تأملی بر خانه های ییلاقی
قسمت اول مهندس سعید قلی پور نیاز به خانه و مسکن از دیرباز جزء اولویت های بشر بوده و آدمی به اقتضای شرایط همواره کوشیده است تا مناسب ترین محل را برای سکونت انتخاب و احداث نماید. در این راستا، بر کسی پوشیده نیست که چه تلاش هایی به جهت انتخاب و ساخت خانه های ییلاقی زیبا میان باغ و باغچه در همسایگی دریا و رود و چشمه و کوهساران توسط ما ایرانیان صورت گرفته است. وجود انواع کوشک و کاخ های تابستانی و خانه های بزرگ حیاط دار و ساختمان های کلاه فرنگی و ویلاها خود مؤید این مهم هستند. اما آنچه دغدغه و نگرانی ایرانیان وطن پرست و اهالی فرهنگ و هنر است طرح این سؤال است که چرا این روزها کمتر شاهد طراحی و ساخت از آن دسته خانه ها هستیم؟ بناهایی که هم مناسب ترین جا برای سکونت ساکنانشان بودند و هم شاهکار معماری. درهای کوچکی بودند که تقریباً غیرممکن بود بتوانی آنچه در پشتشان پنهان شده را پیش بینی کنی. این درها ورودی های دالان های باریک و نیمه تاریک هستند که شمارا به یک حیاط بزرگ و وسیع می رسانند، حیاطی که دورتادورش را فضاهای مختلف و متنوعی پرکرده و یک خانه ایرانی را شکل داده است. خانه هایی که مناسب ترین مکان برای سکونت یک خانواده ایرانی بودند و با استفاده از دو کوبه در تفکیک فضای زنانه و مردانه از همان دم در شروع می شد. در گذشته در چله تابستان که این روزها کولرهای آبی هم حریفشان نمی شود، ساکنان این خانه ها ذره ای احساس گرما نمی کردند و یا در زمستان که سرما به مغز استخوان می رسید با کمترین سوخت گرم می شدند. مسئله ای که ما این روزها با در اختیار داشتن انواع و اقسام فنّاوری ها و مصرف سوخت و هدر دادن انرژی به سختی قادر به حل آن هستیم. این خانه ها برای ما ایرانیان حریمی مقدس بودند، محلی برای یکپارچگی خانواده هایمان. آن ها فراتر از ارزش معماری شان حریمی برای آرامش و یکپارچگی خانه و خانواده بودند. در معماری سنتی تمام هم وغم ها معطوف به داخل خانه بود و شاید نمای خانه چندان اهمیتی برایشان نداشت، اما آنچه امروز بیشتر شاهدیم جلوه گری روزافزون نماها و مصالح پوششی کالبد بیرونی بناها بدون در نظر گرفتن فرهنگ و کاربری و عملکرد و اقلیم و ... است. متنوع ترین و پرکاربردترین قسمت خانه اندرونی بود تا ساکنان خانه احساس خستگی و تکرار نکنند. حیاط اندرون هیچ راهی به جز راهروی ورودی نداشت که آن هم پیچ وتاب می خورد تا ساکنان خانه از چشم نامحرم دورنگه داشته شوند؛ همه این ها باعث شده بود تا معماری خانه های سنتی ایران را یک معماری درون گرا بنامند. تصدیق می فرمانید که استفاده کنندگان ویلاها اغلب با نماهای شیشه ای قدی و پنجره های یکپارچه و استخرهای روباز و فضاهایی که کاملاً به هم اشراف دارند همواره دست به گریبان اند و کمتر حریمی برای خود متصور هستند. اتاق های تابستانی معمولاً روی ضلع جنوبی قرار می گرفت تا در طول روزهای تابستان کمتر در معرض آفتاب باشند و اتاق های زمستان نشین روبروی اتاق های تابستانی و دقیقا روی ضلعی می نشستند که در طول روز بیشترین آفتاب به آن ها بتابد. باقی فضاها هم مثل انباری و آشپزخانه و اسطبل در ردیف دوم و پشت اتاق ها جا می گرفتند. از در یک خانه ایرانی که وارد می شدی درست می افتادی به وسط یک فضای سرپوشیده که هشتی نام داشت. بعد از یک زاویه 9 درجه جلویت یک راهرو که گاهی اوقات می توانست شیب کمی داشته باشد، قرار می گرفت. به انتهای راهرو که می رسیدی اگر غریبه بودی به بیرون راهنمایی می شدی و اگر آشنا و محرم ساکنان خانه بودی می توانستی مستقیم پا به اندرونی بگذاری. ادامه دارد...
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :