مضرات روانی اجاره نشینی
شاید از نگاه عده ای اجاره نشینی یعنی خوش نشینی ، یعنی دل بستگی نداشتن به چیزی و کسی که خانه ندارد می تواند به راحتی محل زندگی خود را عوض کند و هرجایی که خوشش آمد زندگی کند . اما در مقابل، بسیارند کسانی که با این دیدگاه مخالف اند و عقیده دارند که همان طور که روح در حصاری به نام جسم آرام می گیرد، جسم نیز در حصاری به نام خانه آرامش پیدا می کند. البته زندگی امروز، از سر اجبار گروهی بزرگ از انسان ها را بر آن داشته که به تغییر مکان از خانه ای به خانه دیگر عادت کنند. اما واقعیات روانشناسی می گوید که تغییر مکان از خانه ای به خانه ای دیگر در تغییر رفتار و خلق وخوی انسان اثرگذار است و زندگی کوتاه مدت در مکان های مختلف، به ثبات فکری و شخصیتی آدمی آسیب می رساند. آرامش را انسان در هر خانه ای که حداقل استانداردهای موردنظر او را داشته باشد می یابد اما، این حس تعلق خاطر به مکان زندگی است که با اجاره نشینی های کوتاه مدت به دست نمی آید. رشد کردن در محیطی ثابت ، حس تعلق خاطر را در انسان ایجاد می کند. این حس در شخصیت فرد، هویت ، اعتمادبه نفس و اعتبار ایجاد می کند. این موضوع که همه ما خود را بزرگ شده محله ای در کودکی می دانیم و خاطرات قدیمی از منطقه مسکونی خودداریم به ما کمک می کند تا در ضمیر خود احساس امنیت داشته باشیم. این وابستگی و احساس تعلق خاطر به مکان و خانه ای که در آن رشد پیداکرده ایم کمک شایانی می کند تا ما هویت خود را شناسایی کنیم . برعکس، اگر در مرور به گذشته خاطرات پراکنده و نامنظمی از مکان ها و خانه های مختلف داشته باشیم و ذهن ما مجبور باشد برای بازگشت به گذشته ، مکان ها و مناطق مختلف را مرور کند، خلأ نداشتن هویت در ما تقویت می شود . ul رفتن به انزوا یا گسترش روابط: زندگی اجاره نشینی می تواند دایره روابط و رفت وآمدها را گسترش زیادی دهد. این پدیده می تواند معضلی برای خانواده شود. زیرا کنترل روابط جدید و تأثیرگذاری های ناخواسته این روابط بر مسیر طبیعی زندگی می تواند بحران ساز باشد. گاهی هم خانواده به دلیل نقل مکان های متعدد، در لاک دفاعی فرو می رود و از گسترش روابط اجتماعی با افراد جدید در خانه جدید خودداری می کند و در تمامی زندگی روند انزوا را در پیش می گیرد و افراد آن خانواده در مناسبات اجتماعی متعارف نیز مشارکت نمی کنند. ul اثر اجاره نشینی بر آداب ورسوم ، اعتقادات و فرهنگ تحمل اجباری آداب ورسوم شهر یا منطقه ای که خانواده در آنجا خانه ای را اجاره می کند، فرهنگ خانواده را مورد هدف قرار می دهد. فشارهایی که آداب ورسوم جدید بر شاکله فرهنگ خانواده ایجاد می کند زندگی افراد خانواده را برای سال ها متأثر می کند. این موضوع برای کسانی که از شهری به شهری دوردست مهاجرت می کنند نمود و تظاهر بیشتری دارد. احساس نداشتن سرپناه ثابت در شرایط سخت، علاوه بر اینکه فرد و خانواده را ازنظر فرهنگی معلق نگه می دارد، گاه سبب بروز برخی بزهکاری ها نیز شده است. علاوه بر این افراد یک خانواده زمانی از اعتقادات و فرهنگ نزدیک به هم برخوردار هستند که در محیطی یکسان و در کنار هم رشد کنند. خواهر و برادری که در خانه های مختلف متولد می شوند و رشد پیدا می کنند، غیر از فاصله سنی که طبیعی است؛ فاصله فرهنگی نهفته ای نیز به دلیل ثابت نبودن سرپناه در شخصیتشان شکل می گیرد و دنیای فکری و عقیدتی آن ها را از هم دور می کند. ul شکل ظاهری خانه و اثر آن بر شکل گیری شخصیت افراد شکل و نمای خانه، الگوهای جدیدی را در زندگی خانواده ایجاد می کند. فرض کنید افرادی که در خانه ای بدون حصار و دیوار زندگی کرده اند با خانواده ای که در خانه ای کاملاً بسته، محفوظ و محصور به سر برده اند چه تفاوت هایی باهم دارند؟ بدون شک ما شاهد دو نوع یا دو قالب شخصیتی متفاوت در اعضای این دو خانواده خواهیم بود. افرادی که در خانه های بی حدومرز زندگی کرده اند در روابط فردی و اجتماعی نیز بی پرواتر و جسورتر عمل می کنند و افرادی که در خانه های محفوظ و بسته زیسته اند در محیط بیرون نیز محافظه کار هستند و به حفظ حریم ها و مرزها در زندگی فردی و اجتماعی پایبندتر هستند. خلاصه کلام آنکه، دولتمردان و سیاستگزاران مسکن باید سعی کنند با برنامه ریزی درست و نه از نوع برنامه ریزی مسکن مهر و فراهم آوردن تسهیلات، شرایط خانه دار شدن اکثریت اعضا جامعه را فراهم آورند. زیرا زندگی در خانه غیر اجاره ای، حس تملک و دارایی را در فرد افزایش می دهد و فشارهای ناشی از عدم هویت و اعتبار را کم می کند. به این ترتیب، تأثیرات منفی و فشارهای ناشی از اجاره نشینی که محصول جامعه ای بی ثبات است را از بین می برند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :