menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

نقدی بر معماری معاصر

نگاهی به معماری چند سال اخیر در ایران گویای این مطلب است که ایران جزو کشور هایی است که نتوانسته پیوند خوبی بین مدرنیته و سنت برقرار کند و بسیاری از کارشناسان این حوزه معتقدند؛ این تلفیق، چندین سال دیگر هم تحقق پیدا نخواهد کرد. برخی کارشناسان معتقدند معماری ایران با یک برنامه ریزی مناسب می تواند با حفظ هویت خود اسم و رسمی در بین کشور ها باز کند. معماری معلول اقتصاد است همه می دانیم معماری وابسته ترین هنرها به عامل اقتصاد و سرمایه است. به عبارت دیگر معماری، معلول بسیاری از عوامل نظیر عوامل فرهنگی، مذهبی، قومی، اقلیمی و غیره می باشد، اما بیش از همه چیز معلول اقتصاد است. اگر اقتصاد کشوری نابسامان باشد، معماری آن کشور نیز نابسامان خواهد شد و اگر اقتصاد کشوری به سامان شود، معماری آن نیز بهبود می یابد. حال اگر بخواهیم این بحث را به ایران کنونی تعمیم دهیم، با دنبال کردن اوضاع اقتصادی ایران طی سال های متمادی به راحتی می توانیم به اوضاع معماری نیز پی ببریم. اگر اقتصاد ایران رو به افول بوده باشد معماری آن نیز رو به افول بوده و اگر اقتصاد ایران رو به رشد بوده باشد، معماری آن نیز چنین است. لازم به تأکید موکد است که در این مورد یک شخص نمی تواند نظر قطعی صادر کند. آنچه مردم کوچه و بازار پیرامون تغییرات اوضاع اقتصادی طی سال های متمادی ابراز می دارند جواب مسئله است و در این رابطه هیچ آمار و ارقامی صحیح تر از حس درونی جامعه و روح جمعی کشور دراین باره نیست. اینکه رسانه ها در انتقال این حس درونی جوامع صادقانه عمل می کنند یا نه بحث دیگری است. یک مسئله مهم دیگر آن است که سرمایه ساخت ابنیه شاخص و بزرگ از کجا تأمین می شود. بدون شک درصد قابل توجهی از سرمایه داران ایرانی حکومتی هستند و دسته دیگری از آنها مستقل. از طرف دیگر می دانیم هر آنکه سرمایه در دست اوست، تصمیم گیرنده نهایی در باره فرم و شکل و ظاهر و در مجموع معماری بناست و معمار در واقع ابزاری جهت تجسم بخشیدن به رویاهای صاحب سرمایه است. باز باید به دنبال این باشیم که آیا سرمایه داران ایران از اقشار روشنفکر هستند یا نه؟ یعنی اعمال نظر آنها بر یک اثر معماری تأثیر مثبت بر اثر می گذارد یا منفی؟ باز اگر بخواهیم به جواب صحیح برسیم بک نظر از جانب یک فرد جواب مسئله نیست و جواب در اجماع نظر معماران اهل فن نهفته است که شدیدا از اعمال سلیقه صاحبان سرمایه بر آثارشان گله مند هستند. برای صاحب سرمایه تنها و تنها چیزی که مهم است، کسب سود بیشتر است، حتی اگر به زیان تمام ساکنین آتی بنا یا تمام افرادی که با بنا در ارتباط هستند، باشد. برای یک صاحب سرمایه ضخامت یا جنس دیوار از نظر عایق حرارتی بودن مهم نیست، تنها چیزی که برای او اهمیت دارد آن است که در هر طبقه چند سانتی متر به زیربنای قابل فروش یا اجاره افزوده شود. برای او وجود فضای سبز داخل یک برج شرکتی اهمیتی ندارد، فقط مسئله این است که بتواند تعداد بیشتری میز و صندلی و کارمند را در آن به زور جا دهد تا خرجش کمتر شود. حتی برای او وجود پنجره های دلگشا مهم نیست و پیش ساخته سازی معنایی ندارد وقتی می تواند کارگر افغانی را با حقوق اندک به کار گیرد. بحث دیگر در مورد ابنیه گمنام و غیر شاخص است که بدون شک هم اکنون نیز نمونه های بسیار موفقی یافت می شود که با خون دل معماران گمنام بنا شده و می شود و در این زمینه حداقل کاری که رسانه ها می توانند انجام دهند؛ استقبال گرم از آنها و معرفی آثار این معماران گمنام است. شک نداشته باشید که نمی توانید آثار بزرگ (از نظر ابعاد و اندازه) و پر خرج، با معماری غنی پیدا کنید، زیرا همانطور که گفته شد هرچه قدر اندازه و خرج یک بنا افزایش یابد میزان اعمال نظر صاحب سرمایه بر آن نیز افزایش می یابد. تعامل نظام مهندسی با معماران گسترش یابد به نظر می رسد اوضاع ساخت و ساز و معماری در سال های اخیر بسیار تحت تاثیر اوضاع اقتصادی بوده باشد. علی رغم افزایش بی رویه و البته کاذب قیمت مسکن، عدم قابلیت پیش بینی شرایط اقتصادی آتی و نوسانات توازن پول ملی و ارز خارجی، تاثیر طبیعی خود بر سوق یافتن سرمایه گذاری از بخش ساختمان به بخش های زودبازده تر را سبب می شود. از طرفی برای داشتن پروژه هایی با استاندارد های جهانی طبعا آموزش اصولی چه در سطح آکادمیک و چه در سطح فرهنگ عمومی، بنیادین ترین نیاز برای دستیابی به استانداردهای قابل قبول است ؛ این وجه بنیادین همچنین به دنبال خود دستیابی به دیگر ملزومات نظیر برخورداری از صنعت پیشرو، مدیریت کاردان، فرهنگ نگهداری، و... را تسهیل می سازد. در این بین سازمان نظام مهندسی از جمله ارکان اثرگذار منظومه قانونی ساخت و ساز در کشور است و در توان و قدرت تعیین کننده این سازمان در تعریف، تفهیم، و تثبیت جایگاه اصولی و نقش تعیین کننده معماران در طرح ریزی، اجرا، و نظارت پروژه های ساختمانی شکی نیست . بنابراین امیدواریم این ارتباط گسترده تر شود . رشد معماری کشور مستلزم راهیابی معماری به حوزه فرهنگ عمومی و شناخت و پذیرش اهمیت و سهم معماری در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان است و این موضوع از طریق اهتمام بیشتر نشریات و رسانه های عمومی به معماری و بها دادن به نهادهای تخصصی داوطلب برای ترویج مفهوم طراحی و معماری در کشور میسر می گردد. ایجاد ارتباط مناسب بین معماری امروز و معماری یک مسئله فرهنگی در حوزه تخصصی معماری است که باید از طریق خلق و ساخت بناهای خلاقانه و الهام بخش، آموزش آکادمیک اصولی، طرح بحث های نظری در محافل حرفه ای، ایجاد دیالوگ در مطبوعات تخصصی، و تحریک افکار اجتماع برای اندیشیدن به این مسئله به نتیجه برسد. در پایان با اشاره به دغدغه برخی مبنی بر داشتن معماری ایرانی-اسلامی باید گفت زمانی می توان رغبت مردم را به این نوع معماری بیشتر کرد که معماران بتوانند با حفظ اصول اساسی این نوع معماری، در فضای حال و با پیاده سازی تکنولوژی های روز و سبک های اجباری زندگی شهری عصر حاضر در بدنه اثر معماری خود، طراحی خاص و منحصر به فردی ارائه نمایند که ضمن تأمین نیازهای روز بهره بردار، در حداکثر امکان، روح ایرانی اسلامی وی را نیز ارضاء نمایند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 234

فهرست مطالب شماره 234

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×