در جا در گردونه توسعه نیافتگی
اگر نخواهیم شاعرمحترم شعر... هنر نزد ایرانیان است و بس ... را زیر سئوال ببریم که چرا و یا چه دیده بوده اینچنین بس! را با غلظت در وصف هنرمندی ما به کار برده است ؟ می توان گفت شاید احتمال می داده که روزی در کویر برنامه ریزی نخبه ها از هر سو جوانه خواهند زد و استعدادها شکوفا خواهند شد؛ اما چه حاصل که قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری. نخبگان ما نه یکان یکان که اینک دسته دسته راهی ینگه دنیا می شوند و نه تنها آن سرزمین بلکه دیگر جاها نیز که تا 20 سال پیش ایرانیان برای آنجا ارجی قائل نبودند اما حالا جلوی سفارت خانه هایشان چه صف هایی که نمی کشند ! بااین حال قشر متوسط درس خوانده و مخصوصاً نخبه که موتور توسعه کشور محسوب می شود این رنج را به جان می خرند تا درهای باغ سبز بر روی شان باز شود و به سرزمین غریبه های آشنا بروند. پای درد دل آنها که می نشینی هر یک گلایه ای دارند، گفته هایی که با ادعای جایگاه علمی ایران همخوانی ندارد. نبود امکانات، قدر نگذاشتن به کوشش ها، بی حاصلی فعالیت ها، ساختار معیوب نظام آموزشی، افول جایگاه پژوهش، ناملایمت های مسئولان آموزشی، نبود ارتباط مستمر و دوری از مراکز اصلی علمی؛بهانه ها هرچه باشد دولت در جذب این مغزهای گریزان هیچ کوششی به خرج نداده است. اینک که درهای جهان به روی ایران بازشده و امیدهایی برای حضور مؤثرتر در اقتصاد ایران به چشم می خورد شاهد هستیم نه تنها از صف روبه روی سفارتخانه ها کاسته نشده بلکه پدیده فرار مغزها شدت گرفته است. شاید چیزی مهم تر از ایجاد بسترهای علمی، ایجاد بسترهای اجتماعی برای زیست قشر متوسط تحصیل کرده است. در نظرگیری شرایط و ملزومات زیست قشر متوسط و نیاز این قشر به رابطه با جهان ملاحظاتی را پیش پای سیاست گذاران می گذارد که سهل گیری بیشتر را تجویز بلکه اجبار می کند. احترام به زیست روزمره قشر متوسط بسیاری از آنها را نسبت به آینده امیدوارتر خواهد کرد. بسیاری از نخبگان کشور در سال های دور همچون پروفسور حسابی و پروفسور شهبازی در شرایطی به کشور بازگشتند که زیرساخت های کشور شرایط زیر صفر را داشت بنابراین دلیلی ندارد که نخبگان اکنون با شرایطی که به مراتب بهتر است موقعیت برتر خود در داخل را ترجیح ندهند. مسئله دوم بعد از احترام به زیست قشر متوسط برنامه ریزی راهبردی و درازمدت است. توسعه نیازمند برنامه ریزی بلندمدت 20 ساله و 50 ساله ای است که خارج از شعارهای معمول به آینده پژوهی علمی بپردازد. امری که تلاطمات اجتماعی و سیاسی منطقه جغرافیایی ما آن را بسیار مشکل کرده اما وجود آن ضروری است. متأسفانه برنامه ریزی ها و طرح ها در کشور بیشتر کوتاه مدت و برای برطرف کردن شرایط اضطراری موقت بوده است. نمونه برنامه ریزی دانشگاهی مورد خوبی برای نشان دادن برنامه ریزی کوتاه مدت است و وضعیت کشاورزی و صنعت کشور نیز نمونه ای دیگر از آن. واقعیت این است ؛ تا زمانی که آینده پژوهی در کشور جدی گرفته نشود و طرح آمایش سرزمین به اجرا درنیاید در گردونه توسعه نیافتگی درجا خواهیم زد. حال هرچقدر که می خواهیم در مورد پیشرفت ها آمار و ارقام متفاوت بدهیم.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :