رنج ساختمانی از گنج شفاف سازی
کدمطلب:3795نمایشگاه ها و همایش های متعددی در طول سال در سراسر کشور برگزار میشود که متولیان آنها با اهداف خاصی اقدام به عرضه محصولات بیشمار در زمینه های مختلف میکنند و چه بسا عمده نمایشگاه ها با اهداف صرف اقتصادی و بازاریابی دایر شده باشند اما نمایشگاه مطبوعات را میتوان گل سرسبد همه نمایشگاه هایی خواند که در طول سال برگزار میشوند، نمیتوان با بقیه نمایشگاه ها مقایسه کرد زیرا که محصولات عرضه شده در این نمایشگاه از جنس فرهنگی هستند و فرهنگ قرابتی با اقتصاد به مفهوم بازاری آن ندارد هرچند نمیتوان آلودگی اگر نگوییم آمیختگی آن دو را منکر شد.اما آنچه بهانه به دست داد تا در این مقال به نمایشگاه ها و همایش ها بپردازیم برگزاری نمایشگاه مطبوعاتی است که قرار است اصحاب فرهنگ و هنر در آن از یک سو، داشته ها و عملکرد خویش را به نمایش بگذارند و از سوی دیگر، با مراجعه مشتاقان عرصه فرهنگ به نمایشگاه و از زبان آنها بازخوردهای عملکرد یکساله خود را دریافت کنند. قسمت اول یعنی عرضه داشته ها شاید چندان محلی از اعراب نداشته باشد چراکه از آنجا که مشتریان این بازار خود نیز به نوعی عرضه کننده همان محصولی هستند که دریافت میکنند به نیکی میدانند فروشنده یا همان عرضه کننده محصولات چه کالایی را با چه برندی به او میفروشد و دارای چه کیفیتی است اما اگر به قسمت دوم این معامله که همان دریافت بازخورد از مشتریان است توجه کنیم لازم مینماید برای اینکه دچار کلیگویی نشویم یکی از محصولات عرضه شده را به عنوان مصداق به ارزیابی بنشینیم و بررسی کنیم که این کالا چه نصیب و بهره ای از نمایشگاه سالانه بازار مطبوعات برده و چه شانسی در مدت یک هفته ای برای بیان مطالبات خود دارد. در اینجا چه مصداقی اولیتر از کالای«صنعت ساختمان» و مطالبه سهم آن از بازار مطبوعات مناسب تر است؟ صنعت ساختمان به مفهوم عام و مسکن که به ادعای قریب به اتفاق اقتصاددانان بخش عمده زندگی هر شهروندی را متأثر ساخته است به مفهوم خاص چه سهمیاز بازار اطلاع رسانی، روشنگری و دستیابی به مطالبات واقعی کمیو کیفی خویش را دریافته است؟ به مفهوم روشن تر مطبوعات و رسانه ها در بهبود وضعیت کمیو کیفی صنعت ساختمان و مسکن چه نقشی ایفا کرده اند؟ فعالان این عرصه از عرضه های علمیو رسالت آگاهیبخشی خود در صنعت ساختمان چه مقدار رضایت خاطر دارند؟ یا بهتر است بگوییم مصرف کنندگان اصلی ساختمان و مسکن از دریافت اطلاعات ساختمانی چه بهره ای برده اند و چقدر از روشنگریهای اصحاب رسانه رضایت خاطر دارند؟ یا تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی این بازار تا چه حد در اقناع افکار مصرف کنندگان صنعت مسکن و ساختمان موفق بوده اند؟ و یا مصرف کنندگان چه استفاده ای از نقطه نظرات کارشناسی و تحلیل های علمیو مبتنی بر آموزه های کلاسیک کارشناسان و تحلیلگران برده اند؟.پاسخگویی به این سؤالات شاید چندان سخت نباشد و مناسب تر هم است برای دریافت پاسخ متقن و تحقیقی از این سؤالات مراجع ذیربط اقدامات پژوهشی مناسبی انجام داده و روشنگرانه نتیجه آن را به سمع و نظر اصحاب روشنگر برسانند اما آنچه در نگاه اول به این قضیه واضح مینماید، علیرغم میل باطنی باید گفت خروجی فعالان این عرصه به خصوص در صنعت ساختمان و مسکن چه در بخش کمیو چه در بخش کیفی ساختمان چندان چنگی به دل نمیزند! و دربازار مسکن نیز تحلیل های واقع بینانه ای را نمیتوان مشاهده کرد.هم در بخش کیفیت و ساخت وساز با وجود تعدد و تکثر قوانین و مقررات نوشته و نانوشته فاصله زیادی با استانداردهای جهانی داریم و هم در بخش بازار مسکن مبناهای مشخص و استانداردی برای ارزیابی و قیمت گذاری مسکن وجود ندارد. هم در ساخت وساز با وجود افزایش افسارگسیخته آمار فارغ التحصیلان فنی و مهندسی شاهد افت کیفی و خرابیهای جبران ناپذیر هستیم و هم در بازار این محصول علیرغم افزایش تعداد دلالان و تسهیلگران معاملات شاهد افزایش اختلافات، تخلفات و فزونی پرونده های معاملات هستیم. با این توصیف، اشکال کار را در کجا میتوان جستجو کرد؟ هرچند نمیتوان اطلاع رسانی نادرست اصحاب رسانه را به تنهایی مشکل و اشکال اصلی کار دانست و قطعاً آب از سرچشمه گل آلود است اما اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم آیا رسانه ها نمیتوانند برمبنای رسالت شفاف سازی خود علت های نزول کیفیت صنعت ساختمان و افزایش تخلفات ساختمانی و معاملاتی و کلاه برداری را از مبادی رسمیو قانونی پیگیری کرده و در راستای حفظ منافع ملی عاملان آلودگی را به مردم معرفی کنند؟.البته باز به تنهایی نمیتوان تمام این بار را بر دوش رسانه انداخت. رسانه ها تا جایی پا پیش میگذارند که علت ها را شناسایی و در جستجوی یافتن پاسخ علت ها به متولیان دستگاه ها مراجعه و اشکالات را پرس وجو کنند که از این مرحله به بعد دستگاه ها و ارگان ها نیز باید به مدد رسانه بیایند و با آنها همنوایی کنند تا به کمک یکدیگر مشکلات سامان یابد ولی متأسفانه در این مسیر رسانه تنها میماند. به عنوان مثال اگر بخواهیم به یکی از موارد نشان دهنده عدم همیاری و همکاری با رسانه اشاره کنیم میتوان به عدم پاسخگویی وزارت محترم راه و شهرسازی ـ علیرغم ادعای شفاف سازی ـ به نشریات تخصصی صنعت ساختمان اشاره کرد. هرچند وزیر محترم راه و شهرسازی چند وقت پیش با دعوت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامیبه نمایشگاه غیر مرتبط با حوزه فرهنگ و ارشاد از ادعای اعتقاد به شفاف سازی در حوزه های کاری خود پرده برداری نمودند اما به اذعان روابط عمومیاین وزارتخانه علیرغم درخواست های مکرر نشریات اقتصادی و ساختمانی مجموعه مسئولان وزارتخانه از پاسخگویی مستقیم به اصحاب رسانه در راستای تحقق ادعای شفاف سازی خود امتناع کرده و در طول سال شاید فرصت مستقیم پرسش و پاسخ به تعداد انگشتان دست هم به رسانه ها نداده باشند! با تأسف باید گفت مجموعه فوق الذکر و به تبع آن سایر مجموعه های متولی و مسئولان متصدی مناصب پرطمطراق این روند ناقص در اطلاع رسانی را ادامه میدهند که نتیجه آن جزافزایش روزافزون نابسامانیها در این صنعت چه از لحاظ کمیو چه از نظر کیفی نیست.دستگاه های متولی صنعت ساختمان و در رأس آنها وزارت راه و شهرسازی با ایجاد یک سایت و خبرسازیهای خودخواسته و یک طرفه که بیشتر از جنس تبلیغ خویش و بزرگنمایی عملکردهای خود است عملاً راه هرگونه پرسشگری و پاسخگویی را به رسانه ها، مخصوصاً رسانه های تخصصی بسته اند! نگارنده شخصاً در مواجهه مستقیم با وزیر و طرح ایجاد فضای گفت وگو و درخواست پاسخ به سؤالات اساسی صنعت ساختمان از شخص ایشان با استقبال باورناپذیر! مواجه شده است چنانکه گویی وزیر محترم برای تدارک این فرصت مشتاق تر از رسانه هستند اما در عمل و در پیگیریها از لایه های پس از وزیر و در هماهنگی برای اختصاص چنین فرصتی با جمله «با شما هماهنگ میکنیم» از زبان دفتر ایشان یا روابط عمومیوزارتخانه مواجه میشویم. با این توصیف فقط جای شکر باقی است که وضعیت ساختمان بدتر نمیشود و تا تلاش برای ارتقای آن و دستیابی به استانداردهای جهانی و در رده آنها قرار گرفتن فاصله زیادی باقی میماند!با تمام این وجود و با همه بیمهریهایی که به اصحاب رسانه میشود نباید رفتارهای منفعت طلبانه گروهی که نمیخواهند به راحتی مو لای درزشان برود موجبات انفعال یا سرخوردگی اصحاب رسانه را فراهم آورد. چراکه افق دید اهل فرهنگ و رسالت مندان عرصه فرهنگ سازی باید بسیار فراتر از آن باشد که در مواجهه با چنین ناملایماتی میدان را به رقیب البته واژه رقیب شاید چندان مناسب نباشد و به جای آن بهتر است از عنوان انحصارطلبان استفاده کرد،واگذار نمایند.دغدغه ملی ایجاب میکند با نگاه ملی به سرمایه های ملی که صنعت ساختمان نیز یکی از آنهاست، سربازان عرصه رسانه نگاه واقع بینانه و خودانتقادی به موضوع سهم و نقش خود در برآوردن انتظارات متقاضیان واقعی این بازار داشته باشند و عملکرد خویش را در فرصت نمایشگاه مطبوعاتی که ایجاد شده است، ارزیابی کنند و از مراجعین به غرفه ها جویای آن شوند تا با تجدیدنظر در رفتارهای گذشته از این منظر که خروجی کمیو کیفی مطالبات و پرسشگری آنها وضعیت موجود صنعت ساختمان است، نمایشگاه مطبوعات را آغازی دوباره برای مطالبه واقعی دغدغه های ملی و سهم 30درصدی صنعت ساختمان از اقتصاد کشور قرار دهند. از اصحاب رسانه انتظار میرود نه تنها از ارجاع آنها به سایت های یکطرفه سازمان ها و نهادهای پاسخ نگو دلسرد و سرخورده نشوند بلکه چند باره از خود شروع کنند و در میان انبوهی از اخبار و گزارش های ساختگی به دنبال شفاف سازی نه ادعایی(!) که مبتنی بر دغدغه ملی و مطالبه آحاد جامعه باشند.قادر نصیری ترزنق
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :