menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

از سنگ و بتن ملولم ؛ آرامشم آرزوست

سیامک سرمدی تعالی روحی روانی ، آرامش و آسودگی از مهم ترین نیازهای فطری انسان است. درواقع هدف بخش مهمی از فعالیت های آدمی در زندگی، رسیدن به این آرامش و تعالی روحی روانی است. بر همین اساس نیز، معماران یعنی کسانی که ظرف زندگی انسان را با دست هنرمند خود می سازند نیز هدفی جز ایجاد فضایی آرامش بخش برای انسان ندارند. هدف همه معماران و هنرمندان این عرصه ، بخشیدن سکینه و آرامش به زندگی آدمی است. احساس امنیت و داشتن حریم ، یکی از کارکردهای معماری در ساخت بنا و مسکن است. مگر جز این است که مسکن در لغت یعنی محلی برای سکون و آرامش؟ مگر جز این است که معماران امروزی برخاسته از نگاه روان شناسانه آبراهام مازلو که هرم مازلو را پیشنهاد کرد ؛ به بُعد امنیت و آرامش ، پس از رفع نیازهای فیزیولوژیکی (آب ، غذا و . . .) می پردازند؟ اما بااین حال، معماری شهرها همچنان در موارد بسیاری آشفته است، معماری که قرار بود نقشی از بهشت را برای زندگی ما رقم بزند . اما چرا برج های کوتاه و بلند و ساخت وسازهای شهری ، بیشتر به استرس و عصبانیت و افزایش تنش در محیط های شهری ما کمک می کنند؟ چه شده است که شهروند امروزی کمتر هارمونی بین خود و بناهای اطرافش نمی بیند؟ قرار بود کاربرد هنر در معماری به تلطیف زندگی آدمی منجر شود . قرار بود ارتباط فطری بین فرد با فضای اطراف برقرار شود . این رابطه برقرار که نشده است بماند ؛ رابطه، اضطراب زا شده و در بیشتر شهرهای بزرگ ازجمله تهران ، تأثیر روانی بدی بر روی مخاطب می گذارد. فرموده قرآن کریم این است: . . . و جعل لکم من بیوتکم سکنا. یعنی خداوند از خانه هایتان جایی را برای آرامش شما قرارداد (سوره مبارکه نحل _ آیه 80) اما هستند ساختمان های شخصی یا بناهای عمومی که به ما احساس خاصی می دهند . گاه احساس تحسین ، آرامش و اطمینان و گاه آشفته شدن و عصبیت . کارشناسان شهری همگی متفق القول هستند که معماری زیبا و به سامان در یک بنا ، می تواند در میزان کاهش بروز خشونت ها ، اعتیاد ، تنش ها، پرخاشگری ها و بسیاری دیگر از ناهنجاری های اجتماعی مؤثر باشد . بر اساس آمار و ارقام یک کارشناس روانشناسی ، در بسیاری از کلان شهرها و ازجمله تهران ، یک عامل بیشترین خودکشی ها در نقاط بزه خیز و جرم زا ، مکان هایی با معماری غیرکاربردی و غیرملموس است. چشم انسان معماری ناسازگار و ناهمگون را نمی پسندد . بی نظمی در ساختمان سازی و چیدمان ناهنجار معماری برخی شهرها ، نگاه ها را خسته و ذهن ها را آشفته می کند. درست مثل زمانی که در خانواده ،ناسازگاری و اختلاف بین اعضا ایجاد بحران می کند ، در محیط نیز هنگامی که آشفتگی بصری در معماری وجود داشته باشد در ذهن اثر منفی ایجاد می شود که نتیجه اش ازدیاد استرس ها و پرخاشگری است . در چیدمان ناهمگون معماری شهرها ، شهروند در طی مسیر حرکت خود نمی تواند دریابد که زمانی که یک ساختمان بلند یا ساختمانی بتنی را می بیند ، بنای بعد تا چه حد دارای همین چینش است؟ تا چه اندازه مخاطب شهری می تواند انتظار داشته باشد که در یک خیابان با یک سبک واحد و یکسان معماری مواجه است ؟ بی نظمی و غیرقابل پیش بینی بودن اجزا شهر نه به سرعت بلکه در طی زمان روحیات خلقی و روانی فرد را دگرگون و نابسامان می کند. از این معماری و چیدمان غلط ، می توان انتظار تعالی روحی و روانی داشت؟ پاسخ قطعاً منفی است. گستردگی بی رویه ساخت وساز( طوری که دامنه های شمالی تهران نیز به تسخیر ساختمان سازی درآمده است) بی نظمی و نبود هماهنگی در معماری شهر بزرگی چون تهران می تواند از عوامل پرخاشگری ، زودرنجی و عصبیت مزاج اهالی شهر به شمار آید. تکلیف چیست؟ نیازهای روزافزون جمعیت های میلیونی به مسکن و رشد انبوه سازی و بلندمرتبه سازی را نمی توان کتمان کرد. از آن سو وظیفه معمار و سازنده بنا ، بخشیدن آرامش و آسایش به افراد جامعه است. شاید بهتر باشد با دیدی خلاقانه به نمادها و المان های معماری سنتی خود بنگریم و نگاهی مدرن از این معماری را به دل معماری شهری خود ارمغان ببریم. بیایید مروری دوباره و چندباره بر نمادهای آرامش بخش و تعالی افزایی معماری سنتی خود داشته باشیم . برای لحظاتی در ذهن خود به یاد بیاوریم نقوش گچ بری ها ، آجرکاری ها و کاشی کاری ها را در معماری سنتی خود . ختایی ها و نقوش اسلیمی که با رنگ های ملایم و تضادهای دل نشین کنار هم و در لابه لای هم می خزند و چشم بیننده را به مهمانی منحنی های بی کران و به هم بافته شان هدایت می کنند. گویی بیننده را در مسیری بی انتها به بهشتی گمشده سوق می دهند. رنگ های نجیب زنگاری ، فیروزه ای و لاجوردی معماری گذشته ما، آدمی را به بی نهایت و به جهانی خیالی و دست نیافتنی می برند.رنگ و نور آبی ، گستردگی و وسعت آسمان را در بیننده بنا یا طرح تداعی می کند. کسانی را که بی قرارند ، آرام می کند. فیروزه ای در مکتب معماری سنتی ما رنگ رویش و تعالی است . نقشی است در چیرگی نور بر ظلمت. آیا نمی توان با بهره گیری خلاقانه و مدرن از این نمادها و صدها نماد و المان دیگر در تلطیف معماری پرآشوب امروز بهره جست؟ مسکن متأثر از فرهنگ است و برعکس مسکن و معماری آن در فرهنگ ساکنین خود اثر می گذارند..این همان مقوله تعامل مسکن و فرهنگ است. به طورقطع تجویز نسخه فرهنگ ایرانی- اسلامی در ساختار معماری ، برای شرایط فرهنگی و اقلیمی کشور ما مؤثر است. قرن ها چنین مؤلفه هایی در تلطیف روح و تعالی روان ساکنین این مرزوبوم کارکرد داشته است. عقل و منطق توأمان به ما می گوید که تقلید کورکورانه از معماری که ریشه در اقلیم این سرزمین ندارد تبعات ناخوشایندی در روحیات افراد جامعه بر جای می گذارد. زیبایی معماری در فرهنگ ما برخاسته از آبشخورهای فکری عمیقی است که قرن ها در تاروپود ما تنیده شده است . امروز با نگاهی مدرن و نوآورانه می توان به بازآفرینی آن لطافت ها در ساختار معماری شهرها دست یافت . قدری همت ؛ مقداری انگیزه مدیریتی دلسوزانه با نگاهی بلندمدت و غیر مقطعی ، می تواند معماری آشفته و از هر چمن گلی فعلی را به معماری آرامش بخش ، با هویت اصیل و درعین حال نوگرا تبدیل کند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 277

فهرست مطالب شماره 277

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×