فرار تاریخی از زندان قصر
خیابان پلیس نرسیده به خروجی اتوبان صیاد شیرازی پارک موزه ای است که امروز به جایگاهی برای گذران اوقات فراغت و ورزش سالمندان و بازی کودکان تبدیل شده است اما دیرزمانی یکی از مخوف ترین زندان های کشور بود که در کنار زندان عمومی، زندانیان سیاسی نیز نگهداری می شدند. سابقه نخستین زندان متمرکز تهران به زمان رضاشاه بازمی گردد. سرتیپ درگاهی، رئیس نظمیه تهران این محل مناسب برای خیل زندانیان آن عصر تشخیص داد و تنها دو روز بعد از افتتاح آن خود به نخستین زندانی آن تبدیل شد. نیکلا مارکوف، معمار روس مأمور بررسی و انتخاب مکان مناسب برای احداث نخستین زندان به شیوه متمرکز شد. به جز درگاهی اشخاص مشهوری مانند تیمورتاش، قوام السلطنه، صولت الدوله، ملک الشعرای بهار، تقی ارانی، فرخی یزدی و گروه پنجاه و سه نفر از مؤسسان حزب توده در این محل زندانی بودند.
فرارهای بزرگ
ساختمان قدیمی زندان قصر شاهد فرارهای تاریخی و بزرگی نیز بوده است که یکی از بزرگ ترین آنها فرار بنیان گذاران و سران حزب توده ایران در 24 آذر سال 1329 است. از جمله آنان می توان به مرتضی یزدی، نورالدین کیانوری، جودت، نوشین و قاسمی اشاره کرد که قرار بود پرونده آنها جهت تحقیق به دادسرای تهران فرستاده شود. 18 روز پس از صدور این حکم درحالی که هنوز تصمیمی درباره ارسال پرونده به دادسرای تهران گرفته نشده بود و بعید بود که با آن موافقت شود، با تهیه نقشه قبلی، یک نفر با لباس افسری ارتش و خودروی نظامی به زندان قصر مراجعه و خود را نماینده دستگاه قضایی ارتش معرفی و زندانیان را تحویل گرفت. دو افسر نگهبان زندان هم که از پیش در جریان ماجرا بودند به بهانه بدرقه زندانیان با همین خودرو فرار کردند.
توماس ادوارد لورنس معروف به لورنس عربستان، باستان شناس، افسر نظامی، دیپلمات و نویسنده بریتانیایی زندانی دیگر زندان قصر بوده است که از آنجا فرار می کند. او به جرم تحرکاتی در کردستان به وسیله افسر رئیس رکن دو در ارومیه دستگیر می شود و او را تحت الحفظ بـه زندان تازه تأسیس قصر فرستادند و به عنوان یک معلم و کشیش ساده انـگلیسی زنـدانی کـردند. لورنس سرانجام در یـکی از روزهـای اسفند 1309 با اجرای یک صحنه سازی توسط مأموران مستوفی الممالک، نخست وزیر رضاخان و ایجاد یک شورش در زندان، با مساعدت های سرتیپ زاهدی مخفیانه از تهران فراری داده می شود.
معماری زندان مارکوف
برخی از معروف ترین ضرب المثل ها و اصطلاحات زبان فارسی در این زندان به وجود آمده است. اصطلاحاتی همچون «زیرهشت بردن» به معنای آزار و شکنجه دیدن؛ محلی بوده است زیر هشتی زندان قدیم قصر که در آنجا شکنجه ها صورت می گرفته و همچنین «آب خنک خوردن» اصطلاح دیگری است که در این زندان صورت رایج شده و اشاره به آب قنات مبارک آباد یا مخلص آباد دارد که به فضای زیرهشتی می ریخت و زندانی ها هنگام حضور در این محل از آب خنک آن می نوشیدند.
عمارت قدیمی که امروز به ساختمان مارکوف معروف است یکی از جلوه معماری ایرانی است که از باغ ایرانی و تنوع گیاهی برخوردار است. درست برعکس ساختمان زندانیان عقیدتی و سیاسی که از هرگونه زیبایی شناسی و ظرافت های معمارانه خالی است و تنها به برجی مستحکم می ماند برای نگهداری و ممانعت از فرار زندانیانی که پیش از آن بارها از زندان قدیم گریخته بودند. طرح مارکوف برای زندان قصر، براساس الگوهای اروپایی تنظیم شده بود تا نخستین زندان منطبق بر استانداردهای بین المللی در کشور ساخته شود؛ زندانی سالم و نورگیر با هوای کافی که حقوق زندانی در آن رعایت شود و از معیارهای عنوان شده در کنگره اصلاح زندان های لندن تخطی نکرده باشد.
درست است که نقشه زندان قصر با پیروی از الگوهای استاندارد و اروپایی تهیه شد، اما آن طور که ویکتور دانیل می گوید، مارکوف از عناصر معماری ایرانی هم در ساخت زندان استفاده کرد و سبک «آرت دکو» را در آن اجرا کرد. طبق نگرش این سبک هنری، بسیاری از عناصر معماری با معماری سنتی ایرانی تطبیق داده می شوند، اما در عین حال خلوص معماری ایرانی را هم نمی توان در آنها پیدا کرد.
زندان اصلی یا زندان مارکوف یک بنای لوزی شکل است که در زمان پهلوی دوم، دو بازو به آن اضافه شده است. این الگو باعث شده که با ساخت تنها چهار برج نگهبانی، تمامی بخش های مختلف زیرنظر نگهبانان قرار بگیرد. این زندان در فضایی بالغ بر 8800 مترمربع بنا شده و به نوعی نخستین بنا در ایران به حساب می آید که از ابتدا به عنوان یک ندامتگاه طراحی و ساخته شده است و نکته مهم این است که یک زندان کاملاً اجتماعی به حساب می آید. در حقیقت از آن سردابه ها و زندان های مخوفی که مثلاً در تاریخ اروپا از آنها بسیار گفته شده است یا حتی در زندان سیاسی می بینیم، در اینجا خبری نیست؛ به جز سلول های انفرادی آن هم در مواردی خاص. اگر نه همه سلول ها پنجره های بزرگ نورگیر دارند. در این زندان زورخانه، درمانگاه، حمام، مسجد و کارگاه های تولید محصولات و صنایع دستی وجود داشته که متأسفانه بسیاری از آنها تخریب شده است.
تمام راهروهای زندان به یک هشتی ختم می شد که یکی از جالب ترین نمونه های آن زیر سردر اصلی واقع شده است و گرچه برخی معتقدند محلی برای شکنجه بوده، برخی دیگر با توجه به سکوها و حوضچه ای که در آن وجود دارد آن را مکانی برای استراحت افسران دانسته اند.
برخی از هشتی ها از همه طرف به حیاط راه داشته اند و امکان دسترسی به همه بخش های ساختمان را به راحتی امکان پذیر می کردند. ضمن اینکه هر راهرو که در دو طرف آن سلول ها وجود دارد، به یک هشتی ختم می شود. این موضوع حفاظت و حراست را آسان می کند چراکه نگهبان در یک رفت وبرگشت به همه سلول ها اشراف داشته و با حضور دو نفر در ابتدا و انتهای راهرو، امکان هیچ گونه رفت وآمدی برای زندانیان میسر نبوده است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :