هویت در معماری و شهرسازی ما
سیامک سرمدی هیچ کس از کلمه هویت برداشت نادرست و منفی نمی کند. آیا شده است به کسی بگوییم: شما انسان با هویتی هستی و او بدش بیاید؟ مسلماً این طور نیست. اما اگر بگوییم معماری امروز ما هویت خاصی ندارد، درواقع صفت ناپسندی را به معماری نسبت داده ایم. فضیلت هویت چیست که با داشتن یا نداشتن آن در هر زمینه ای- ازاین رو به آن رو می شویم؟ بحث هویت ، موضوع مفصل و دورودرازی است. یک سر آن به معرفت شناسی و فلسفه وصل است و سر دیگر آن در معانی لغوی و برداشت های اجتماعی از آن. سعی ما در این است که در چند شماره به چیستی هویت در کالبد معماری شهری کشورمان بپردازیم. برای این کار باید ابتدا معانی هویت از دیدگاه های مختلف را بشناسیم و یادآوری کنیم . هویت یک معنای لغوی دارد. فرهنگ معین به ما می گوید ؛ هویت یعنی آنچه موجب شناسایی شخص می شود . یا آنچه که باعث تمایز یک فرد از دیگری باشد. فرهنگ آکسفورد از معنی هویت به عنوان چیستی و کیستی یاد می کند. کیستی و چیستی یعنی ما تا ندانیم که بودیم، نمی توانیم بدانیم که هستیم. بار معنایی این تعریف در این است که ما برای فهم هویت ، نیازمند یک شناخت تاریخی هستیم. این حرف پر نغزی است . یعنی ما هرکجا که مقصدمان است و می خواهیم برویم ؛ چه در شکل توسعه اقتصادی یا اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی؛اول باید به پشت سر نگاه کنیم و ببینیم در تاریخ چه بوده ایم و چگونه به این جایی که اکنون هستیم ، رسیده ایم؟ این نگرش در مورد تمامی مفاهیم ازجمله معماری و شهرسازی ما نیز صدق می کند. در همه انسان ها یک خود وجود دارد که نشانه ما ی خلاق و نمادین و فرهنگی است. ما باید آن ما که در هر شرایطی خودش را نشان می دهد در مواجهه با شرایط مختلف اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی که درنهایت هویت جمعی ما را شکل می دهد، بشناسیم. این امر مهم در معماری معاصر ما به خوبی اتفاق نیفتاده است. یعنی این خود ملی و ایرانی اسلامی ما در بحث معماری و شهرسازی مدرن ما نمود بارزی ندارد. به عبارت دیگر، ما منیت جمعی خود که از ما ی خلاقمان ریشه می گیرد را در نمادهای مختلف معماری و شهرسازی به روشنی نمی بینیم. نماد خود فی نفسه ارزشی ندارد ، بلکه معرف ارزش هایی است که در پس آن نهفته است . بسیاری از نمادهای معماری ما واجد ارزش هویت ایرانی نیستند. روحیه تسلیم پذیر و دست وپابسته بخش مهمی از جامعه ما در دوره قاجار در مواجهه بافرهنگ غرب ، سبب شد که با ورود فرهنگ غرب به صورت لجام گسیخته و بدون برنامه ریزی و ملاحظه کافی به معماری درون گرای ایرانی ، معماری مدرن ایران شکل گرفت . معماری ایرانی تا پیش ازاین سراسر تزئینات بود و خود یک امر فرهنگی به حساب می آمد. . اما با ورود مدرنیته ، این امر فرهنگی به کاری اقتصادی تبدیل شد. عبارت دوکلمه ای بسازوبفروش گویای بخشی از این روند است. این روند را ما در تهران، مشخص تر می بینیم تا در مثلاً یزد یا بخش قدیمی اصفهان. زیرا تهران ، به عنوان پایتخت ، نقطه اتصال ایران و اروپا بود و ازاین رو ، تغییرات در زمینه معماری ابتدا از تهران شروع شد. در این بحث به دنبال متهم نمی گردیم. قصد این نیست که ورود فرهنگ غرب و مدرنیته حاصل از آن را به عنوان متهم درروند بی هویت سازی معماری خود معرفی کنیم. این قضاوت بر عهده نگارنده نیست.اما آنچه مهم است این موضوع است که عناصر هویتی ما در مواجهه با فرهنگ غرب به صورت ایستا و ساکن عمل کرده است. بگذارید طور دیگری مطرح کنم ؛ هر عنصر هویتی در اینجا هویت معماری- در داخل خود و به طور هم زمان حامل یک عنصر ایستا و یک عنصر پویا است. یعنی از یک سو، رجوع به مفهوم هویت بیانگر استمرار و تداوم تاریخی است( عنصر ایستا) و از سوی دیگر ، نباید این واقعیت از ذهن خارج شود که هویت دائماً در معرض بازتعریف و بازتولید است(عنصر پویا) . نگاه به گذشته درخشان و پرجلال و شکوه ، عامل ایستایی هویت را فعال می کند ، حال آنکه با کمک از گذشته تاریخی بایستی به بازتولید فرهنگی در عرصه های مختلف نیز پرداخته شود تا عنصر پویا، فعلیت خود را از دست ندهد. امری که در مورد معماری معاصر و شهرسازی امروز ما رخ نداده است . . . . (ادامه دارد)
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :