طرح های انتقال آب؛ نابودکننده آمایش سرزمین
کم آبی موضوعی است که مردم مرکز ایران را تهدید می کند. از مدتی پیش بحث انتقال آب از دریاهای شمال و جنوب ایران مطرح شد که هیچ گاه محقق نشد. پروژه انتقال آب از دریای خزر و دریای عمان و خلیج فارس موضوعی است که به خاطر رساندن آب به مردم فلات ایران مطرح شد و امید می رفت که کمبود آب در این مناطق از بین برود؛ اما بسیاری از کارشناسان بر این باورند که راه حل مدیریت بحران آب در مناطق مرکزی انتقال آب است. در دولت قبل بحث انتقال آب از دریای خزر و خلیج فارس مطرح شد و در این پروژه قرار بود آب دریای خزر با خط لوله زیرزمینی به طول 460 کیلومتر تا ارتفاع 2000 متری کوهستان البرز پمپاژ شود و پس ازآن آب را به استان های کویری سمنان، قم، کاشان، اصفهان و شرق خراسان انتقال دهند. به عقیده حامیان این پروژه، انتقال آب دریای خزر می تواند خطر کمبود آب، خشک سالی و جیره بندی آب در این مناطق را به حداقل رسانده و کشاورزی را رونق بخشد. از سوی دیگر، انتقال آب خلیج فارس و دریای عمان نیز پروژه ای بلندپروازانه برای تأمین آب 47 میلیون نفر در 16 استان منطقه کویر مرکزی ایران بود. البته این طرح در سال گذشته روی میز رئیس جمهور رفت و دوباره موردبررسی قرار گرفت. مخالفت هایی که همچنان ادامه دارد اما این انتقال مخالفان زیادی هم داشته و دارد که معتقدند این کار ضربه بزرگی به اکوسیستم و محیط زیست می زند. آن ها معتقدند که این انتقال آب باعث از بین رفتن جنگل های شمال کشور می شود و می تواند معایب زیادی را با خود به همراه داشته باشد. این مشکل در جنوب کشور نیز عواقب خودش را دارد و نمونه بارز آن انتقال آب از قسمت غربی رودخانه کارون به زاینده رود بود که گذشت زمان نشان داد که این طرح نه تنها موفقیتی در پی نخواهد داشت، بلکه باعث خشک شدن شاخه های فرعی این رودخانه شد. دکتر مجید مخدوم، استاد تمام دانشگاه تهران، دراین باره به سبزینه می گوید: محیط زیست را اگر از زندگی مردم حذف کنیم، باید بازندگی خداحافظی کنیم، زیرا محیط زیست پناه ماست و غذا و کار و تفریحمان به آن بستگی دارد. او می گوید: متأسفانه مشکلی که با آن روبه رو هستیم این است که تنها 25 درصد کل مردم هستند که به مسائل محیط زیستی اهمیت می دهند و حدود 65 درصد از مردم هم نسبت به این مسائل بی توجه اند؛ اما 10 درصدی هم هستند که در این میان به دنبال منافع شخصی خودشان هستند و از بعضی پروژه ها بهره برداری اقتصادی می کنند. بحث استفاده از آب مجازی در دوره قبل از انقلاب شکل گرفت. آن زمان به دلیل این که انگور ارومیه شهرت جهانی پیداکرده بود، آن ها پیشنهاد دادند که به جای انگور، سیب کشت شود. سیب 8 برابر انگور آب مصرف می کرد و این مسئله در حقیقت باعث می شد که ما آبمان را به طریقی صادر کنیم و درواقع بحثی که به راه انداختند این بود که الگوی کشت را تغییر دادند. آن ها با این کار نه تنها محصولات کشاورزی ما را به نابودی کشاندند، بلکه بی آبی را هم به سیستم کشور ما وارد کردند؛ اما در سال های اخیر بحث کم آبی به شدت مطرح شد و ماجرای سد سازی ها به اوج خود رسید و پس ازآن وقتی این همه سد بی استفاده روی دست مردم ماند، موضوع دیگری به نام انتقال آب را مطرح کردند که می توان گفت این موضوع خیلی کارشناسی نشده است. موضوع انتقال آب وقتی مطرح شد که خشک سالی ها در مرکز ایران موجب نگرانی شد؛ اما راه حل و درمان این کار درست انتخاب نشده است. البته این ماجرا از سال 1363 مطرح شد؛ اما به دلیل شرایط جنگ که کشور با آن دست وپنجه نرم می کرد، به نتیجه نرسید و تابه حال نیز ادامه پیداکرده است و باوجود آن که بارها و بارها هم از طرف کارشناسان توصیه شده که این طرح ها فقط هزینه اقتصادی روی دوش مردم و نهادها می گذارد و مشکل بی آبی را حل نمی کند؛ اما بازهم انتقال آب به بحث جدی در برخی محافل تبدیل شده است. دکتر سروش مدبری، استادیار زمین شناسی دانشگاه تهران، درباره مضرات انتقال آب به سبزینه می گوید: طرح های انتقال آب در همه جا نابودکننده آمایش سرزمین است. متأسفانه طرح هایی که درباره بحث آب در کشور ما در حال انجام است نه تنها آبی را منتقل نمی کند، بلکه نابودکننده مبدأ هم می شود. متأسفانه در دوره ای سد سازی در کشور ما مد شده بود و در هرجایی که وزرا برای افتتاح می رفتند، نخستین کلنگی را که می زدند یا ربانی که پاره می کردند، مربوط به سد سازی بود. در آن زمان تفکر اشتباهی شکل گرفته بود و مسئولان مربوطه شعاری را مطرح می کردند و می گفتند هر پروژه ای را که دارید به مرحله اجرا بگذارید؛ رساندن آب به آنجا با ما. یکی از مباحثی که به آن افتخار می شد این بود که به همه روستاها حتی در نقاط دورافتاده آب رسانی شده است. این در حالی بود که این سیاست از پایه اشتباه بود و باید برای جلوگیری از هدر رفت آب رسانی روستاهای کوچک تجمیع می شد. اشتباه دیگری که در این حوزه اتفاق افتاد این بود که همه استان های ایران بر سر قطب کشاورزی بودن به رقابت پرداختند. همه زمین ها شد زمین کشاورزی و هیچ کارشناسی ای هم صورت نگرفت که چه زمینی به چه گیاهی نیاز دارد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :