مخاطب پیام های ساختمانی مترو کیست؟
یکی از اتفاقات خوب این روزهای مترو، درج بنرهایی در نکوهش ساخت وساز بی قاعده است که الحق والانصاف این ساخت وسازها چهره درهم و شلخته شهر را کریه تر کرده اند. در این بنرها خطاب به شهروندان درج شده است که: معماری هر بنایی جزیی از هویت شهرمان محسوب می شود/ با ساخت وسازهایی بی قاعده هویت شهرمان را نابود نکنیم . چه دغدغه نکویی است که دست اندرکاران با شهروندان در میان گذاشته اند. پس جایگاه قانون کجاست؟ ! اما در این میان فقط چند سؤال به وجود می آید. چه کسانی هویت شهر را نابود می کنند و چه کسانی ساخت وسازهای بی قاعده انجام می دهند؟ آیا کسانی که با ساخت وساز بی رویه هویت شهر و چند چیز خوب دیگر را هم تخریب می کنند در بین مسافران مترو هستند که احیاناً با خواندن این جملات نادم شده و به راه راست هدایت گردند؟ و اصلاً چرا بی قاعده، مگر قانون نیست که حدود و ثغور را مشخص کند؛ یا اینکه در برخی کمیسیون ها این قواعد بر هم می ریزد و هویت شهر نابود می شود؟ حرف و فقط حرف! همین چند روز پیش بود که وزیر راه و شهرسازی در پانزدهمین همایش سیاست های توسعه مسکن در قامت یک کارشناس مسائل شهری و نه یک مسئول عالی رتبه گفت: ایران جزء معدود کشورهایی است که دچار بی عدالتی شهری شده است و یک شمال شهر گران قیمت و یک جنوب شهر بسیار نازل از نظر کیفیت زندگی داریم. عدالت چیست؟ ! اما عدالت شهری چست؟ اصلاً عدالت چیست؟ در پیام مربوط به از دست رفتن هویت شهر به واسطه ساخت وساز بی قاعده هم یک جانمایی غلط صورت گرفته است، کسانی که مسافر مترو هستند اغلب از طبقه کارگرند. از کارگر ساختمانی تا کارمند شرکت خصوصی مشتریان این واگن های دم کرده در ساعات شلوغی شهر هستند. این قشر اغلب مستأجرند و معذور و یا در بهترین حالت خانه شان را قسطی از بسازوبفروش خریده اند و به نظر نمی رسد که جامعه هدف این پیام در مترو حضور داشته باشد. نابودگر معماری در مترو چه می کند؟ ! مثلاً آیا ممکن است که تخریب کننده سرای دلگشا هر روز با مترو به محل کار خود برود؟ یا مالک کاخ ثابت پاسال در دروازه دولت خط عوض کند؟ البته شاید باید خوش بین بود. شاید فلان کارگر خسته گچ کار این پیام را بخواند و به اوستا و سرکارگر منتقل کند، اوستا به مهندس بگوید و مهندس، مالک را در جریان قرار دهد که حاج آقا ساخت وساز بی قاعده هویت شهر را نابود می کند و بسازوبفروش قصه ما هم متحول شود و با تکرار این سناریو در مقیاس کلان، هویت تهران حفظ شود. یاد بالکن به خیر بسیاری از ساختمان های شهر تهران در سال های نه چندان دور بالکن داشتند. بالکن هایی زیبا که می شد روی آن گلدان قرار داد، رخت پهن کرد و احیاناً هندوانه خورد. چه شد که این نماد هویتی ساختمان های این شهر از بین رفت؟ دلیل حذف آن ساده است برای برج سازان دیگر بالکن صرف نداشت چون یک فضای نیمه باز بود که نمی توانستند مترمربع پول بگیرند برای همین حذف شد یا به یک فضای خیلی کوچک و زشت بلااستفاده بدل شد. کلام آخر دعوت مسافران مترو به حفظ هویت ساختمان به معنی شناختن مخاطب است؟حتی نصب بیلبورد در مثلاً بزرگراه صدر و دعوت برج سازان به ساخت وساز در چارچوب معماری ایرانی تا زمانی که منطق سوداگری بر همه چیز ما حاکم است ،کار بیهوده ای نیست؟ آری شاید لازم باشد بیش از مردم، مسئولان محترم این پیام های اخلاقی را بر در و دیوار اتاق خودشان نصب کنند تا در تصمیم گیری برای شهر دقت بیشتری به عمل آورند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :