آتش زیر خاکستر ساختمان پلاسکو
یک ساختمان در اثر یک آتش سوزی ساده سوخت و فروریخت. براثر آتش سوزی از میلیون ها ساختمان به ظاهر سرپا در کلان شهر تهران تنها یک ساختمان 17 طبقه که در مرکزی ترین و در دسترس ترین نقطه از شهر قرار داشت به همین راحتی بر سر صاحبان ملک، مسئولان اجرایی و مسئولان نظارتی آوار شد و جامعه ای را در عزای عمومی نشاند و آن هم تنها به مدت یک روز! آتش سوزی در ساختمان پلاسکو در حالی صورت گرفت که این اتفاق در یکی از خلوت ترین زمان های کاری این مجتمع 560 واحدی افتاد. در اخبار و از زبان مسئولان بازدیدکننده از ساختمان فروریخته پلاسکو آمار شاغلان این مجتمع حدود 2000 نفر اعلام شده است. اگر آمار 2000 نفری شاغل در این مجتمع را نیز قبول نداشته باشیم و برای هر واحد از 560 واحد این ساختمان حداقل یک نفر را در نظر بگیریم که در صورت حاضر بودن همه شان باید در آنجا مشغول به کار می شدند با وضعیتی که پس از آتش سوزی و فروریختن ساختمان برای افراد حاضر به وجود آمد به طوری که از 25 نفر مردم عادی و آتش نشان هیچ کدام حتی یک نفرشان زنده بیرون نیامدند باید حداقل560 نفر در این حادثه جان می باختند. بااین حال و باوجود سپری شدن حدود یک هفته از ریزش مجتمع 560 واحدی، علی رغم بسیج همه امکانات استانی و کشوری برای اطفای حریق و آواربرداری، هنوز عملیات جستجوی مفقودان این حادثه دردناک به اتمام نرسیده است و خانواده عزیزان آتش نشان همچنان چشم انتظار دریافت اثر و یا خبر از عزیزانشان هستند. ساختمان پلاسکو با 560 واحد تولیدی و تجاری تنها یک نمونه کوچکی بود که علی رغم ظاهر نافرسوده اش فروریخت، اما واکنش سازمان ها و نهادهای مسئول در کنترل آتش سوزی یک ساختمان و توانایی شان در مواجهه با بحران کوچکی در مقایسه با اتفاق غیرقابل کنترل زلزله در این کلان شهر و بلکه کل کشور نیز یک نمونه بارز از عدم توانایی مدیران شهری و اجرایی در کنترل بحران به شمار می رود. ساختمان پلاسکو با فروریزی خود شهر و کشوری را برای حداقل یک هفته به هم ریخت اما با این گونه مقابله با بحران ها تکلیف سایر بافت های فرسوده کشور و تهران در مواجهه با حوادثی ازاین دست چه خواهد بود؟ هرچند آمار واحدی از حجم و تعداد بافت های فرسوده کشور در دست نیست ولی بنا بر آخرین نقل قول ها حدود74 تا 78 هزار هکتار بافت فرسوده در کشور وجود دارد که نزدیک به 5000 هکتار از این رقم سهم تهران است . بنا به اظهارات مسئولان مربوطه از 5میلیون و 700 هزار واحد (با 560 واحد پلاسکو مقایسه شود) فرسوده در کشور 50 درصدش نیاز به نوسازی دارد که از این مقدار تنها 257 هزار واحد (کمتر از یک بیست و دوم) آن نوسازی شده است. در تهران به تنهایی بیش از یک و نیم میلیون نفر در بافت های فرسوده زندگی می کنند . با احتساب این که از 16نفر آتش نشان و نجات گری که در ساختمان پلاسکو رفته بودند بقیه را نجات دهند اما باآن همه تلاش های شبانه روزی یک هفته ای امدادگران ، مردم و مسئولان حتی یک نفر هم زنده بیرون نیامد و بیشترشان مفقود شدند آیا امکان سالم ماندن یک ونیم میلیون نفر ساکن در بافت فرسوده تهران وجود دارد؟ آمار و تلفات ناشی از اتفاقات و حوادث بافت های فرسوده تهران قابل تعمیم به کل کشور و روستاهای با بافت و ساخت کاه و گلی هم هست که البته به لحاظ آمارگیری و وضع قانون برای ساماندهی آن ها در همین حد اقدامات روی کاغذی صورت گرفته است که از آن جمله بود نوسازی سالانه 10 درصد از بافت های فرسوده اما متأسفانه در مقام عمل در طول برنامه پنج ساله پنجم تنها حدود 13 درصد از این قانون عملیاتی شده است درصورتی که این رقم باید تا بیش از 70 درصد عملی می شد. فارغ از آسیب های اجتماعی منبعث از نابسامانی بافت های فرسوده که خود آتش زیر خاکستری هزاران بار بدتر از آتش زیر خاکستر پلاسکو و یا سایر نابسامانی های ناشی از آوارهای ساختمانی می باشد و بنا به اظهارات مسئولان زی ربط بیش از 60 درصد آسیب های اجتماعی جامعه از این محلات برمی خیزد و سر برمی آورد در رابطه با اهمال مدیران شهری و متولیان اجرایی راجع به عملیاتی نمودن یا ننمودن آنچه نسبت به نوسازی بافت های فرسوده در قانون وضع شده است چند نکته قابل تذکر است: در چند روز گذشته برخی از مسئولان اجرایی که برای پاسخگویی به افکار عمومی و کاستن از آلام خانواده های داغ دیده و مالباخته به رسانه ملی رفته بودند علت و سبب بخشی از نابسامانی های شکل گرفته در بافت های فرسوده و عدم سامان یابی این مناطق را متوجه بانک ها می کردند. ازجمله بانک هایی که از قصور آن در عمل به تعهدش نام برده شد بانک مسکن بود که رئیس سازمان نوسازی شهرداری تهران به صراحت از امتناع این بانک در عمل به قانون انتقاد کرد. عدم انجام تعهد بانک مسکن در مقابل قانون در صورتی اتفاق می افتد که متأسفانه دولت این بانک را بانک عامل در ارائه تسهیلات به مسکن جوانان و همچنین نوسازی بافت های فرسوده معرفی کرده است. از این بالاتر، بنا برهمان قانونی که سازمان های مربوطه و بانک را ملزم به نوسازی سالانه 10درصد از بافت های فرسوده کرده است دولت نیز موظف به پرداخت ما به ازای وام با سود 8 درصدی بانک مسکن در بافت های فرسوده و 5/9 درصد در سایر مناطق شده است. علاوه بر این ها بنا بوده بخشی از زمین های در اختیار وزارت راه و شهرسازی به بانک مسکن واگذار شود تا با به فروش رساندن آن ها منابع لازم برای ارائه تسهیلات به نوسازی بافت های فرسوده را تأمین نماید که متأسفانه تاکنون هیچ کدام از این الزامات عملی نشده است. متولیان نوسازی بافت های فرسوده و بانک عامل ارائه دهنده تسهیلات به بافت های فرسوده باید پاسخ دهند که چرا با موجود بودن قانون نوسازی تاکنون نسبت به انجام این وظیفه قانونی خویش کوتاهی کرده و از نوسازی- طبق برنامه پنجم بیش از 70 درصد - این مناطق تنها به نوسازی حدود 13 درصد بسنده کرده اند؟ جرم عاملان و مسببان اجرایی این قصور- چه سهوی و چه عمدی- که باجان و مال مردم بازی کرده اند در منظر عمومی به هیچ وجه قابل بخشش نخواهد بود و افکار عمومی منتظر اجرای قانون در رابطه با مسببان و مجرمان ناقض قانون از طرف هر سه قوه است. قادر نصیری ترزنق
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :