شهر چیست؟ شهروند کدام است؟
سعید فلاح فر تعریف شهر به وسعت و فراوانی جمعیت محدود نمی شود و شهروندی و شهرنشینی تنها یک پدیده و تعلق جغرافیایی و آماری نیست. بسیاری از ساکنین شهرهای بزرگ در واقع اصلا متعلق به زندگی شهری محسوب نمی شوند. شیوه های معاشرت عمومی شهری، تجارت، تولیدات صنعتی، تولیدات فرهنگی و... تنها در بستر شهری معنا پیدا می کنند. کسانی که روابط اجتماعی آنها از جمع های کوچک دوستانه و فامیلی فراتر نمی رود، از ادبیات شهری بی اطلاع هستند، در فضاهای عمومی و وسایل حمل ونقل عمومی حضور ندارند، بدون تعلقات مشترک تاریخی و هویتی، بدون آرزوهای شهری نسبت به اوضاع محیطی و اجتماعی بی تفاوتند و از فعالیت های شهری و گروهی بی خبرند و کسانی که توانایی مواجه با شرایط و افراد جدید و ناشناس را ندارند، از شهر بی بهره اند و در قبال آن احساس تعهد نمی کنند، نمی توانند خودشان را شهری و شهروند معرفی کنند. ارکان مدنیت تمدن از دو رکن شهروندی (نرم افزاری) و عناصر و اندام های شهری (سخت افزاری) پدیدار می شود. امروزه باید از رکن سومی هم یاد کرد که عبارت است از: قدرت، دانش و اراده مدیریت شهری. امروزه تمایل کنترل ناپذیر شهروندان برای نفی تعلقات طبقات خانوادگی و تبار یا جستجو برای ورود به جایگاهی که به نظر مطلوبیت مدنی بیشتری دارد، این روابط طبیعی و پایدار را از هم گسسته و به آشفتگی محلات دامن زده است. هر جا هم که مدیریت ساخت ارگانیک وجه اشتراکی را پیش گرفته، اغلب با جابجایی ساکنین،با سرعتی باورنکردنی، به نظمی از هم پاشیده و ناموزون بدل شده است. تهران پر است از مجتمع های مسکونی که واحدهای چند صد متری لوکس در کنار یا مجاورت واحدها و مجموعه های کوچک چند ده متری طراحی شده اند و حداقل نمی توان انتظار داشت اعضا و ساکنین دو واحد همجوار متعلق به یک طبقه اقتصادی باشد. به اضافه اینکه نمی توان تناسب بین طبقات اقتصادی و تفاوت های فرهنگی را هم نادیده انگاشت. اغتشاش در مفهوم شهرنشینی در شهرهای کلان کشور، به خصوص در شهر تهران، محلات جای خود را به تقسیمات منطقه ای و نواحی قراردادی و اداری شهر داده اند که چندان حاوی عناصر هویتی و تعلقات اجتماعی نیست. این مناطق عمدتا، به دور از شاخصه های پیوند محلی، تنها بر اساس شاخصه های فقر و ثروت و ارزش ریالی املاک از یکدیگر متمایز می شوند. شاخصه ای که حتی بین مشابهات هم اشتراک چندانی ایجاد نمی کند. هیچ وقت نمی توان انتظار داشت بازارهای متمرکز و بورس، حتی در بخش تجاری جای مراکز محلی را پر کنند و یا فعالیتی محلی، به راسته تخصصی واگذار شود. نمایشگاه های بزرگ و دائمی کتاب، کتاب فروشی های محلی را از رونق انداخته اند. هایپرمارکت ها، در هیئتی غول آسا، درحالی که نه عملکرد محلی دارند و نه در معنی کامل کلمه عملکرد شهری، مفاهیم محلی و شهری را مغشوش کرده اند. بی تردید تهران یکی از رکورددارهای تعطیلی سینماهاست.کافی است سری به بخش جنوبی خیابان ولیعصر(عج)، میدان امام حسین(ع)، خیابان پیروزی، خیابان جمهوری، میدان بروجردی، لاله زار و... بزنید تا با درهای بسته، غمناک و تابلوهای خالی سینماهای قدیمی روبه رو شوید. شهر امروزی به تدریج هویت و تعلق خاطر شهروندی را هم در روابط اجتماعی و انسانی و هم در تجسم ساختمانی شهری ازدست داده و به توده ای انباشته و نامفهوم بدل شده است. شهر بدون هویت محلی و بدون هویت در پیوستگی اجزا، بی هویت است. خوابگاه آدم هایی است که به اجبار در کوچه ها و خیابان هایش رفت وآمد می کنند، بی اینکه باشند. آدم هایی که بدون تعلق عاطفی و بدون دلبستگی ها و تعهدات شهری، کم کم ارزش های اجتماعی را بیش ازپیش فراموش می کنند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :