منظر باستانی تخت جمشید
علیرغم مطالعات گسترده ای که در مورد زمینه های مختلف هنر، معماری، باستان شناسی و تاریخ جمشید انجام گرفته است. در مورد بستر طبیعی و منظر این مجموعه باارزش اطلاعات اندکی موجود است و از آن جمله وجود برج و باروری آن هنوز در پرده ای از ابهام است. کشف سیمای منظر باستانی تخت جمشید در دوره تاریخی از تمدن هخامنشیان می تواند راهگشایی در کاوش های باستان شناسی و معماری این مکان باارزش باشد، از طرفی می توان گفت معرفی شیوه مستندسازی ویژگی های طبیعی و منظر سایر پهنه های تاریخی کشور یک ضرورت است و استفاده از این روش نیاز به حفاری های متعدد داشته، درنتیجه تخریب های محیطی را به حداقل می رساند. امروزه مرمت و حفاظت جامع محیطی از مباحث جدید در حفاظت از پهنه های تاریخی است. در این بحث جایگاه آثار و ابنیه تاریخی در سطح وسیع تری به نام جایگاه فرهنگی سنجیده شده و آثار خرابه های تاریخی به عنوان بخشی از اجزای تشکیل دهنده این جایگاه در بستر طبیعت پیرامونشان موردتوجه قرار می گیرند. هر جزئی از آثار و ابنیه تاریخی به عنوان بخش کوچکی از قالب کلی منظر در نظر گرفته شده و درنتیجه مرمت آثار با توجه به محیط و عوامل طبیعی پیرامونشان انجام می پذیرد. اراضی کشاورزی، ساختمان ها، مسیرهای دسترسی، مناظر طبیعی پیرامونی چون رودخانه ها، نهرهای آب رسانی و سایر عوامل طبیعی، و نیز عوامل مصنوع مانند برج و بارو و الگوی ساخت وساز در شناسایی و شفاف سازی منظر باستانی و درنتیجه ارائه راهکارهای مناسب جهت مرمت محیطی تأثیر بسیار دارد. بستر طبیعی مختلف ایران زمین یعنی شکل طبیعی دره ها، کوه ها، جلگه ها و سایر نمودهای طبیعی در نحوه شکل گیری ساختارهای معماری کهن نظیر کاخ ها، قلعه ها، پادگان ها نقش مؤثری داشته است. در این میان معماری تخت جمشید نیز ترکیب خاصی از ویژگی بستر طبیعی منطقه، منظر کوهستانی - دشتی پیرامون، را با هنر معماری باستان ایران به نمایش می گذارد. تخت جمشید، مکانی با ویژگی های خاص تاریخی - طبیعی و دارای جایگاه فرهنگی باارزشی در میراث جهانی است. آغاز ساخت مجموعه بناهای تخت جمشید به سال 518 پیش از میلاد بازمی گردد. این ساختمان ها شامل کاخ ها، خزانه پادشاهان، کارگاه های ساختمانی و تالارهای بار عام بوده است که در زمان هخامنشیان مرکز پادشاهی آن ها را تشکیل می داده است. در طول چند قرن حکومت هخامنشیان تخت جمشید در نقش های مختلفی چون یک عبادتگاه ملی، جایگاه جشن های نوروزی، مرکز اسناد و گنجینه شاهی، خزانه پادشاهی و کارگاه های هنرمندان و سنگ تراش، پارچه بافان، جامه دوزان، زرگران و مجسمه سازان ظاهرشده است. خرابه های بازمانده از دوران طلایی تمدن ایران باستان در دامنه کوه مهر هنوز هم از شکوه و اقتدار ویژه ای برخورداراست. سیاحان و محققان بسیاری از این جایگاه فرهنگی بازدید کرده و زمامداران وقت متأثر از تمدن غرب، روادید بازدید از این منطقه را برای اتباع بیگانه صادر کرده و گاه خود و یا نمایندگان فرهنگی دولت برای بازدید و یا نصب سنگ نوشته های مربوط به خویش، به این منطقه سفر می کرده اند؛ اما مطالعات باستان شناسی در منطقه تخت جمشید از قرن بیستم به شکل گسترده و منسجمی توسط گروهای مختلف باستان شناسان به ریاست محققانی چون اشمیت، پوپ، کخ، هرستفلد و گیرشمن آغاز شد. این مطالعات بیشتر درزمینهٔ کشف آثار باستانی از زیر لایه های خاک، جابجایی و قرار دادن ستون ها و درگاه های شکسته و آسیب دیده در مکان حقیقی خویش و مرمت سردرها ستون ها، کتیبه ها و نیز مقبره های موجود بر فراز کوه مهر بوده است. آخرین کاوش مهم باستان شناسی در این منطقه توسط سامی منجر به تعیین دو حریم به نام های حریم حفاظتی داخلی و خارجی پارسه شد. حریم های تعیین شده، کاوش ها و گستره مطالعات باستان شناسان و برنامه ریزی حفاظتی از منطقه را تحت تأثیر خود قرار داده و در بسیاری موارد مانعی جهت انجام مطالعات و بررسی های دقیق تر به ویژه مطالعات محیطی منطقه بوده است. اگرچه در بسیاری از کتب باستان شناسی وجود برج و بارو در پیرامون تختگاه حدس زده شده است ولی تاکنون هیچ یک از محققان نتوانسته اند محل دقیق برج و بارو را ردیابی کنند. حتی برخی از محققان در وجود و یا عدم وجود برج و بارو نیز اختلاف نظر دارند. در مطالعات ماری کخ (1379) که بر پایه اسناد و الواح گلی کشف شده از تختگاه صورت گرفته است، تخت جمشید به عنوان محل اسناد و مدارک مالی و حسابداری و خزانه مایملک باارزش امپراتوری و محل بایگانی گزارش ها مربوط به گستره امپراتوری ایران باستان به شمار می رفته است. به زعم این محقق ازلحاظ تاریخی و فرهنگ حفاظتی مربوط به دوران باستان، طبیعی به نظر می رسد که این مکان موردحفاظت و نگهداری ویژه ای قرارگرفته و در پیرامون آن برج و بارویی ساخته شده باشد. وی ساخت برج و بارو پیرامون های شهرهای مهم و مراکز سلطنتی باارزش در دوران پادشاهی داریوش کبیر را امری عادی شمرده و به تعمیرات اساسی که روی برج و باروی شهر بابل و توسط این پادشاه صورت گرفته است، اشاره می کند. از سویی دیگر محققانی چون گدار معتقدند که تخت جمشید فاقد برج و بارو بوده است. منظر طبیعی تخت جمشید منظر تخت جمشید ترکیبی از لایه های طبیعی و تاریخی را به نمایش می گذارد. از یکسو شرایط خاص اقلیمی و طبیعی منطقه و چیرگی تختگاه بر دشت بزرگ فروردین و کوه های پیرامونی که چون دژ مستحکمی دشت را در برگرفته و از دیگر سو قرارگیری در مسیر جاده شاهی مهم ترین دلایل انتخاب این منطقه به عنوان پایتخت هخامنشیان و انتقال مقر فرمانروایی از پاسارگاد به آن بوده است. بر اساس اطلاعات موجود، شهر پارسه (سده ششم پیش از میلاد) و شهر استخر (سده دوم پیش ا ز میلاد) مهم ترین آثار به جامانده از دوران باستان در جلگه فروردین می باشند. عدم و جود کاوش های دقیق و کامل در منطقه بر این ظن می افزاید که شاید در پهنه دشت فروردین محوطه های باستانی دیگری وجود داشته باشد که هنوز مورد شناسایی قرار نگرفته است. ازنظر طبیعی، شکل زمین در این منطقه ترکیبی از کوه های بلند تا متوسط در جلگه است. جلگه دشت فروردین جایی که شهر باستانی و کهن پارسه در آن واقع است، از شرق با دریاچه تاشک، از شمال با کوهستان های نسبتاً مرتفع، از جنوب با ارتفاعات زرقان و از سمت باختر با حسین کوه محصور گشته است این کوهستان با بلندای متوسط، ساختاری همانند از طبقات آهکی چین خورده و صخره ساز دارند که فرم دیوارهای طبیعی را به خود گرفته اند و جود پرتگاه های بلند، دیوارهای پرشیب، غارهای بزرگ، شکافت های عمیق، طبقات کنگره ای و پله ساز و تختگاه های وسیع در ارتفاعات، منظر طبیعی منحصربه فردی ایجاد کرده است که آن را از دیگر سرزمین های خارج از حوزه زاگرس متفاوت می سازد آب گوارا و مناسب، چراگاه های وسیع،جان پناه های طبیعی و سایر ویژگی های طبیعی شرایط مناسب را جهت دامداری و کشاورزی، نیز شرایط دفاعی لازم را جهت تمرکز حکومت و شکل گیری امپراتوری بزرگ هخامنشیان فراهم می نموده است. مطالعات انجام شده بر روی منطقه آن را جلگه ای کوهستانی با بسری از سازنده زمین شناسی نرم و قابل فرسایش، لیتولوژی شیل و مارن سازند گورپی با پوشش خاک حاصلخیز معرفی می کند که دارای منابع آب سطحی و زیرزمینی مناسب است سازند گروپی شامل لایه هایی از مارن و شیل های آهکی است که سن کرتاسه پسین دارند و به واسطه نرم بودن، تحت فرسایش قرارگرفته و توپوگرافی پست می سازند این جلگه به بارش های فصلی، آب رودخانه ها، چاه ها و قنات ها آبیاری می شود از ترکیب آب وخاک مناسب است که کشتزارهای وسیع و چراگاه های فراوان برای استقرار کشاورزان، روستاییان و عشایر ایجادشده است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :