معماری مقاومت
معماری شاخه ای از هنر است که همچون شاخه های دیگر متأثر از شرایط اجتماع است و بر اساس همان شرایط تغییر کرده و شکل جدید به خود می گیرد. معماری و ساختمان سازی در مناطق شهری و در شرایط عادی تعریف معین و دقیقی دارد و اصولی هستند که به طور مدون آن را تعریف می کنند و طبیعتا تمام ساختمان ها در مناطق شهری بر اساس همان اصول طراحی و ساخته می شوند اما ساختمان سازی در مناطق جنگی تعریف دیگری دارد و به حد سرپناه سازی می رسد. در این مناطق معماری دیگر یک هنر صرف نیست بلکه موضوع، ایجاد سرپناه برای مردمی جنگ زده است که پس از تحمل دردها و آلام زیاد باید در یک خانه آرام بگیرند اما نکته این است که باید سرپناهی مقاوم ساخته شود. سرپناهی که افراد را در شرایط جنگ تا حد امکان مصون نگاه دارد و برای بار چندم آنها را بی خانمان نسازد. سرپناه جنگی ساخت سرپناه ایمن و مقاوم در مناطق ناآرام و جنگی را می توان معماری مقاومت نامید. معماری که ویژگی های مختص به خود را دارد و مهم ترین شاخصه های آن سریع بودن، مقاوم بودن و سهل الوصول بودن مصالح است. در مناطقی که جنگ جریان دارد هر روز ممکن است مناطق بمباران شوند پس ساختمان ها باید به طوری مقاوم ساخته شوند که افراد در آن ایمن باشند. حتی ممکن است به دلایل مختلف آتش سوزی صورت بگیرد که این امر هم ساختمان هایی با ویژگی های خاص می طلبد. از سوی دیگر، ازآنجایی که افراد به طور مداوم بی خانمان می شوند و نیاز به سرپناهی دوباره دارند، باید خانه ها سریع برپا شوند و بتوانند افراد جنگ زده را در مأمنی که خانه نامیده می شود، گرد هم جمع کنند. وانگهی این افراد جنگ زده هستند و از نظر روحی و روانی در شرایط مساعدی قرار ندارند و زندگی خود و احتمالا برخی از عزیزان خود را از دست داده اند؛ بنابراین معماری و طراحی داخلی این اماکن باید به شکلی باشد که سبب ایجاد آرامش شود. و اما در مرحله سوم، معماری مقاومت باید طوری باشد که بتوان ساختمان ها را با مصالحی که در منطقه وجود دارد و به راحتی قابل دسترس است، ساخت. زیرا در موارد متعددی این اتفاق رخ می دهد که آن منطقه جنگی در موقعیت تحریم قرار دارد و نمی توان مصالح لازم برای ساختمان سازی را از نقاط دیگر به آن منطقه وارد کرد. پس لازم است طراح و معماری که در منطقه جنگی فعالیت می کند، ترجیحا با مصالحی کار کند که در همان منطقه قابل دسترسی باشد. برای مثال شاهد بودیم که رژیم غاصب صهیونیستی مدت ها ورود آهن و بسیاری مصالح ساختمانی را به منطقه مسلمان نشین فلسطین ممنوع کرد. در این زمان نیاز بود که در فلسطین خانه هایی بنا شود که به این مصالح پایبند نباشد. خوشبختانه در این منطقه هم معماران بومی و هم معمارانی که از ایران به آنجا اعزام شدند، توانستند طرح هایی را ارائه دهند که نه تنها با مصالح بومی ساخته شود بلکه میراث معماری سنتی فلسطین نیز در آن احیا گردد. نشانه های معماری مقاومت این نکته در دوران جنگ تحمیلی در ایران نیز مشاهده شد. مهندسان معمار که به طور داوطلب در جبهه های جنگ حاضر می شدند، سنگرها، پل ها و ساختمان ها را به طور کاملا فوری و با در دسترس ترین مصالح می ساختند. چنانچه طرح های فوری و کارآمد این معماران وجود نداشت، بسیاری از عملیات پیش نمی رفت. از دیگر ویژگی های معمار منطقه جنگی این است که این معمار باید مهارت خاصی در مرمت و احتمالا شبیه سازی آثار و میراث فرهنگی منطقه داشته باشد. در جنگ ها عموما آثار مهم فرهنگی هم دچار آسیب می شوند یا کاملا از بین می روند؛ بنابراین لازم است که در اولین فرصت این سازه ها مرمت یا از ابتدا از روی طرح ها و تصویرهای باقی مانده ساخته شوند. البته آنچه نمی توان آن را انکار کرد این است که معماری در مناطق جنگی همواره نشانه هایی دارد که می توان آن را شناخت. می توان فهمید که این ساختمان ها در زمان جنگ و در مناطق جنگی ساخته شده اند. اگر این نظریه گوته را بپذیریم که گفته معماری موسیقی منجمد است، معماری جنگ هم شبیه موسیقی جنگ است حس عجیبی دارد. حسی دوگانه از شادی فتح و پیروزی و حسی حزن انگیز برای از دست دادن خیلی چیزها و از همه مهم تر عزیزان.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :