menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

هنرمند برجسته معماری ارگانیک

فرانک لوید رایت یکی از معماران بزرگ قرن بیستم، اندیشمند برجسته معماری ارگانیک و سازنده برخی از مهم ترین پروژه های معاصر، نظیر موزه گاگنهایم نیویورک و خانه روی آبشار است. او به فرهنگ استعلایی علاقه مند بوده و در زمینه ادبی نیز فعالیت داشت. به اعتقاد رایت، معماری شکوهمند (یا غول آسا) باید ازاین پس خاص بناهای یادبود باشد. امروز دیگر زمان آن فرارسیده که با توجه به اصل حاکمیت انسان ها بر سرنوشت خودشان به مقیاس های انسانی و ضرب آهنگ های ابتدایی و طبیعی انسان و جای دادن آن ها در فرهنگ های معماری خود برسیم. بنابراین باید با استفاده از فنون مبتنی بر خط کش و گونیا که مشخصه دوران ماشین هستند، این عناصر جدید را جایگزین ِ جنون بزرگ نمایی های آغاز تاریخ شکل گیری ملت خود بکنیم. بیاییم نگاهی بیندازیم به بناهایی که در پایتخت ملی ما برای بزرگداشت ها و یادبودها برپاشده اند و در مکان های دیگر الگو قرار می گیرند. این نکته ای غریب است: ملتی که هدف اعلام شده اش، گسترش قانون در سراسر جهان است، خود تا این حد از یک معماری نامشروع دفاع می کند. ما هنوز مفهوم شکوهمند را در بزرگی ابعاد و اندازه های یک بنا می بینیم، رویکردی که اصلاً طبیعی نیست. اما، ما را به ناچار به نشانگان باستانی چون ستون ها، پایه های سنگی ، سرستون ها بازمی گرداند درحالی که معماران مدرن باید حرف هایی ارزشمندتر و مناسب تر با دوران خود داشته باشند. معماری هیچ نیازی به شکوهمندی ندارد، مگر برای برجسته کردن زیبایی درونی خود. از هیچ جنبه دیگری، چه در حوزه عمومی و چه در حوزه خصوصی، ابعاد یا بزرگی یک بنا چندان در این زمینه مطرح نیستند. مسئله آن است که آیا ساخت از آن زیبایی که امروز، طبیعی قلمدادش می کنیم، برخوردار هست یا نه. موزه گاگنهایم نیویورک این موزه به عنوان آخرین یادگار از توانایی رایت در خلق کیفیات غیرمنتظره فرم و فضای معماری، دشوارترین کار در طول دوران فعالیت حرفه ای وی بود. تحلیل معماری در بیرون فرم تندیس گرا با ظاهری ساده و فاقد هرگونه تزیین بر روی سطوح، الگوی فضایی درون را مشخص می کند و چشم اندازی متفاوت در بین ساختمان های مکعب مستطیل شکل شهر نیویورک ایجاد می کرد. شاید بتوان گفت این نقطه شروع طراحی موزه ها با حجم ها تندیس گرا بود که دیگر نه تنها آثار هنری بلکه ساختمان موزه نیز به جاذبه ای برای بازدید تبدیل شد. رایت نیاز به فضای نمایشگاهی زیاد در یک زمین محدود را با قرار دادن فضاها بر روی هم در ارتفاع حل کرد و با پیوستگی فضایی ایجادشده توسط رامپ-طبقه، دشواری بازدید از یک ساختمان طبقاتی مرتفع را جبران نمود؛ بنابراین موزه، متشکل از یک گالری اصلی است که پیوسته پیرامون فضای تهی با ارتفاع تقریبی 25 متر و سقفی گنبدی شکل به همراه نورگیر سقفی دوازده ضلعی تارعنکبوتی شکل در بالا، می پیچد. آتریوم مرکزی مخروطی شکل معکوس با نور طبیعی اشباع می شود. باز شدن آن به سمت بالا حداقل سایه اندازی بر روی رامپ طبقه را ایجاد می کند. این مارپیچ (spiral) بیان دیگری از معماری ارگانیک رایت می باشد. فرم اسپیرال مهیج تر از مثلث، شش ضلعی و یا دایره که در بسیاری از کارهای اولیه رایت بکار گرفته شده بود چراکه اسپیرال باز شونده به سمت بالا نیروی جاذبه را به چالش می کشید. تغییرات پس از مرگ رایت تغییرات زیادی در موزه ایجاد شد. در سال 1965 بخشی از فضای اداری و در سال 1969 تمامی آن به فضای نمایشگاهی پیوست و فضای آن در موزه به نمایش آثار هنری اختصاص پیدا کرد و در نهایت طی عملیات وسیعی در سال های 1990 تا 1992 کل ساختمان بازسازی و برج جدیدی که توسط چارلز گواتمی طراحی شده بود، در کنار آن ساخته شد. در این بازسازی برخی از تغییرات بنا نسبت به طرح اصلی رایت ازجمله بسته شدن نورگیر سقفی آتریوم به طرح اصلی برگردانده شد.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 278

فهرست مطالب شماره 278

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×