menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

عناصر طبیعت، سمبل های معماری

همواره عواملی محیطی بسیاری هستند که معمار به عنوان سرچشمه بیان احساسات خود از آن ها استفاده می کند. در این میان طبیعت به مثابه یک عامل مؤثر نقشی مهم دارد. اشکال طبیعت در هر سرزمین و ملتی شاخص ها و ارزش های متفاوت دارد، نور آفتاب، شاکله خورشید، درختان، باد، دریا، جنگل، کویر، کوه و همگی در تمدن ها و فرهنگ های مختلف نمادهایی هستند که بیان فلسفی و به شکل و حجم درآوردن آن برای معمار سرمشق است. طبیعت در آثار پیشینیان آثاری که از هزاره های پیش و عهد باستان به جامانده است ، عموماً بناهایی هستند که کمتر مشخصه ای از معماری مردمی و یا بومی دارند و غالباً بناها ، قصرها و کاخ های حاکمان، پادشاهان و امپراتوران است، بنابراین اولین جنبه دیداری این آثار باعظمت، بزرگی و وسعت بناهای مذکور است، اما نقش طبیعت در این آثار و از دید فرمال، بیشتر نقش و اشکال درختان، حیوانات و است. در بنای بازسازی شده ایشتارگیت بابل که در موزه برلین قرار دارد این نقوش به وضوح و زیبایی، نقش گرایش طبیعت را در آثار معماری بیان می کند. این اشکال به صورت احجام سه بعدی و بعدها در اکثر بناهای به جامانده، به چشم می خورد و ازآنجاکه عوامل طبیعت به نوعی تقدس در باورهای ملی و دینی پیدا می کنند، ظهور آن ها در بناها و غالباً در مکان های ویژه جای می گیرد. از قدیمی ترین نمونه های معماری باستان که به طور شاخص با الهام از طبیعت و با اعتقاد به رب النوع ها و خدایان شکل گرفته، اهرام مصر و مجسمه های همچون ابوالهول است. اهرام سه گانه مصر به طور مشخص و در کنار آن ها اهرام کوچک تر همچون سلسله کوه های مختلفی را بیان می کند که در نظر زیر دستان آن زمان این القاء را برساند که پادشاه عظمتی همچون کوه داشته است. ترکیب انسان حیوان را نیز در مجسمه ابوالهول می توان نشانه ای از باورهای ورای این جهان و از نشانه های فراطبیعت دانست. طبیعت گرایی در معماری ایرانی در معماری ایران، چه در دوران باستان و چه در دوران اسلامی، نمادگرایی و ازجمله نمادگرایی که اشکالی از طبیعت را به همراه داشته است، پیوسته در آثار تاریخی و فرهنگی به چشم خورده و می خورد. در این میان، چشم اندازها، کوه های عظیم پربرف، دره هایی به پهنای یک ایالت، جلگه های وسیع درخشان، مستلزم ایجاد بناهایی متناسب با آن شکوه و عظمت بوده است. در یک چنین مجموعه های گنجینه ای، تمایل به استفاده جسورانه از مقیاس و تناسب اجتناب ناپذیر می نماید. باران زندگی بخش و نیروی سودمند خورشید از آسمان ناشی می شد. نظم خدشه ناپذیر صورت های فلکی حاکی از جهان برنامه داری با حرکت منظم و نقاط ثابت بود که وقت را نشان می داد. خصلت نمادین کوه و نقش قاطعش در پاسداری از محصولات زراعی و حیات، در سراسر تاریخ معماری ایران ادامه یافته، گاه به صورت نمادهای خاص و گاه به شکل های دقیق تر و عموماً با استفاده از آرایش هایی که خواستار رویش است، ظاهر شد. درختان انبوه، کاخ را احاطه می کرد و ازلحاظ معماری به صورت بخشی از آن در نظر گرفته می شد به صورتی که باغ های وسیع، تمام جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرامی گرفت. در این صحنه های پیوند طبیعت و معماری همه نوع درخت کاشته شده بود و می توان یقین داشت که کاشت و خاصیت هر درختی دقیقاً و به صورت هماهنگ سازمان داده می شد. در باغ خواه طبیعی بود، خواه ساخته دست آدمی، انسان با محیط طبیعی خود محشور بود، این باغ ها از روزگار هخامنشیان بانام پردیس تابه حال و با شکل ها و نام های مختلف وجود داشته اند. در اینجا، زمین وحشی و عقیم به کمال مقدر خویش دست می یافت و دیگر دشمن آدمی نبود و نسبت به نیازهای او بی توجه نبود بلکه برعکس آسایش،آرامش و شادی وی را تأمین می ساخت، باغ ایرانی به عنوان مظهر و واسطه ای از طبیعت وحشی و بکر با محیط زیست انسان، نه تنها جای امن و آسایش که درعین حال جایی آرام برای تفکر و اندیشه بود آرمان باغ چنان نیرومند و بادوام بود که سرانجام گذر از آن به شهرسازی ایران و در اصفهان بانام چهارباغ ظاهر گشت. تأثیرات طبیعت در همه هنرهای ایرانی به خوبی مشهود است، درواقع باغبان، معمار، بافنده،نقاش،شاعر و کار خود را بااحساس عارفانه و نیز با تعقل و تخیل انجام می دهند. هنر باغ ایرانی باغ ایرانی مانند معماری، شعر، نقاشی، موسیقی و سایر آثار هنری ایران در چهارچوب سنت و اصول از بدایع و ظرایفی برخوردار است و بر قله وحدت در تنوع و تنوع در وحدت ایستاده است. در باغ ایرانی، مانند معماری ایرانی، هیچ چیز بی مورد و یا فقط برای زیبایی وجود ندارد. آنچه مفید و لازم است، زیبا عرضه می شود و جلوه ای در کمال جمال دارد، در باغ سازی مناطق گرم و خشک، برای مقابله با گرمای طاقت فرسا و گزند شدید آفتاب سوزان، سعی در ایجاد بیشترین سایه است. باغ های فراوان و ماندگار در ایران و در کنار آثار معماری همچون باغ فین کاشان، باغ شاهزاده کرمان، باغ نارنجستان شیراز نگاه معماران گذشته از آمیزش معماری با طبیعت است. نگاهی به آثار معماری سازگار با طبیعت بعضی آثار قدیمی چه در ایران و چه در دیگر کشورهای جهان علاوه بر عملکرد خاص خود، نگاه جست وجوگر و زیبا طلب انسان را از طبیعت دور نگه نداشته است. همیشه پل ها نمایشگر ارتباط و دسترسی بوده و دلیل اصلی شکل گیری آن ها نیاز به گذر از روی آب رودخانه به انگیزه های مختلف نظامی ،اجتماعی شهری بوده است. چیزی که امروز پل های ارتباطی شهری بر روی رودخانه ها تنها انگیزه ساخت آن ها را در قالب طرح های شهری توجیه می کند فقط همین است، اما نگاه معماران هنرمند گذشته در احداث چنین بناهایی نیز به دنبال حداکثر بهره مندی لذت بصری و مرتبط ساختن انسان با طبیعت بوده است، معماری این پل ها نشان از این واقعیت دارد که به انسان بر روی رودخانه فرصت تأملی و درنگی بدهد و بر فراز آنچه به صورت ایستاده و چه به صورت نشسته جایگاهی را سوای مسیر سواره ها قرار دهد تا انسان با طبیعت پیوندی نزدیک تر داشته باشد. بر روی چنین پل هایی آشتی انسان با طبیعت به واسطه معماری اتفاق می افتد که انسان به جهت غلبه او بر طبیعت سیال(رودخانه) احداث کرده است تا پل ها چیزی بیش از وسیله عبور از رودخانه باشند. دو پل مشهور اصفهان بر روی رودخانه زاینده رود به بهره برداری استادانه از روی رودخانه با نسیم خنک و جریان زندگی بخش طبیعت یعنی آب اختصاص یافته است. این پل ها نه تنها برای حرکت و گذر، بلکه برای توقف هم طراحی شده بودند و در آن ها مکانی برای تفرج است و نگاهی و توجهی شوق انگیز به طبیعت که معرف ویژگی انسانی معماری ایرانی است.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 306

فهرست مطالب شماره 306

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×