ماجرای ورود نور شیطان به ایران
در پی آشنایی ایران با دولت های غربی، در اندک زمانی دستاوردهای صنعتی آنان نیز وارد ایران شد که بی تردید یکی از آنها برق بود. در اواخر دوره سلطنت قاجاریه و در پی روابط گسترده با غرب، ایران شاهد نفوذ دستاوردهای صنعتی دولت های غربی بود که گاه به واسطه درخواست شاهان از جمله ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و گاه از سوی دولتمردان وارد می شد، چنانچه جعفر شهری در این باره می نویسد: در دوره قاجار به ویژه اواخر آن، تمام برق شهر منحصر بود به تنها کارخانه چراغ برق در خیابان چراغ برق که توسط حاج حسن امین الضرب از روسیه وارد شد. محدوده روشنایی و برق رسانی این کارخانه کاخ های شاهی بود و برخی از حیاط ها و خیابان های اطراف آن مانند خیابان ناصریه، خیابان جباخانه، قسمتی از جلیل آباد (خیام)، تعدادی خانه و دکان در محله عرب ها و خیابان های چراغ برق و لاله زار ،چرا که بیشتر از آن را پوشش نمی داد. با آمدن برق مردم باز هم به آن روی خوش نشان نداده، آن را نور شیطان و چراغ در مسیر باد می دانستند. نظریه درباره نور شیطان بودن چراغ های برق به این دلیل در میان مردم رواج یافته بود که آن را به شکل حبابی می دیدند که بدون هیچ وسیله ای می توانست خود به خود، یعنی در اتاق و مکان روشن شده و بدون (پف) و دخالت کسی خاموش شود. به همین دلیل آن را جادو و کار شیطان می پنداشتند. باز کردن پای شیطان به خانه در ابتدا کمتر دکان دار و خانه داری حاضر به قبول برق و باز کردن پای شیطان به خانه و زندگی خود بود و دکان دارهای متعصب به شدت از آن رو برمی گرداندند، زیرا کسب و کار در شب جزء محرمات بوده و کاسبی در شب را مخصوص شیاطین و سبب قطع برکت می دانستند که در این صورت چراغ نیز مورد استفاده نبود، چه رسد به چراغ برق که اشاره شیطان بوده و رزق و روزیشان را قطع می نمود! لذا اولین کاسب هایی که تن به قبول چراغ برق دادند میوه فروش ها و بساطی های میدان شمس العماره و بازارچه مروی بودند که چراغ شیطان نه تنها برکت را از کاسبیشان نبرده بود بلکه با حضور چراغ برق و آویزان شدنش بر بساط فروششان را چند برابر هم کرده بود. مردم برای تماشا هم که شده بود به دورشان جمع می شدند و خرید می کردند و برق وسیله ای شد که مشتریان به این بساط ها گرایش یافته و کسانی که از چراغ نفتی برای روشنایی استفاده می کردند رونقشان را از دست دادند و مجبور به کشیدن چراغ برق شدند، به ویژه که چراغ نفتی با هر وزش باد هم هرچند دقیقه یک بار خاموش شده، بساطشان (سوت و کور) و کاسبیشان معطل می شد. پس از آنها بقال و قهوه چی هم به نور شیطان رو آوردند و به دنبال آنها آجیل فروش و شیرینی فروش ها هم همنین طور. مصرف هفته اول مهمان کارخانه از آن سو کارخانه برق هم که تازه به کار افتاده بود باید دخل و خرجش جور می شد و ازاین رو برای برقش خریدار لازم داشت و مجبور شد دلال هایی برای ترغیب مردم استخدام و قیمت برق را بسیار پایین تر از قیمت نفت تعیین بکند و برای استفاده از آن نیز امکانات رایگانی در نظر بگیرد و در ابتدا با این شرط که هفته اول را رایگان است مشتری ها را جلب کردند و اگر مشتری نخواست می توانند سیمشان را جمع کنند و کافی بود که صاحب دکان آن را می پذیرفت و بلافاصله لامپ هایی به تعداد دلخواهش نصب می شد. تا اینکه پس از مدتی کم کم کنتور پیدا شد و بعضی از خانه های دیگر و برخی از دکان ها هم برق گرفتند، نکته جالب ینجاست که حتی در آن زمان هم ایرانیان باهوش و ذکاوت پیش از آنکه اصول و فنون برق کشی را به درستی بیاموزند این را آموختند که چطور پنهانی سیمی را از بالای کنتور آورده و برق دزدی کنند!
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :