنی دقیقاً در ماه مارس 2012 کلید خانه را رسماً تحویل گرفتند ولی اینجا یک واگن ساده و خالی بود که اصلاً به درد زندگی نمیخورد. برای همین شش ماه اول فقط برای بازسازی خانه قطاری صرف شد.کفپوش موکت زیر واگن را جمع کردند و همه جا را با کفپوش چوبی پوشاندند و روی دیوارها هم جعبه های دربسته ای گذاشتند که مثل تاقچه یا کمددیواری عمل میکرد. نقاشی، تعمیر فضای داخلی واگن و خلاصه هرکاری که برای بهتر کردن این فضا لازم بود در طول همان شش ماه انجام شد. طراحیها هم به طور مشترک توسط هر دو نفر انجام شد. مارک میگوید: «رنگ زدن خانه کار مشکلی بود به خاطر اینکه چوب دیواره ها مدام طبله میکرد و میریخت. در ضمن ما چون شاغل بودیم، فقط آخر هفته ها را برای رسیدگی به خانه جدیدمان وقت میگذاشتیم و از طرفی، رنگ هر قسمت باید خشک میشد و به زمان نیاز داشت برای همین کار کند پیش میرفت.»تنها فرقش با خانه های دیگر در این است که کوچک است ولی هرچه هست ما عاشقش هستیم و دوستش داریم. به خاطر همین کوچکی باید نظم و ترتیب را رعایت کرد؛ مثلاً اگر چیزی را از جایش برداری و مرتب در جای خودش نگذاری، حسابی هرج ومرج میشود. با وجود اینکه خانه کوچکی داریم ولی چیزی را از دست نداده و هر چیزی لازم بوده را به اینجا آورده ایم. خانه قطاریمان، تقریباً نصف خانه ای است که قبلاً در لندن داشتیم اما تمام وسایل مورد نیاز زندگی را یک جا دارد.»همه چیز را تا جایی که میشد، کوچک و به رنگ روشن انتخاب کردند. درست است که خانه قطاری، کوچک و جمع وجور است، ولی این دلیلی نمیشود که نسبت به بقیه خانه ها امکانات کمتری داشته باشد. اینجا مثل بقیه خانه ها یک حمام و دستشویی دارد و البته اتاق خواب. در وسط اتاق ناهارخوریاش هم فضا برای قرار دادن یک میز ناهارخوری هشت نفره هست، ولی هشت نفری که برای ناهار خوردن باید دوستانه کنار هم بنشینند!زوج جوان برای بزرگ کردن فضا، با رنگ ها بازی کردند. مارک میگوید: «سفید کردن خانه باعث میشد همه چیز دلبازتر به نظر برسد. اتاق ها و فضاهای مختلف خانه را رنگ های مختلفی زدیم که البته کوچک تر نشانشان میداد ولی دست کم به این معنا بود که ما میتوانیم از رنگ ها و کاغذدیواریهای موردعلاقه مان استفاده کنیم. آنها ناچار بودند خیلی از وسایل خانه را هم دوباره نو تهیه کنند؛ مثل مبلمان قدیمی که هنوز زیبا بود اما در این فضای تنگ جایی نداشت. خیلی چیزهای دیگری هم بود که باید مینیاتوری میشد. سارا میگوید: «از سبک طراحی استفاده کردیم که زمانی استفاده میشد و تمرکز اصلی آن روی استفاده از وسایل کوچک و ریز است. از طرفی ما دنبال مبلمان هایی با پایه های کوتاه میگشتیم که سرمان به سقف نخورد! وقتی هم فضای خالی بین مبلمان و سقف یا دیوارها وجود داشته باشد، فضا بزرگ تر به نظرمی رسد.این زوج مبتکر بیشتر فضای خانه شان را با دکورهای کوچک و مدرن تزیین کردند؛ از شیوه رنگ کردن فضای خانه بگیر تا انتخاب کاغذدیواریها، تشکچه ها و وسایل آشپزخانه.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 226

فهرست مطالب شماره 226

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×