چه کسی و برای چه کسی شهر می سازد؟
سرمایه داری تکامل یافته است؛ همان گونه که شهرهایی که در آن ها زندگی می کنیم رشد کرده اند. امروز، سرمایه داری گرایش های جدید و قدرتمندی در تسخیر فضا پیداکرده است؛ مناطق شهری به نقاطی حیاتی برای انباشت سرمایه و شهرها به نقاط فرماندهی یک اقتصاد جهانی مبدل شده اند و طرح های بازسازی شهری هم به جای توجه به نیازهای واقعی شهروندان، هرروز به سوی جذب سرمایه گذاری خارجی و تصویرپردازی های جهانی کشیده می شوند. این مقاله با نگاه به سرمایه داری متأخر از یک منظر فضایی، تحولات شهرهای غرب پساصنعتی را بررسی می کند. همگام با از رونق افتادن صنایع تولیدی و رشد اقتصاد خدماتی و مصرفی، مکان هایی که ما ساکنشان بودیم نیز به سرعت تغییر کردند. شهرها رشته های صنعتی خود را رها کرده و مجبور شدند تا ثروت خود را با سرمایه گذاری در صنایع مصرف و تفریح بازیابی نمایند. نمادی از چشم انداز تجاری سازی گسترده شهرها با این روند، شهرها جای اینکه محل تولید باشند، به سایت های مصرف بدل شدند و درنهایت، این دگرگونی به تغییر ترکیب بلوک های ساختمانی مراکز شهری ما منجر شد. این فضاهای به هم الصاق شده ی زندگی- کار- تفریح، چشم انداز شهر را متحول کردند. در این زمان، با ظهور یک اقتصاد سیاسی و مدیریت شهری در سایه، مصرف گرایی بخشی جدایی ناپذیر و حیاتی در تکامل شهرها شد و چشم اندازهای شهری را تغییر داد؛ راه و رسمی که ما در آن شهر را تجربه می کردیم و در آن ساکن شده بودیم شدیداً دستخوش تغییر شد؛ امروز اوت لت های مصرفی بر مرکز شهرهای ما تسلط می یابند و محیط مصنوع روزبه روز بیشتر با نیازهای مصرفی همگام می شود. می توان استراتفورد را مثال زد که در مسیر برگزاری بازی های المپیک لندن، به یک سایت کلیدی برای مصرف، اوقات فراغت و توریسم تبدیل شد. وستفیلد در آنجا ایجاد یک طرح توسعه چندمنظوره متشکل از یک مرکز خرید، مجتمع های مسکونی و تعدادی هتل و کازینو که درمجموع قد و قواره یک شهر جدید را پیداکرده بود، آغاز کرد. این مثال، نمادی از چشم انداز تجاری سازی گسترده تر شهرهای ماست. خیابان ها و مراکز شهری بی نظم و هردمبیل دوره های قبل، به وسیله برندهای معروف تسخیر می شوند و ویترین مغازه ها به طرز عجیبی تمیز و براق می شود. و این گونه، ابعاد فضایی سرمایه داری، تأثیرات عمیق خود را بر زندگی روزمره مان بر جای می گذارد. تجاری سازی دورنمای شهری به خصوصی سازی فضای عمومی منجر شده است. مراکز شهر به محل تکریم مصرف تبدیل شده و از این ره، منافع خصوصی و مقتضیات آن به این فضاها نفوذ کرده است. شهرهای ما غرق در فضاهای مصرفی شبه عمومی شده اند که به جای شهروندان، به شرکت های بزرگ تعلق دارند. این مکان ها اگرچه علی الظاهر عمومی هستند، اما تحت مالکیت و کنترل منافع بخش خصوصی بوده و به مردم پاسخگو نخواهند بود. بازسازی مرکز شهر لیورپول مثال بارزی در خصوص این موضوع خواهد بود. خصوصی سازی 35 خیابان مرکز شهر در سال 2008، شورای شهر لیورپول، تمام کنترلش بر مرکز شهر را از خود سلب کرد و 17 هکتار از زمین آن را به یک توسعه دهنده خصوصی موسوم به گروسونور فروخت. بدین ترتیب، بخش اعظم 35 خیابان مرکز شهر خصوصی شدند و 170 فروشگاه اوت لت، سینما، هتل هیلتون، مجتمع آپارتمانی لوکس و پارک در مجموعه ای به نام لیورپول وان ایجاد شد؛ این مجموعه، دیگر معانی گذشته مرسی ساید را تداعی نمی کرد و در مقابل، نشانگر یک حرکت گسترده به سوی فضاهای شهری عام و متداول پساصنعتی محروم از هویت محلی بود. لیپورپول وان که همچنان عظیم ترین توسعه خرده فروشی انگلستان است و مالکیت، مدیریت و نظارت آن در اختیار بخش خصوصی است، امروز تبدیل به پروتوتایپی شده