گریه گردشگران ایتالیا برای اصفهان
یک گروه از ایتالیایی زمانی که در فلورانس ایتالیا بودم به ایران سفرکرده بودند که افراد مهمی بودند. گفتند ما 2 روز به اصفهان رفتیم و زمانی که می خواستیم از اصفهان برگردیم گریه کردیم. یکی از گردشگران مدیر جنبش کارگری ایتالیا بود و شدیداً گریه کرده بود!من به این مسئله فکر کردم که دلیل گریه کردن آنها چه بود؟ به این نتیجه رسیدم ایتالیایی ها قصه های هزار و یکشب ما را بیشتر و بهتر می شناسند.فیلم های بسیاری دراین باره ساخته اند. چون آن دو گنبد قشنگ میدان باشکوه نقش جهان و آن حال و هوا و بازار اصفهان و سروصدای مسگرها و انعکاس صوت زیر گنبد مسجد امام برایشان نوستالژی ایجاد کرده بود و آن فضا را حس و لمس می کردند؛ برای این ها گریه کرده بودند.
یکی از رشته هایی که به طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیر فراوانی در گسترش گردشگری دارد، معماری است. رابطه معماری و گردشگری چنان فشرده و عمیق شده است که امروزه در کشورهای مختلف، به ساخت بناهایی با کاربری های مختلف تجاری، تفریحی، اقامتی و دیدنی فقط باهدف جذب گردشگر و برای رفاه حال آن ها پرداخته می شود. برای گردشگری باید برنامه داشت تا بتوان در این صنعت رونق ایجاد کرد؛ در این خصوص با دکتر فرخ باور معمار نقاش و پژوهشگر،فارغ التحصیل معماری از دانشگاه فلورانس ایتالیا و استاد دانشگاه آزاد ساوه گفتگویی انجام داده ایم که شرح آن را می خوانید:
آقای دکتر ضمن تشکر از قبول گفتگو، ابتدا در مورد گردشگری به عنوان یک صنعت توضیح بفرمایید.
در حال حاضر صنعت گردشگری ما فقط به دست آوردن سود شده ، درحالی که باید به گردشگری اجتماعی اهمیت داده شود. من اعتقاددارم برنامه ریزی برای گردشگری نباید بر اساس رقابت یا بده بستان و به دست آوردن سود باشد. من در پایان نامه ام که در ایتالیا از آن دفاع کردم به گردشگری در جزایر اژه یونان پرداختم، برنامه ای برای کشتی رانی آن طراحی کردم که در حال حاضر نیز به همان شکل اجرا می شود.
در مورد گردشگری اجتماعی، اهمیت و توسعه آن برای مخاطب ما بگویید!
توریسم اجتماعی در ایتالیا وجود داشت، ما بخشی از خانه های دهقانی را مرمت می کردیم، مردم با اسب می آمدند و از آنجا به اطراف ایتالیا می رفتند؛ فرد اسبی کرایه می کرد تا به اولین منزل برسد، شب استراحت کند، و با دهقانان روستاها که شغلشان کشاورزی بود، زندگی کند. پس از آن، دوباره سوار اسب می شد و به اطراف شهرهای ایتالیا می رفتند که این نمونه ای از گردشگری اجتماعی بود.
در ایران چه جاذبه هایی می تواند گردشگران را جذب کند؟
من بعد از برگشتن از ایتالیا پیشنهاد دادم در ایران نیز کاروان شتر از مبدأ کاروانسراهای قدیمی مرمت شده، در سرتاسر ایران راه بیفتند و عشایر نیز صنایع دستی خود را برای فروش به آنجا بیاورند. در کویر مصر و اطراف انارک و برخی شهرهای کشور شترسواری انجام می شود، بخش خصوصی بر خلاف ایتالیا برای این کار در ایران مبلغ زیادی دریافت می کند که متضاد با گردشگری اجتماعی است.
در حال حاضر توریسم اکولوژیکی در ایران وجود ندارد، چون کشاورزی در حال از بین رفتن است. توریسم اجتماعی از کشاورزی حمایت می کند. اما همه از روستاها به شهرها هجوم آورده اند. بخشی از سیاست راهبردی کشور باید حمایت از کشاورزی و روستانشینان باشد، درحالی که در چند سال اخیر درست بر عکس آن عمل کرده ایم.
نظر شما درباره اهمیت حضور مسافران در شهرهای توریستی کشور چیست؟
علیرغم اصرار مردم و گردشگرانی که به اصفهان رفته بودند، سال گذشته در طول تعطیلات عید، آب زاینده رود جاری نشد که باعث تعجب بسیاری از گردشگران و بازگشت آنها از اصفهان شد.
این امر نشان دهنده اهمیت ندادن به حضور مسافران در شهر اصفهان است،سال گذشته گردشگران کمتری از اصفهان بازدید کردند، من در زمانی که ایتالیا بودم فلورانس دچار کم آبی شد، اما حقابه رودخانه آرنو فلورانس سر جایش بود. چون اگر رودخانه نباشد گردشگران به نصف تقلیل می یابند و شهر تبدیل به گورستان می شود، چون انعکاس رودخانه در شب قشنگ است و مردم را به آن شهر می کشاند.
برجی در اصفهان ساخته شده که این برج نماد بورژوازی نوپا و نوکیسه جدید اصفهان است که اگر قرار باشد تخریب شود حیثیت تجاری جدید اصفهان خراب می شود. در حال حاضر زاگرس پر از برف شده،آب پشت سد مانده است و به رودخانه نمی ریزد و قدرت هایی وجود دارند که آب را به سمت دیگری می برند و این یک شانتاژ است تا فشارها برای تخریب برج جهان نما برداشته شود. برای بازرگانان آنجا که میلیاردها خرج کرده اند نمی صرفد برج خود را خراب کنند و حتی اگر میدان نقش جهان نیز از ثبت یونسکو دربیاید به کار خود ادامه می دهند و برایشان اصلاً مهم نیست.
غیر از بناهای تاریخی و سنتی، بناهای جدید و معاصر ما هم می تواند سبب جذب گردشگران به ایران شود؟
یک گروه از ایتالیایی زمانی که در فلورانس ایتالیا بودم به ایران سفرکرده بودند که افراد مهمی بودند. گفتند که ما 2 روز به اصفهان رفتیم و زمانی که می خواستیم از اصفهان برگردیم گریه کردیم. یکی از گردشگران مدیر جنبش کارگری ایتالیا بود و شدیداً گریه کرده بود! من به این مسئله فکر کردم که دلیل گریه کردن آنها چه بود؟ به این نتیجه رسیدم ایتالیایی ها قصه های هزار و یکشب ما را بیشتر و بهتر می شناسند.فیلم های بسیاری دراین باره ساخته اند. چون آن دو گنبد قشنگ میدان باشکوه نقش جهان و آن حال و هوا و بازار اصفهان و سروصدای مسگرها و انعکاس صوت زیر گنبد مسجد امام برایشان نوستالژی ایجاد کرده بود و آن فضا را حس و لمس می کردند؛ برای این ها گریه کرده بودند.
ادامه مصاحبه را در شماره بعدی نشریه بخوانید
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :