menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

کدام بحران ؟

درست در فصل نقل و انتقالات در حوزه مسکن برخی، از تعبیرهایی در این بازار استفاده می کنند که شاید چندان با معنای واقعی آن تعبیرهمخوانی نداشته باشد.از جمله عبارت هایی که در چند روز اخیر ـ و البته پیش از آن هم ـ آگاهانه یا از سر ناآگاهی به وفور و بدون توجه به بار معنایی آن در بازار مسکن استفاده می شود بکارگیری کلمه بحران در محاورات عده ای اندک از سخن سرایان در این حوزه است. برخی از فعالان یا ذینفعان بازار مسکن که به ادعای خود در انتهای چرخه صنعت ساختمان قرار گرفته اند -اما همواره پیشتاز فرافکنی در این بازار بوده اند- در شرایطی از در آستانه بحران بزرگ بودن بازار مسکن سخن می گویند که به احتمال قوی اندک توجهی به بار معنایی کلمه بحران ندارند. ابتدا برای این که معنای دقیق کلمه بحران را تا حدودی برای کسانی که سعی دارند از دانستن آن طفره روند روشن کنیم با مراجعه به فرهنگ لغت درمی یابیم که؛ در لغت نامه دهخدا بحران تغییری [است] که بیمار را پیدا آید در تب و با یوم اضافه شود چنانکه گویند یوم بحران ... شدت بعضی بیماری ها چون تب مطبقه در روزهای معلوم که بر برء یا هلاک منتهی شود...؛ در فرهنگ فارسی معین نیز بحران به معنای آشفتگی و تغییر حالت ناگهانی و بالاترین مرحله یک جریان آمده است؛ و در ویکی پدیا نیز بحران پیشامدی است که به صورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ می دهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه یا جامعه می انجامد. بحران باعث به وجود آمدن شرایطی می شود که برای برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوق العاده است. بحران ها برحسب نوع و شدت متفاوتند. بحران یک فشارزایی بزرگ و ویژه است که باعث درهم شکسته شدن انگاره های متعارف و واکنش های گسترده می شود و آسیب ها، تهدیدها، خطرها و نیازهای تازه ای به وجود می آورد. با نگاهی به وضعیت مزاجی بازار مسکن کشور البته پس از آگاهی یافتن از معنای لغوی کلمه بحران نه تنها ما بلکه هر آدم منصفی متوجه خواهد شد که هیچ کدام از ویژگی هایی که در تعریف برای بحران در فرهنگ لغت ها آمده است، برای اوضاع فعلی بازار مسکن صدق نمی کند که ناگزیر شویم آن را در وضعیت بحرانی آن هم از نوع بزرگش بدانیم. اما برای اثبات عدم تطابق وضعیت بازار مسکن با معنای واژه بحران و آنچه که نمایانده می شود، نباید صرفاً به عدم تطابق معنای لغوی واژه بحران در فرهنگ نامه ها اکتفا کرد بلکه می باید به عوامل ملموس و مشهودی استناد نمود که نشان دهنده عدم همخوانی شرایط حاضر بازار مسکن با آنچه که نمایانده می شود نیزباشد. در ذیل به تعدادی ازعوامل ملموس و مشهودی که غیر واقعی بودن بحران در بازار مسکن را بر خلاف ادعای برخی از متولیان این بازاراثبات می کند، اشاره می کنیم تا، تا حدودی مشخص گردد که بحران در بازار مسکن کدام است؟ 1ـ نقدینگی موجود در کشور که مطابق آمارهای ارائه شده حدود هزار هزار میلیارد تومان است، یکی از عوامل نشان دهنده عدم وجود یا عدم ایجاد بحران در بازار مسکن است. اگر این مبلغ نقدینگی در جامعه وجود نداشت شاید به نوعی می شد قبول کرد که به علت عدم وجود منابع لازم امکان حضور متقاضی یا سرمایه گذار در بازار مسکن نیز وجود ندارد بنابراین طرف عرضه در غیاب تقاضا یا عدم حضور به علت نبود نقدینگی متقاضی در این بازار دچار ورشکستگی خواهد شد، در صورتی که با وجود نقدینگی، این احتمال رد می شود. 2ـ عرضه تسهیلات متنوع از وام های 80، 60 و 40 میلیونی برای زوجین گرفته تا تسهیلات ساخت در بافت های فرسوده که با اهداف چندمنظوره در نظر گرفته شده است دومین عاملی است که مواجه شدن بازار مسکن با بحران را نفی می کند. مخصوصاً در ایامی که (19 خردادماه سال جاری آغاز ارائه وام ها از طریق صندق پس انداز یکم بود) موعد تسهیلات سپرده گذاران از طریق صندوق برای خانه اولی ها فرارسیده است. 3ـ سومین عامل را در نفی ایجاد بحران در بازار مسکن می توان قرار گرفتن عرضه کنندگان مسکن و متقاضیان آن در فصل نقل و انتقال مستأجران دانست. همه ساله در فصل تابستان به علل مختلف از جمله تعطیلی مدارس کسانی که مایل به خرید خانه هستند اقدام به خرید و اثاث کشی می کنند و اتفاقاً به همین علت بازار خرید و فروش ملک در این فصل داغ تر از سایر فصول سال است. اگر در سایر فصول صحبت از رکود در بازار مسکن شود شاید پذیرفتنی تر باشد تا مواجه شدن این بازار در فصل تابستان (فصل نقل و انتقالات) با بحران! 4ـ چهارمین عامل را در نفی وجود بحران در بازار مسکن می توان به حداقل وجود بیش از یک میلیون و ششصد هزار واحد مسکونی مازاد در کشور نسبت داد. اگر طرف تقاضا زیاد بود ودر مقابل امکان عرضه جود نداشت شاید قابل قبول تر بود که گفته شود بازار مسکن به علت تقاضای زیاد از یک سو ولی نبود عرضه از سوی دیگر با بحران مواجه خواهد شد اما در حال حاضر طرف عرضه از تقاضا سبقت گرفته است و اتفاقاً متولیان مسکن نیز برای خروج از رکود سرمایه های خوابیده در این طرف بازار دست به اقدامات متعدد تسهیلات دهی زده اند و آن طور که از آمارهای معاملاتی خود برخی از هشداردهندگان به ایجاد بحران در بازار مسکن برمی آید، تسهیلات درنظر گرفته شده برای تحریک بازار تا حدودی موجبات رونق معاملات را نیز فراهم آورده است. البته اگر آمارها درست باشد. 5 ـ کاهش سود بانکی در فصل نقل و انتقالات را نیز به عنوان پنجمین عامل در نفی وجود بحران در بازار مسکن می توان برشمرد که پس لرزه های این اقدام متولیان اقتصادی کشور را در فرصت طلبی مالکان در افزایش کرایه مستأجران می توان به خوبی مشاهده کرد به طوری که آنان (مالکان) ترجیح می دهند به جای دریافت پول پیش یا رهن زیاد، آن را به دریافت اجاره زیاد و رهن کم تبدیل کنند چراکه معتقدند امکان گذاشتن رهن در بانک و دریافت سود آن، با کاهش نرخ سود بانکی کاهش یافته است. البته در درستی این تصمیم متولیان تحریک تقاضای مسکن با کاهش نرخ سود بانکی در ایام نقل و انتقالات تردیدهایی قابل استشمام است که ترجیح می دهیم بررسی آن را به مجالی دیگر موکول کنیم ولی به همین مقدار بسنده می نماییم که پیش از اینها، سال ها بود از هر سو صدای درخواست کاهش نرخ سود بانکی بلند بود اما هیچ گوش شنوایی وجود نداشت که آن را عملی کند ولی یک باره در فصل تابستان به فاصله زمانی کمتر از یک ماه از فرارسیدن موعد ارائه وام های خانه اولی ها و ناگزیری مستأجران در پذیرش جابه جایی این خواسته مزمن ـ آن هم با کاهش 2 درصدی که بیشتر اثر روانی دارد تا واقعی ـ جامه عمل به تن کرد. قادر نصیری ترزنق

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 260

فهرست مطالب شماره 260

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×