که به طور فزاینده در شهرهای غربی و سراسر جهان در حال شیوع است. در عمده سیتی سنترها، خصوصی سازی فضای عمومی به کمک نیروهای امنیتی خصوصی و دوربین های مداربسته ای که نظاره گر حرکات شهروندان هستند، تقویت شده است. طراحی معماری و سبک مرکزگرای بیشتر این مراکز خرید بدین معناست که خریداران باید از همه زوایا دیده شوند. وستفیلد، بزرگ ترین شرکت توسعه، احداث، سرمایه گذاری و مدیریت مراکز خرید که دارای 91 شعبه در ایالات متحده، بریتانیا، استرالیا و نیوزلند است، تمایل دارد تا مراکز خود را به صورت یک گالری بازطراحی نماید. مجموعه ای متشکل از پله برقی های اکسپوز، آسانسورهای شیشه ای، کارکنان امنیتی 24 ساعته، دوربین های مداربسته و در کنار این ها، عدم وجود مسیرهای حرکتی کم عرض، بدان معنی است که در آنجا، هیچ فضایی نیست که بازدیدکنندگان بتوانند لحظه ای از منظر نگاه بی امان ناظران دور بمانند. شگفت این که، وستفیلد در استرالیا پا را فراتر گذاشته و اقدامات نظارت بیومتریک را نیز در مراکز خرید خود اجرا کرده است. به طور خلاصه، تمامی این نظارت ها، کنترل های رفتاری و راهبردهای پلیسی، برای از بین بردن کلیه نشانه های قابل رؤیت ناآرامی و جلوگیری از ورود بازدیدکنندگان ناخواسته به مراکز شهری و خیابان های مصرفی به کاررفته است. چنین کنترل هایی معمولاً برای مشخص کردن مرز میان مردمان متناسب با شأن و دون شأن و فعالیت های قابل قبول و غیرقابل قبول در فضای عمومی به کار می روند. مراکز شهری و مراکز خرید، بخش قابل توجهی از فعالیت های غیرمصرفی مثل پرفورمنسهای خیابانی، اسکیت سواری، تجمعات سیاسی، اجرای موسیقی و هر رفتار غیرقابل کنترل بداهه ای را برنتابیده و آن را ممنوع یا تضعیف می کنند. باسکرها (هنرمندان دوره گرد خیابانی) اکنون در معرض طیف وسیعی از قوانین و مقررات دقیق هستند. در مرکز شهر لیورپول، آن ها تنها مجاز به اجرای 2 ساعت برنامه، آن هم در محل های تعیین شده توسط شورا می باشند و که برای همین هم باید دارای مجوز و کارت شناسایی عکس دار باشند. در این مکان های استقرار که یک و نیم متر طول دارند، مهم نیست موسیقی شما چقدر زیبا باشد، در اینجا صرفاً مجوز داشتن شما اهمیت می یابد و اگر مجوز نداشته باشید، متهم به تخلف هستید. باوجوداین واقعیت که قانون صدور مجوز 2003، اجراهای خیابانی را ملزم به دریافت مجوز نمی داند، اما تعداد شوراهایی که در شهرهای خود، این اجراها را ذیل فعالیت هایی که نیاز به اخذ مجوز دارند طبقه بندی کرده اند، افزایش قابل توجهی یافته است. مراکز شهری فاقد مکانی برای نشستن ساده این اتفاقات، روند زوال سرزندگی اجتماعی و آزادی هایی که در فضاهای عمومی واقعی رشد یافته بود را نمایان می سازد. گذشته از این ها، بسیاری از مراکز شهری امروز حتی فاقد مکانی برای نشستن ساده رایگان هستند؛ در مقابل، فضاهای خرید به گونه ای طراحی شده اند تا حرکات سودآور مصرف کنندگان در فضا را تسهیل نمایند. و باید اضافه کرد که بسیاری از این مراکز شهری، پس از ساعات خرید، خالی و با تاریک شدن هوا متروکه و رها می شوند. فضاهای نیمه عمومی مراکز تجاری شهری، در عمل برای طیف وسیعی از شهروندان، ناپذیرا است؛ کسانی که مصرف کننده نیستند. بی خانمان ها، بیکاران، فقرا، جوانان و سالمندان، در نظم هژمونیک مصرف، با عنوان دیگران برچسب می خورند. به عبارت دیگر، شهرها قادر می شوند حد اینکه چه کسی بیاید و چه کسی نیاید را تعیین کنند. تصور متداول این است که فضاهای عمومی رو به همه مردم باز هستند، اما در حقیقت آن ها صرفاً برای آن دسته از شهروندان که پولی برای خرج کردن دارند ایجادشده اند و بس.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :